به گزارش خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ توانست جنبشی عظیم در ارکان فرهنگی کشور که بواسطه افراد ناکارآمد در مسیر انحطاط قرار گرفته بود ایجاد کند. در این میان سینما بیش از هر رسانه دیگری از این انحطاط آسیب دید. در دوره رژیم پهلوی سینما نه تنها رنگی از جامعه اسلامی نداشت که در بسیاری از موارد علیه جامعه دینی بود طبعا چنین سینمایی به مذاق مردم عادی خوش نمیآمد، به همین دلیل سینمای فارسی در سال ۱۳۵۶ به ورشکستگی افتاد. این انقلاب اسلامی بود که توانست به سینمای ایران را احیا کند.
در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی رژیم بعث عراق با حمایت از اربابان غربی و شرقی خود حمله گستردهای علیه ایران اسلامی انجام داد تا به این واسطه در انقلاب مردمی و اسلامی ایران را از بین ببرد که چنین هدفی محقق نشد. جنگ تحمیلی علیه ایران که با عنوان دفاع مقدس از آن یاد میشود در ابعاد وسیعی اثرگذار بود، سینما در کنار سایر گونههای هنری از واقعه دفاع مقدس تاثیر فراوان گرفت و سینمای دفاع مقدس به عنوان اولین و تنها ژانر بومی ایران متولد شد؛ که از سوی مردم و هنرمندان مورد استقبال قرار گرفت.
این سینما برای رسیدن به قله رفیعی که انتظار داریم فاصله بسیار دارد و باید در این مسیر شتاب بیشتری به خود دهد، بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در حوزه هنر سینما میتواند اصحاب سینما را در طی این مرحله یاری رسان باشد. به مناسبت هفته دفاع مقدس نگاهی داریم به فرمایشات امام خامنهای در حوزه سینمای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس که قسمت اول آن را در ادامه میخوانید:
نقاط زیبای نظام را در آثار نمایشی نشان بدهید
«مدتی پیش، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، تلویزیون را نگاه میکردم. برنامهای بود که از پیشرفتهای انقلاب تعریف میکرد. دیدم فیلمی که نشان داده میشود، به هیچوجه پیشرفت و سازندگی را ترسیم نمیکند. مثل این است که فرض کنید سرپرست بچهی یتیمی، در مقابل کسانی که اعتراض میکنند، بگوید من واقعاً به این بچه خیلی کمک میکنم؛ اما در همان حالی که این حرفها را میزند، گوش این بچه را هم همینطور بپیچاند! به او متذکر میشوید، درست است که میگویید من حمایت و کمک میکنم، اما عملت خلاف گفتهی تو را ثابت میکند؛ یعنی آنچه در واقع وجود دارد و چشم میبیند، با زبان تطبیق نمیکند. من دیدم که این تلویزیون، همین کار را کرده است؛ یعنی از چیزهای بیربطی فیلمبرداری کرده، آنها را نشان میدهد و درعینحال از پیشرفتهای انقلاب هم میگوید! آیا واقعاً پیشرفتهای انقلاب همین موارد است؟ این همه کار در طول دوران انقلاب شده است.
سرمایهگذاریهایی که ما بعد از انقلاب کردهایم، دو برابر همهی سرمایهگذاریهایی است که در گذشته شده است. این یکقلم است؛ در حالی که ما در آموزشوپرورش، در کارهای جادهسازی، در مدرسهسازی، در عمران روستاها و در شهرهای مختلف، الیماشاءالله از این قبیل داریم؛ اینها را نشان بدهند. به نظر من، آنطور کارها موذیانه است. باید نقاط زیبای نظام را چه در رادیو و چه در تلویزیون، روشن کنند و نشان بدهند.»
بیانات در دیدار مسئولان صدا و سیما/ ۷ مرداد ۱۳۶۹
فیلمها باید شور ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی را زنده کند
«فیلمها و سریالهایی که به مناسبت دههی فجر ساخته میشود، باید یادآور خاطرههای خوش انقلاب و نشاندهندهی حضور مردم و حل شدن آنها در انقلاب باشد و بدآموزی نداشته باشد. البته در گذشته، گاهی بدآموزیهایی در آنها بود که من حالا جزییاتش را رها میکنم و وارد آن نمیشوم. این فیلمها باید صحنههای تظاهرات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی را زنده کند. در گذشته، این نکات را به صداوسیما هم گفتهام و برادرانی که از صداوسیما در اینجا هستند، حتماً این موارد را منعکس کنند.
بهترین خاطرهی انقلاب این است که همه از خودشان بیرون آمدند و در انقلاب حل شدند. در دوران انقلاب و در مقاطعی از دوران جنگ هم همینطور بود. ناگهان یک فرمان از امام صادر میشد، میدیدید که مردم دیگر سر از پا نمیشناسند. پدر به پسر میگوید، من میروم؛ پسر به پدر میگوید، من میروم؛ مادر به هر دو میگوید، هر دوتان بروید. مال میدهند، جان میدهند و اصلاً خودی مطرح نیست. همین مقطعها بوده که انقلاب را نگهداشته است؛ اشتباه نشود. اینطور نیست که خیال کنیم در همهی این احوال دوازده ساله ما هرلحظه انقلاب را نگه میداشتیم. نه لحظههایی هم داشتیم بندهای انقلاب را باز میکردیم. آنجایی که باز انقلاب جان گرفته، نفس کشیده و بالا آمده، همین مقاطع حساس است که ناگهان جمع کثیر و قابل توجهی، گاهی هم همهی مردم، دیگر از «خود» فراموش کردند و به میدان «کل» و میدان انقلاب و کشور و اسلام آمدند. البته چنین چیزهایی، فقط به برکت اسلام و دین قابل تحقق است و لاغیر. مراسم شما باید اینها را به یاد مردم بیاورد.»
بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و مسؤولان ستاد برگزاری دههی فجر/ ۱۱ دی ۱۳۶۹
استفاده از همه هنرمندان به شرط دادن اصالت به هنر انقلابی
«یک نظر این است ـ که الآن متأسفانه این نظر دارد عمل میشود ـ که ما میدان را باز کنیم تا این غریبهها به داخل بیایند و ما دیگر اسیر و دچار این تازهکارهای تازهرسیده نباشیم. استدلالشان این است که آن فرد قدیمی ادبیات بلد است، شاعر است، هنرمند است، نویسنده است، میدان ادبیات متعلق به اوست، بگذار بیاید؛ چرا نیاید؟ این ایده، قطعاً و بلاشک ایدهی غلطی است؛ از چند جهت هم غلط است. به نظر من، اگر بخواهیم برای غلط بودن این ایده استدلال کنیم، از سه، چهار جهت میتوانیم استدلال کنیم.
نظر دوم این است که نه ما اینها را ردشان کنیم؛ برای خاطر اینکه اگر به این جوانهها و نهالهایمان نرسیم، خشک میشوند؛ اینها باید پرورش پیدا کنند. این حرف درستی است؛ منتها من میگویم که ما با توجه به یک اصل، باید از ادبیات و از هنر قدیمیها استفاده کنیم و آن عبارت است از اصالت دادن به این نسل انقلابى خودی ادبیات و هنر. اگر در جایی دیدیم اصطکاک پیدا شد، آن را حذف کنیم، این را نگهداریم. سرمایهگذاری و خرج پول را در آن حدی بکنیم که این جوان تازهرس بتواند مثل مدیر انقلابی یک کارخانه عمل کند. شما یک مهندس انقلابی را در رأس یک کارخانه میگذارید که احتمالاً صد نفر کارگزار از قدیمیها هم در این کارخانه یا در این شرکت کار میکنند. ممکن است اینها آدمهای کارآمدی هم باشند، اما مدیر اوست. اینطوری خوب است؛ یعنی استفاده کننده و منشأ و منبع قدرت و صاحبنظر و رأی، یک عنصر انقلابی باشد و نوع کاری که با آن غریبهها میشود، طوری باشد که این خودى انقلاب پژمرده نشود و از میدان خارج نشود.
رد کردن مطلق آن قدیمیها، هیچ مصلحت نیست؛ برای خاطر اینکه اگر رد کردیم، دو اشکال بزرگ به وجود میآید: اولاً آنها سرمایههایی دارند که متعلق به ماست و ما از آن سرمایهها محروم میمانیم. مثلاً فرض کنید همین هنرپیشهای که دارد در این فیلم بازی میکند، درست است که در ده فیلم زمان طاغوت همبازی کرده، اما بالاخره این هنرپیشه متعلق به ماست؛ چنانچه بیاید در یک نقش خوب بازی کند، اشکالی ندارد؛ مگر کسانی که خیلی فاسد باشند. من نمیخواهم کلی بگویم که آنها را هم شامل بشود؛ اما همینطوری که شامل موارد استثنایی نمیشود، چه عیبی دارد که از همین افراد استفاده شود؟
اشکال دوم این است که بالاخره عدهای میروند از اینها استفاده میکنند. این صحنهی عظیم جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی است؛ فقط هم شما نیستید. کسانی پیدا میشوند، میروند به اینها ارزش میدهند، اینها را ترجیح میدهند، دو دستگی به وجود میآورند، زیر چتر اختلافات خطی قایمشان میکنند؛ اصلاً وضعیت بدتر میشود. آنوقت اینها کسانی میشوند که باید به فلان دانشگاه دعوتشان هم بکنند و یک مشت از همین بچههای حزباللهی انجمن اسلامی ما مثلاً برایشان کف هم بزنند! کما اینکه گاهی اوقات چنین چیزهایی هم اتفاق افتاده است. در جایی، از لج گروه مقابل، هنرپیشهی چرند و هنرمند بیربطی را آوردند و برایش مثلاً کف هم زدند! نه این هم اشکال دوم است. بالاخره آن هنرمند، خودش را ظاهر خواهد کرد.
او بالاخره خودش را نشان خواهد داد و شما محروم میمانید؛ بنابراین، باید سیاست، جذب اینها باشد؛ منتها نه سپردن اختیار به آنها. باید هنرپیشهها و هنرمندان خوب را به کار گرفت. در این فیلمهای تلویزیونی، من اشکال را بیشتر در این تهیهکنندههای فیلم ـ که خیلیهایشان هم وابسته به خود رادیو و تلویزیون هستند و مسئولیت احساس نمیکنند ـ میدانم؛ حتی کارگردانها کمتر مسئولیت دارند.»
بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان/ ۲۸ مهر ۱۳۷۰
انتهای پیام/ 161