به گزارش خبرنگار دفاعپرس بوشهر، شهید «حسینقلی کامکاری» یکم بهمن ۱۳۳۷ در روستای چاهخانی از توابع شهرستان دشتستان به دنیا آمد. پدرش کرم و مادرش شــاهزاده نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاســدار در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشــت ۱۳۶۱ در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در شهرستان بوشــهر به خاک ســپردند. برادرش عباسقلی نیز به شهادت رسیده است.

متن وصیت نامه شهید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَإِنْ أَنْزَلْنَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ تَخَضَّعًا وَتَنفَضُّ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ وای رسول! اگر ما این قرآن عظیمالشأن را بر کوه نازل میکردیم،
میدیدی که کوه از ترس خدا خاشع و ذلیل و متلاشی میشد؛ و این مثالها را برای مردم میزنیم باشد که اهل عقل بیندیشند.
آیا چه دل سنگ و مهر خوردهای است که از این آیه بدنش بلرزد؟ براستی اگر نمیلرزید، همان کسانی هستید که مهر قهر ظلمت خدا بر دهان شماست.
مردم شهیدپرور و مسلمان ایران، گوش به فرمان ولایت فقیه باشید که کشتی نجات شماست؛ گوش به فرمان امام بزرگوارمان باشید که اوست که میتواند شما را رهبر باشد.
به فکر آخرتتان باشید؛ آیا توشهای برای آخرت جمع کردهاید؟ مگر کسی که به مسافرت میرود با دست خالی میرود؟ آن هم چه سفرهائی؛ ملاقات با خدا، با پیامبران، امامان. آیا با
دست خالی شرمنده نخواهید شد؟ در جواب خدا چه حرفی دارید؟ آیا میگویید نمیدانستم؟ مگر کسی به شما نگفت؟ آیا محکوم درگاه الهی نخواهید شد؟ چرا آنموقع دیگر پرونده
شما پیش خداست؛ اوست که از درون شما اطلاع دارد. تا دیر نشده، موانعی که در راه شماست از میان بردارید.
خدا میفرماید:ای بنده پاک من، من تو را دوست دارم؛ تو هم مرا دوست بدار. آیا چه دل سنگ و فولادی است که از این صحبت خدا بازهم نافرمانی کند؟
در پایان از پدر و مادر و خواهر عزیزم میخواهم که خط امام را تا آخرین لحظه رها نکنند.
از همسرم میخواهم که در بخش تعاون سپاه تا آخرین لحظه خدمت کند.
لطفاً مرا در ردیف قبر برادرم عباس به خاک بسپارید.
به امید ملاقات با همه دوستان در روز حساب.
والسلام
حسینقلی کامکاری
انتهای پیام/