گروه سیاسی دفاعپرس، شایان میرزایی؛ حمله اخیر رژیم صهیونیستی به دفتر جنبش حماس در دوحه، پایتخت قطر، بار دیگر نشان داد که معادلات امنیتی و سیاسی غرب آسیا (خاورمیانه) همچنان در دایرهای از بحران و بیثباتی میچرخد. این حمله که به بهانه هدف قرار دادن سران حماس انجام شد عملاً به معنای تجاوز آشکار به خاک و حاکمیت یک کشور مستقل تلقی میشود و این در حالی است که قطر نهتنها یکی از بازیگران کلیدی در منطقه بلکه طی سالهای اخیر روابط نزدیکی با ایالات متحده برقرار کرده و سرمایهگذاریهای گسترده آمریکا در این کشور، بهویژه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، جایگاه ویژهای برای دوحه در سیاست خارجی واشنگتن ایجاد کرده است.
حتی در سالهای اخیر بارها شاهد بودیم که قطر بهعنوان شریک اقتصادی و امنیتی آمریکا معرفی شده و قراردادهای میلیارد دلاری خرید تجهیزات نظامی، حضور پایگاههای بزرگ نظامی آمریکا در خاک این کشور و حتی اقداماتی همچون هدیه دادن هواپیما به رئیسجمهور ایالات متحده، نشان از عمق روابط دو کشور دارد. سرمایهگذاری ۱.۲ تریلیون دلاری آمریکا در قطر نیز نشاندهنده آن است که دوحه را نمیتوان صرفاً یک بازیگر حاشیهای در سیاستهای منطقه دانست بلکه این کشور برای واشنگتن اهمیتی راهبردی دارد.
اما با این وجود حمله اسرائیل به خاک قطر آن هم با اطلاع واشنگتن، پرده از واقعیتی مهم برداشت که حتی نزدیکترین شرکا و همپیمانان آمریکا در منطقه نیز در برابر منافع اسرائیل و سیاستهای یکجانبه تلآویو مصونیت ندارند. این رویداد بار دیگر صحت هشدارهایی را که جمهوری اسلامی ایران طی دهههای گذشته داده، تأیید میکند. اینکه اتکا به آمریکا و عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نه تنها امنیت کشورهای عربی را تضمین نمیکند بلکه آنها را در برابر تجاوزات و تهدیدات جدید آسیبپذیرتر میسازد.
این نخستین بار نیست که رژیم صهیونی مرزهای یک کشور عربی را نقض میکند. سابقه حملات به سوریه، لبنان و حتی عراق نشان میدهد که تلآویو هیچ خط قرمزی در برابر حاکمیت کشورهای منطقه قائل نیست. ولی آنچه این بار اهمیت بیشتری دارد موقعیت خاص قطر بهعنوان یک شریک نزدیک ایالات متحده است. اگر کشوری مانند قطر که از حمایت مستقیم واشنگتن برخوردار است، نتواند از تجاوز مصون بماند، سایر کشورهای عربی چه امیدی به تضمین امنیت خود از طریق نزدیکی به آمریکا میتوانند داشته باشند؟
همچنین این حادثه نشان داد که معادله امنیتی در خاورمیانه اساساً بر پایه «مصالح اسرائیل» تعریف میشود و حتی قدرتی مانند ایالات متحده نیز در بسیاری موارد تابع این مصالح عمل میکند. حمله به قطر بیش از آنکه ناشی از ملاحظات نظامی باشد، حامل پیام سیاسی روشن برای جهان عرب است بدین معنی که رژیم صهیونیستی خود را مجاز میداند هر زمان و هر کجا که بخواهد دست به عملیات بزند، حتی اگر این اقدام موجب نقض آشکار قوانین بینالمللی و تعرض به خاک یک کشور همپیمان واشنگتن شود.
پیامد دیگر این رویداد، تشدید تردیدها نسبت به سیاست عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است. برخی دولتهای عربی طی سالهای اخیر با امید به تضمین امنیت و جذب سرمایههای خارجی، در مسیر عادیسازی گام برداشتند. اما حمله به قطر نشان داد که این روند نهتنها امنیت نمیآورد، بلکه کشورها را در معرض تهدیدی جدید قرار میدهد؛ در چنین شرایطی، طبیعی است که افکار عمومی در جهان عرب بار دیگر نسبت به هشدارهای رهبران مقاومت و جمهوری اسلامی ایران حساستر شود.
حمله مورد اشاره میتواند از منظر راهبردی، نقطه عطفی در بازنگری کشورهای عربی نسبت به سیاست خارجیشان باشد. قطر که همواره کوشیده میان نقش میانجیگرایانه در بحرانهای منطقهای و روابط نزدیک با آمریکا تعادل ایجاد کند، اکنون با واقعیتی تلخ مواجه است که تعادل یادشده بیش از هر زمان دیگری شکننده بوده و بهسادگی توسط اسرائیل نقض میشود.
البته در سطح بینالمللی نیز، این تجاوز به خاک قطر بار دیگر پرسشهایی را درباره مشروعیت اقدامات اسرائیل و میزان پایبندی آمریکا به قواعد حقوق بینالملل برمیانگیزد. چگونه ممکن است ایالات متحده که پایگاههای نظامی گستردهای در قطر دارد و بهظاهر امنیت این کشور را تضمین میکند، در برابر تجاوز آشکار به خاک آن سکوت اختیار کند؟ این پرسش بیپاسخ، بدون شک بر وجهه ایالات متحده در افکار عمومی جهان عرب و اسلامی تأثیر منفی خواهد گذاشت.
جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید کرده که تکیه بر آمریکا نتیجهای جز وابستگی و ناامنی ندارد به عنوان مثال امام خمینی(ره) در همان سالهای نخست انقلاب اسلامی هشدار داده بودند که قدرتهای غربی، بهویژه ایالات متحده به هیچ کشوری حتی دوستان و شرکای نزدیک خود وفادار نیستند و تنها منافع خود و رژیم صهیونیستی را دنبال میکنند لذا حمله به قطر گواهی عینی بر این حقیقت تاریخی است.
بنابراین در نهایت باید گفت که کشورهای عربی اگر واقعاً به دنبال استقلال و امنیت پایدار هستند، باید این واقعیت را در محاسبات راهبردی خود لحاظ کنند و مسیر وابستگی به قدرتهای خارجی را مورد بازنگری قرار دهند.
انتهای پیام/381