به گزارش گروه فرهنگ دفاعپرس، «خاطره نویسی» یکی از گونههای مهم ادبیات داستانی است که پشتوانهای مهم برای برههای از خاص از تاریخ محسوب میشود، اینگونه ادبی علاوه بر اهمیت زیبایی شناسی آن به لحاظ اسنادی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که در کنار تاریخ نگاری رسمی میتواند زوایای پنهان یک رویداد را برای نسلهای بعد آشکار کند.
تاریخ دفاع مقدس که از ابعاد مختلف دارای اهمیت بالایی است نمیتواند بدون خاطره نگاری از خطر تحرف در امان بماند، حتی برای ثبت و ضبط تاریخ رسمی دفاع مقدس و تاریخ نگاری کلاسیک به شدت به خاطره نگاری وابسته است. اما خاطره نگاری چنان که ساده به نظر میرسید نباید ساده انگارانه تصور شود. این گونه ادبی نیز مانند سایر گونههای دیگر ادبی لوازم، دستورالعمل، شیوههای خاص خود را دارد که باید آنها را فراگرفت و سپس به ثبت خاطرات پرداخت.
در ایام مبارک دفاع مقدس نگاهی خواهیم داشت به مفاهیم و شیوههای خاطره نویسی که قسمت هفتم آن را در ادامه میخوانید:
نقش راوی در خاطره و داستان
نکتهای که درباره راوی در تاریخ شفاهی و تا حدودی خاطره وجود دارد، ملموس بودن راوی است. در تاریخ شفاهی از آن جایی که از ابزار مصاحبه برای تکمیل روایت استفاده میشود، راوی به صورت ملموس در برابر دیدگان ما قابل مشاهده است. آن گاه که با آزادگان دفاع مقدس در بارهی حوادث دوران اسارت سخن میرانیم، راوی روبروی ما نشسته و رشتهی کلام را در دست گرفته است. همچنین هنگامی که خاطرهای را برای کسی نقل میکنیم، شاهد وضعیت «بروز راوی ملموس» هستیم. هنگامی که راوی به مکتوب کردن داستان، خاطره و... بپردازد، مخاطبی که این مطالب را مورد خوانش قرار میدهد، با راوی تخیلی در ارتباط است. راوی تخیلی در برابر راوی ملموس، برساختهای به حساب میآید که راوی ملموس وی را خلق نموده است.
در این ساختار نویسندهی ملموس (واقعی) کسی است که در عالم خارج وجود دارد و دارای حیات و روزمرگی است، با ما گفتوگو میکند و... این نویسنده تا وقتی که وارد دنیای داستان و نوشتن نشده است، همچنان نویسندهی واقعی است، ولی وقتی که وارد دنیای داستان شده و قلم به دست، شروع به نوشتن میکند، دیگر نویسندهی واقعی نیست.
مثلا هنگامی که در یک اثر ادبی شاهد نقشهای گوناگون در فیلم یا داستان هستیم، وقتی یک شخصیت عقایدی دارد یا حرفهایی میزند، آنها مربوط به عالم داستان است و نویسندهی واقعی در عالم خارج از داستان به بیان این حرفها نمیپردازد. مثلا هنگامی که در فیلم شخصیت در نقش دزد یا آدمی بدذات وارد عمل میشود، این نقش مربوط به جهان داستان است نه در عالم خارج و مادر عالم خارج به او به دید همان شخصیت بدکار در فیلم عالم داستان نگاه نمیکنیم. به سخن دیگر همان گونه که بین جهان داستان و جهان واقع فرق وجود دارد، بین نویسنده ملموس و راوی تخیلی نیز تمایز نسبی وجود دارد. راوی در متن جهان داستان قرار دارد و تمام شخصیتهای داستان را میشناسد و با آنها برخورد دارد در حالی که نویسندهی ملموس فقط در تخیل خویش آنها را میسازد.
منبع: «از خاطره تا داستان»/ محسن محمدی فشارکی، فضلالله خدادادی
انتهای پیام/ 161