گروه فرهنگ دفاعپرس، اکبر صفرزاده؛ «اشک سرما» به کارگردانی و نویسندگی عزیزالله حمیدنژاد و تهیهکنندگی امیرحسین شریفی محصول سال ۱۳۸۲ است و داستان آن در کردستان ایران در زمان جنگ ایران و عراق اتفاق میافتد.
برخی معتقدند این فیلم ضد جنگ است، چون غیر مستقیم میگوید جنگ عشقها را میکشد و آدمهای عاشق را ازهم جدا میکند، اما آنچه در فیلم دیده میشود کاملا برعکس این تفسیر است؛ اگر هشت سال دفاع مقدس نبود کاوه کیانی و روناک هیچ گاه به هم نمیرسیدند و تجربه زیبای با هم بودن، با هم زیستن و برای هم مردن را از سر نمیگذراندند.
برخلاف همه آدمهای فیلم که هر کدام به دلیلی چشم دیدن رابطه بسیار زیبای کاوه و روناک را ندارند طبیعت به شدت همراه، حامی و دوستدار آنها است. برف، کولاک و سرما فرصتی را برای آنها فراهم میکند تا بیشتر و بهتر یکدیگر را بشناسند. در جایی از فیلم طبیعت یک گل بنفش به آنها هدیه میدهد.
داستان فیلم بیشتر از آنکه در مورد کاوه کیانی باشد در مورد روناک است. روناک؛ دختری «کرد» که عاشق یک سرباز نخبه ایرانی میشود و برای او جان میدهد. روناک مصداق این شعر فردوسی است که میگوید: چو ایران نباشد تن من مباد.
کاوه کیانی به عنوان سربازی نخبه و فوق العاده باهوش از ابتدا تا انتهای فیلم در ساحت رافت ملی و اسلامی قرار دارد. او بهتر از همه میداند که روناک کیست و کارش چیست، اما هیچ گاه این مساله را به روی روناک نمیآورد. کاوه کیانی در غار سایه تفنگ روناک را روی دیوار میبیند، اما باز هم این مساله را به روی او نمیآورد.
شناخت تقابلهای موجود در فیلم برای فهم بهتر آن ضروری است: در فیلم سربازی وجود دارد که دنبال زندگی و مطالعه است و برای نجات جان انسانها «مین» خنثی میکند، اما در مقابل او کومولههایی هستند که برای گرفتن جان انسانها «مین» کار میگذارند.
کاوه کیانی یک ایرانی تمام عیار است. او تفسیر فیزیکی شعر حضرت حافظ است که گفت: با دوستان مروت با دشمنان مدارا. در صحنهای از فیلم کاوه کیانی عقب وانت میرود و از روناک میخواهد برود جای او بنشیند تا از باران و سرمای پشت وانت در امان باشد.
دیگر سکانس فیلم که به شدت تاثیرگذار است صحنه نجات روناک توسط کاوه کیانی است. کاوه کیانی او را درون غار میآورد، دستکش و جورابهایش را به او میدهد، اورکتش را روی او میاندازد و برای او آتش روشن میکند تا از گزند سرما در امان باشد؛ و سکانس آخر فیلم که بسیار تاثیرگذارو مبهوت کننده است .. عید نوروز است، کیانی در حالی که در سنگر هفت سین آماده کرده لباسهای جدیدش را میپوشد. روناک نیز زیباترین لباسش را پوشیده و گوسفندان را برای چرا آورده است.
روناک با بستن پارچهای قرمز روی سیمها محل کار گذاشتن مینها را مشخص کرده، کیانی روبان قرمز را میبیند و مین اول را خنثی میکند، اما لحظهای بعد کیانی بر اثر انفجار مینهایی که دیگر کومولهها کار گذاشتهاند زخمی میشود. روناک که صدای انفجار مین را شنیده، سراسیمه به سوی کیانی میدود، اما او نیز روی مین میرود.
انتهای پیام/ 121