گروه بینالملل دفاعپرس: دفاع مقدس، به عنوان یکی از حماسیترین فصلهای تاریخ معاصر ایران، نمادی از مقاومت تمام عیار ملت ایران در برابر تجاوزگری رژیم بعثی صدام است. این جنگ هشتساله، که از شهریور ۱۳۵۹ (سپتامبر ۱۹۸۰) با حمله غافلگیرانه ارتش عراق به خاک ایران آغاز شد و تا مرداد ۱۳۶۷ (اوت ۱۹۸۸) ادامه یافت، نه تنها ایمان، وحدت و استقامت ایرانیان را به ورطه آزمایش کشید، بلکه در عرصه بینالمللی نیز بازتاب گستردهای داشت.
در طول این جنگ بیرحمانه، رسانههای جهانی، به ویژه رسانههای غربی مانند نیویورک تایمز، بیبیسی و واشنگتن پست، نقش محوری در شکلدهی به افکار عمومی جهان ایفا کردند. این رسانهها، تحت تأثیر سیاستهای ژئوپلیتیکی غرب، روایتهایی را ارائه دادند که اغلب مغرضانه و ناعادلانه بود.
حمایت آشکارا از متجاوز و نادیده گرفتن قربانی
در سالهای نخست جنگ، رسانههای غربی عمدتاً تحت تأثیر سیاستهای ضدایرانی آمریکا و متحدانش، روایتی یکجانبه و مغرضانه ارائه کردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ (فوریه ۱۹۷۹)، ایران به عنوان «تهدید انقلابی» و نماد «اسلامگرایی افراطی» به جهانیان نشان داده شد. بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران (۱۳۵۸-۱۳۵۹) برابر با (۱۹۷۹-۱۹۸۱) این تصویر را تقویت کرد.
در مقابل، صدام حسین به عنوان دیکتاتوری سکولار و متحد بالقوه غرب برای مقابله با گسترش انقلاب اسلامی ایران، از حمایت رسانهای بالایی برخوردار بود. برای نمونه، گزارشهای اولیه بیبیسی در سپتامبر ۱۹۸۰، حمله عراق را «درگیری مرزی ناشی از اختلافات تاریخی» توصیف کرد و هیچ اشارهای به تجاوز آشکار رژیم بعث به خاک ایران نداشت. این رسانه در جریان این روایت وارونه، سعی در جلوه دادن ایران به عنوان «مهاجم ایدئولوژیک» داشت که با صدور انقلاب، منطقه را به سوی بیثبات میکشاند و در مقابل ارتش مدرن عراق را «قربانی جاهطلبیهای آیتالله خمینی» نشان میدادند.
این جانبداری عامدانه، ریشه در منافع ژئوپلیتیکی کشورهای غربی داشت. غرب، با ارائه حمایت مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی به عراق (از جمله فروش مواد شیمیایی برای تولید سلاحهای کشتار جمعی)، جنگ را به ابزاری برای تضعیف جمهوری اسلامی نوپا تبدیل کرد. نیویورک تایمز در گزارشهای پاییز ۱۹۸۰، پیروزیهای اولیه عراق در شهرهایی مانند خرمشهر و آبادان را «موفقیتهای استراتژیک» میخواند، اما پیشرویهای ایران در عملیاتهای اولیه را «تهاجمهای وحشیانه و غیرانسانی» توصیف میکرد. این دوگانگی نه تنها عدالت را نادیده میگرفت، بلکه جنایات اولیه عراق مانند بمباران شهرهای غیرنظامی ایران را کماهمیت جلوه میداد.
واشنگتن پست نیز در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲، بر «تهدید ایران برای امنیت خلیج فارس» تمرکز داشت و صدام را به عنوان «رهبری قاطع در برابر بنیادگرایی» ستایش میکرد. این پوشش، با نادیده گرفتن بسیج مردمی ایران و تأکید بر «استفاده از کودکان در جبههها»، تصویر ایران را به عنوان کشوری «عقبمانده و متعصب» ترسیم میکرد.
با این حال، گزارشهای پراکنده از تلفات غیرنظامیان ایرانی، بذرهای انتقادی را در دل مخاطبین کاشت و همدردی پنهانی با «مردم عادی ایران» را در افکار عمومی غرب برانگیخت. این مرحله، مقدمهای بر شکست اخلاقی رسانههای غربی بود که منافع سیاسی را بر حقیقت ترجیح دادند.
