به گزارش خبرنگار دفاعپرس بوشهر، شهید سهراب ابراهیمی چهاردهم مهر ۱۳۴۰ در روستاي گلهزني از توابع شهرستان دير به دنيا آمد. پدرش داراب قديميراد، کارگر بود و مادرش کلثوم نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند. او نيز کارگر بود. ازدواج کرد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيستم آبان ۱۳۶۱ در دهلران توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسيد.
بسمالله الرحمن الرحیم
به نام پروردگار شهدا و راستگویان و با درود به روان پاک شهدای گلگونکفن از هابیل تا کربلاهای جنوب و غرب ایران که با خون سرخ خود راه بزرگ رهبر آزادگان حسین را ادامه دادهاند. همچون حسین، حسینوار به لقاءالله پیوستند. اینجانب سهراب ابراهیمی در ۸/۸/۶۱ این وصیتنامه را مینویسم:
خانواده عزیز و بازماندگان گرامی، به یاد خدا باشید و هرگز غم و اندوهی به خود راه ندهید چون مرگ برای همگان وجود دارد. همانطور که خدا در قرآن میفرماید:
«در هر کجا باشید مرگ شما فرا میرسد اگر چه در کاخهای محکم باشید.»
من چون امانتی از خدا برای شما بودم که شما وظیفه داشتید این امانت الهی را بهخوبی در نهایت دقت نگهداری کنید و پرورش دهید و این کار را بهخوبی انجام دادید و از یک امتحان سرافراز بیرون آمدید و اکنون نوبت امتحان دوم است که این امانت الهی را به صاحب اصلیاش برگردانید و امیدوارم که از این امتحان هم پیروز بیرون آیید و قبول شوید. و دوباره تأکید میکنم که ناراحت نباشید چون مرگ برای همه است و چه بهتر که این مرگ در راه خدا باشد. پدر و مادر عزیزم در بین مردم خود را مغرور و مغموم ندانید و هرگز احساس ناراحتی نکنید و افتخار کنید که فرزندی در راه اسلام و امام حسین(ع) دادهاید.
پدر و مادر عزیز، برادر و خواهر خوبم و دوستان و برادران همسنگرم، به حرفهای امام گوش فرا دهید و به دستوراتش عمل کنید که باعث پیروزی شما و حزبالله بر تمامی کفار و منافقین است و همانطور که او فرموده مسجد سنگر است و به راستی که سنگری به استقامت مسجد هرگز ندیدهام و کسی نخواهد دید. این بزرگ سنگر را حفظ کنید و در نماز جماعت که پشت دشمن داخلی و خارجی را میشکند حاضر شوید و همانند مثلی را که میگویند: «اگر صد چوب را یکییکی به دست کسی دهیم میشکند ولی اگر همان صد چوب را با هم بخواهند بشکنند، نخواهد شکست.» و دشمن ما و شما از همین اتحاد نیروهای حزبالله میهراسد. پس ای جندالله در سبیلالله برای پیروزی خلقالله و در انتظار بقيةالله با آوای کلامالله و با هدف لقاءالله و به فرمان روحالله بپا خیزید و درهم کوبید کاخ ظلم ظالمان ستمگر و برگیرید سلاح آتشین ایمان بهالله را و برکوبید راه ننگین مخالفینالله را.
در نماز جمعه هم شرکت کنید که این نماز هم اطاعت خداوند و هم از نظر سیاسی حربهای کاری است و هرگز به حرفهای منافقان و منافقصفتان گوش فرا ندهید که میگویند فلانکس بیخود کشته شد؛ چرا بیخود؟ مگر همان منافقان دو چهره نبودند که میگفتند حسین که خود میدانست کشته میشود بدون علت رفت و خودکشی کرد؟ بلکه حسین و رهروان راهش از کربلای حسینی و کربلای غرب و جنوب ایران در راه خدا و بر ضد یزیدیان زمان قیام کردهاند و شربت شهادت نوشیدند و از رزق ابدی خداوند بهرهمند گردیدند.
پدر و مادر عزیزم، بگذارید خورشید در بسیج محل خدمت کند و جلوگیری از او نکنید. آخرین حرفم این است که یک ماه بخاطر اینکه جبهه بودهام و دو ماه هم برایم نماز بخوانید، متشکرم. در این مورد اقدام کنید.
در ضمن ممکن است جنازهام به دستتان نرسد؛ از این بابت ناراحت نباشید و هر موقع ناراحت شدید به بهشت شهداء دوراهک بروید و قبر دیگر برادران شهیدم را زیارت کنید. اما اگر جنازهام به دستتان رسید هر کجا که میل دارید به خاک بسپارید. ولی بهتر است در جمع دیگر شهدا باشد (دوراهک).
والسلام
انتهای پیام/