گروه بینالملل دفاعپرس - سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بین المللی ضدصهیونیستی؛ پس از دفاع مقدس ۱۲ روزه ایران مقابل رژیم غاصب صهیونیستی و آمریکا و حامیان غربی و عربی که باکمک۵۰ سرویس اطلاعاتی دنیا، کارتابل دشمن دیگر محدود به موشک و تجهیزات نیست؛ هدف اصلی، ذهنها و امید جامعه است. با بهرهگیری از ترکیبی از روایتسازی، اختلال اقتصادی و بمبهای خبری مایوسکننده، دشمن میکوشد تابآوری اجتماعی را فروبنشاند و اضطراب جمعی ایجاد کند.

نبردی فراتر از میدانهای فیزیکی
دشمن دریافت که پیروزی نظامی صرف، دیگر کافی نیست. صحنه نبرد به عرصهٔ ادراکات و تصمیمات جمعی کشیده شده است. کارتابل شبکه داخلی مملو از دستورالعملهایی شد که نه برای نابودی زرادخانه، بلکه برای تسخیر ارادهها و کاهش تابآوری طراحی شدهاند. هدف، ایجاد وضعیتی است که تهدید ادراکی به تهدید واقعی تبدیل شود: بازارها متلاطم، امیدها تحلیل رفته و اعتماد جمعی فرسوده شود. این تحلیل، با هدف تبدیل دستورالعملهای دشمن به روایت ادبی-راهبردی، بصیرت و راهکار ارائه میدهد.
موشک در برابر سفره: دوگانهسازیِ هوشمندانه
اولین شگرد، ساختن دوگانگی ساده و اثرگذار است: «موشک = هزینه؛ هزینه = آسیب معیشت». این تصویر تکرارشونده ذهن جمعی را شرطی میکند. هر اقدام دفاعی در برابر معیار سفره محک زده میشود و زمینه بهرهبرداری سیاسی و اقتصادی فراهم میآید. رسانهها با تکرار این تصویر، انتخابهای مردم و جامعه را در چارچوب اضطرار «یا امنیت یا معیشت» محدود میکنند.
مقصرسازی: روایت به ظاهر معتبر و تولید تردید
شگرد دوم تخصیص تقصیر به ایران است. روایتهایی از کانالهای بهظاهر معتبر منتشر میشود که ایران را محور آغاز تنش نشان دهند، حتی اگر شواهد ناقص باشد. هدف، فقط لکهدارکردن نیست؛ تولید تردید در شهروندان و بینالملل است. در فضای تردید، مشروعیت تصمیمگیران کاهش یافته و توان مانور دولتی محدود میشود.
بازار متلاطم: اقتصاد به سلاح بدل میشود
شگرد سوم، نفوذ به زنجیره تأمین و خلق کمبود است. اختلالهای هدفمند، احتکار مقطعی و شرطیسازی تجارت به اخبار جنگ، «انتظار تهدید» را به «فشار واقعی معیشتی» تبدیل میکند. بازار، آینهٔ جامعه است؛ هر تکانه ترس را بزرگنمایی میکند و این بازتاب خود محرک بحران واقعی میشود.
بمبهای خبری مایوسکننده و قطبیسازی اجتماعی
لایه چهارم، فشردهسازی امید است: انتشار اخبار مایوسکننده، بزرگنمایی اختلافات اجتماعی و کاهش انسجام جمعی. شبکهها و صفحات اجتماعی با پخش داستانهای تحریفی یا گزینشی، فضای عمومی را به سیستمی تبدیل میکنند که در آن ترس و خشم بر خرد و همدلی غلبه دارد. این فرایند به مرور سرمایه اجتماعی را تحلیل میبرد.
مکانیزم تبدیل ادراک به واقعیت
دشمن با دو عنصر عمل میکند: «شرطیسازی بلندمدت» و «شوکهای لحظهای». شرطیسازی زمینه را مهیا میکند؛ کاشت شک و تردید در خاک زمان. سپس با بمبهای خبری و اختلال اقتصادی، همان نهالها فوران بحران واقعی میشوند. بازار، شبکههای اجتماعی و رسانهها سیمکشی این فرایندند؛ هر خبر یا اختلال کوچک جریان اضطراب را به خانهها منتقل و رفتار اقتصادی و اجتماعی را تابع آن میسازد. تهدید ادراکی، خودبهخود تهدید واقعی میشود.
قوت تصویر و ادب استدلال
تحلیل باید سرد، شواهدمحور و در عین حال گرم و تصویرساز باشد. وظیفه فضای مجازی. رسانهها و اندیشکدههامتعهدکشور باید روایتهای کوتاه، دقیق و توانمند تولید کنند که حقیقت واقعی و امیدجامعه را همزمان منتقل کنند. دستورهای سبکشناختی:
آغاز با تصویر قیاسی، مثلاً: «هیزم شایعات در انبار ذهنها برای شعلهور کردن اضطراب جمعی چیده شد.»
پیشنهادهای راهبردی عملیاتی
پیامهای پیشدستانه که روایتهای دروغین را قبل از انتشار گسترده خنثی کنند.
شفافسازی اقتصادی فوری: اطلاعرسانی درباره ذخایر استراتژیک، سیاستهای حمایتی و برنامههای ضداحتکار.
فعالسازی لیدرهای محلی: روحانیون، معلمان و کسبه بهعنوان راویان معتبر برای مهار شایعات.
راهاندازی مرکز رصد روایت: پاسخ سریع و مستند به ادعاهای کلیدی و انتشار حقیقتنماهای کوتاه و قابل استناد.
تقویت سواد رسانهای: کمپینهای کوتاه برای آموزش مردم درباره شایعات و روایتهای مخرب.
جمعبندی: بیداری راهبردی در برابر روایتسازی دشمن
دشمن دنبال عصر «بیزاری ساختاری» است؛ عصری که در آن امید تحلیل رفته و اعتماد فرسوده شود. مقابله با چنین هجومی نیازمند هم هنر روایت و هم علم سیاست است: روایتهای جایگزین هنرمندانه که حقیقت و امید را منتقل کنند و سیاستهای عملیاتی که اعتماد و تابآوری را بازسازی نمایند.
دشمن میکوشد با چیدن هیزم شایعات، آتش خودتخریبی را روشن کند؛ وظیفه نهادها و رسانهها، مهار این آتش با شعلههای کنترلشده شفافیت و اقدام است دشمن میکوشد با چیدن هیزم شایعات، آتش خودتخریبی را روشن کند؛ وظیفه نهادها و رسانهها، مهار این آتش با شعلههای کنترلشده شفافیت و اقدام است.
انتهای پیام/ ۱۳۴