به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، یهودیان طرفدار صهیونیسم، در سینمای خود اسطوره وعده داده شدهای به نام اسطوره دولتی یهودی نام میبرند که باید پیش از ظهور منجی (ماشیحا یا مسیح موعود یهود) تشکیل شود تا بستری برای جنگ آرمگدون بزرگترین جنگ آخرالزمان مهیا کند، زیرا هر کس که در روز پیش از جنگ، فرمانروای منطقهی آرمگدون باشد، پیروز میدان است و بار دیگر پادشاهی جهانی داوودی تشکیل میشود و یهودیان، سرور جهانیان و حاکم جهان میشوند. آنها معتقدند تشکیل اسرائیل بزرگ، مقدمهای برای حکومت جهانی یهود است.
از این رو، صهیونیستها تصرف کامل «فلسطین» توسط یهود را اندیشهای الهی معرفی کرده و به آن تقدس بخشیدهاند و تندروهایی مذهبی، چون ایگال عمیر، قاتل اسحاق رابین را تربیت کردهاند. در این ماجرا میبینیم که حتی تندروها خوشحال میشوند که رسالت آسمانی خود را با قتل صهیونیستی کندرو، به انجام برسانند. ایگال عمیر میگوید: دستور قتل، از جانب خدا میآید. همچون روزگار یوشع. در این اسطوره، صهیونیستهای مسیحی با صهیونیستهای یهودی هم نظر هستند و بر این باورند که برای ظهور مسیح باید «فلسطین» در دست یهودیان باشد و این اراده خداوند است.
در فیلمی، چون ارباب حلقهها میبینیم که گاندولف با آن هیبت موسایی الهی خود، به مبارزه مدافعان شهر «آخرالزمانی» در برابر سایرون و سارومان تقدس ویژهای داده بود. کارگردان فیلم با معماری خاصی، شهری زیبا در کنار کوهی به تصویر کشیده که یادآور کوه «زایان» و شهر «بیتالمقدس» (اورشلیم) است. موسیقی و صحنههای دل انگیز و جلوههای ویژه، این تقدس را دو چندان کرده است. با دقت در عناصر بصری و معماری و دکورهای عظیم این فیلم، خواهیم فهمید که لباس نظامیان مدافع شهر، کاملا مانند لباس یهودیان و مسیحیان در جنگهای صلیبی است که خود را مدافعان بیتالمقدس میدانستند. در قسمت سوم ارباب حلقهها، در صحنه نبردی که جلوی درب عظیم شهر «سایرون» (موردور) رخ میدهد، به وضوح سمبلهای صلیب و ستارهی داوودی که نماد سپاهیان مسیحی و یهودی در نبرد آخرالزمان است، بر روی سپر سپاهیان آراگورن دیده میشود.
در مقابل، در صحنههایی قبل از اینکه نبرد عظیم در کناره دیوارهای بلند شهر آخرالزمانی رخ دهد، شاهدیم که سپاه شیطانی سایرون است که هنگ فیل سواران را علیه سپاهیان آراگورن به کار میگیرد. هرکس، اندک آشنایی با آثار هالیوود داشته باشد، میداند که سپاهیان فیل سوار در فیلمهایی تاریخی و اسطورهای، چون اسکندر و ۳۰۰، نماد ارتشهای آسیایی و ایرانی است. با توجه به این دو نکته مهم، این تحلیل دور از ذهن نیست که مقصود از شیاطین و سپاهیان سایرون در این اثر، همان سپاهیان مقابل صلیبیون، یعنی مسلمانان هستند.
به علاوه ما در این فیلم در کنار گاندولف که نماد خیر و نیکی بود و سوار بر اسب سپید دوباره قیام کرد و به مدافعان شهر «آخرالزمانی» یاری رساند، شاهد سارومان، پیامبر شیطانی سایرون هستیم. این تعابیر دقیقا منطبق بر سفر مکاشفات یوحنا در «عهد جدید» است که به شدت مورد استناد مسیحیان صهیونیست در پیش گوییهای مسیحایی و آخرالزمانی ایشان است.
در فیلمهای دیگری، چون ماتریکس میبینیم اگر اهالی شهر «زایان» و مبارزان ولایت پذیر آن از فرماندهان شهر نباشند، زمین به دست شیطان میافتد؛ شیطانی خداگونه با قدرتی عظیم. طبیعی است اگر یک سو، شیطان یا خدای شیطانی باشد، سوی دیگر باید خدا یا خداگونهای مقدس باشد. روژه گارودی نام کتاب جنجالی خود را «تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیان گذار سیاست اسرائیل» نهاد که صهیونیستها را خشمگین کرد و به همین دلیل او را بارها محاکمه و محکوم کردند.
روژه گارودی دربارهی این کتاب میگوید: این کتاب، ارتداد سیاسی صهیونیسم را برملا میکند؛ یعنی به جای خدای اسرائیل، دولت اسرائیل را نشاندهاند، دولتی که چون ناو هواپیمابر هستهای و غرق ناشدنی ارباب موقت دنیا، یعنی آمریکاست و آمریکا به واسطه این دولت، میخواهد نفت خاورمیانه را که چون عصب رشد به شیوهی غربی است، به مالکیت خود درآورد. این دولت غاصب، به گفته دبیرکل پیشین ناتو، ژوزف لانز: کم هزینهترین مزدور دوران جدید ما بوده است، ولی مزدوری است که خوب پول گرفته است. برای نمونه، از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۹ م. درآمد دو میلیون اسرائیلی، بیش از شهروندان کشورهای جهان سوم بوده است. همچنین از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۶ م. آمریکا سی بار از حقّ وتوی خود برای حفظ این دولت در سازمان ملل متّحد بهره برده است. به راستی، اسرائیل، نه مأمور خدا که نماینده شیطان در «خاورمیانه» است.
منبع: اسطورههای صهیونیستی در سینما/ محمدحسین فرج نژاد
انتهای پیام/ 161