افشای جنایات رژیم بعثی و همدردی با ایران
با طولانی شدن جنگ و آشکار شدن جنایات رژیم بعثی، روایتهای رسانهای غربی به تدریج دگرگون شد. نقطه عطف این ماجرا، استفاده سیستماتیک عراق از سلاحهای شیمیایی بود که از سال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲) آغاز شد و هزاران ایرانی را قربانی کرد. واشنگتن پست در مارس ۱۹۸۸، گزارش داد که آمریکا استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی را محکوم کرده، اما نشانههایی از استفاده محدود سلاح شیمیایی توسط ایران نیز وجود دارد. این گزارش، صدام را از «رهبری قاطع» به «جنایتکار جنگی» تبدیل کرد و فشار افکار عمومی را افزایش داد. بیبیسی نیز در گزارشهای خود از سال ۱۹۸۵، بر «وحشتناک بودن استفاده از سلاح شیمیایی» تأکید و تصاویر قربانیان ایرانی را پخش کرد؛ اتفاقی که در معرفی ایران به عنوان «قربانی بیگناه» تاثیر بسزایی داشت.
در سال ۱۹۸۸، پس از حمله شیمیایی عراق به حلبچه (کردستان عراق) و سردشت (ایران)، رسانههای جهان موجی از محکومیت جهانی به راه انداختند. نیویورک تایمز در مارس ۱۹۸۸ گزارش داد که ایران، عراق را متهم به کشتن هزاران کرد غیرنظامی با گازهای سمی کرده است. این گزارشها، همراه با تصاویر دلخراش، روایتی مرگبار از «جنایات صدام» ساختند که حمایت غرب از عراق را زیر سؤال برد.
بدین ترتیب بازتاب رسانهای ایران از «رادیکالهای روانپریش» به «ملت مقاوم در برابر تجاوز» تغییر یافت. گزارشهای تحلیلی دهه ۱۹۸۰ در رسانههایی مانند نیویورک تایمز، بسیج مردمی ایران را «نماد وحدت ملی و ایثار» ستودند، در حالی که ارتش عراق را «ماشین سرکوب دیکتاتوری» توصیف کردند. برای مثال، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران در ژوئیه ۱۹۸۸، در نیویورک تایمز به عنوان «پیروزی اخلاقی تهران» خوانده شد، زیرا ایران علیرغم فشارهای غرب و تحریمها، تا آخرین لحظه مقاومت کرد.
این چرخش ۱۸۰ درجهای رسانههای غربی، از فشار جنبشهای ضدجنگ در اروپا و آمریکا نشأت گرفته بود و فعالان حقوق بشر با تمرکز بر قربانیان ایرانی، صدام را «صدام گازی» نامیدند و رسانهها را وادار به بازنگری حقایق کردند. روایتهای مقایسهای بیش از پیش رنگ گرفت: ایران، با تأکید بر دفاع مشروع و ارزشهای انسانی، به عنوان «قهرمان مقاومت» ظاهر شد، و در مقابل تصویر برند عراق، با حمایت از تروریسم و سرکوب اقلیتها، «امپراتوری شر» نام گرفت. این تحول، نه تنها شکست رسانهای صدام را نشان داد، بلکه برتری روایت ایرانی را در عرصه جهانی اثبات کرد.
پیروزی اخلاقی و رسانهای ایران
مقایسه روایتهای رسانههای غربی، دوگانگی عمیقی را آشکار میسازد. در پوشش اولیه، ایران به عنوان «تهدید وجودی برای غرب» و عراق به عنوان «متحد استراتژیک» به تصویر کشیده میشد، اما افشای جنایات بعثی (از بمباران شیمیایی تا نسلکشی کردها) این تعادل را برهم زد. بدین صورت در جریان این روایتها، ایران به عنوان نماد استقامت در برابر دیکتاتوری ترسیم شد.
از منظر تحلیلی، این بازتاب نشاندهنده شکست پروپاگاندای بعثی است. صدام، به رغم انجام سرمایهگذاری سنگین روی رسانههای غربی از طریق پرداخت مبالغی به خبرنگاران برای تهیه گزارشهای سوگیرانه به نفع رژیم بعث عراق، نتوانست بر جنایاتش هولناکش سرپوش بگذارد. در مقابل، سادگی و صداقت روایت ایرانی، با تأکید بر دفاع از وطن، اسلام و ارزشهای انسانی، افکار عمومی را تسخیر کرد.
این مقایسه، برتری اخلاقی ایران را برجسته ساخته و تاکید میکند که ایران علیرغم تحریمهای شدید و انزوای بینالمللی، میلیونها نفر را بسیج و یک میلیون شهید و مجروح را تقدیم کرد. رسانههای غربی، که ابتدا به سمت عراق تمایل داشتند، در نهایت ناچار به پذیرش واقعیت شدند و این امر، پیروزی رسانهای ایران را تثبیت کرد. دفاع مقدس، نه تنها یک جنگ سخت نظامی، بلکه نبردی رسانهای بود که علیرغم تحریف مستقیم و مبرهن وقایع، با در پیش گرفتن صداقت، در میدان رسانهای نیز به پیروزی دست یافته و صدای مظلومیت خود را به گوش جهانیان رساند.
انتهای پیام/ ۱۳۴