روایت دفاع‌پرس از شهیدی که امنیت را به بهای جان خرید

مردم خطه‌ای از ایران کوچک به نام کمالشهر هنوز هم از سید روح‌الله قصه ما به نیکی یاد می‌کنند و از او به‌عنوان یک بسیجی دلسوز نام می‌برند که برای آرامش مردم شتافت و در میان حملات و ضربات متعدد ناجوانمردانه عده‌ای اغتشاشگر جان داد.
کد خبر: ۷۹۰۸۲۷
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۰ - 06November 2025

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از البرز، سه سال از آن روز سرد و پر از غم می‌گذرد؛ روزی که سید روح‌الله عجمیان، همان کارگر زحمتکش گچ‌کار و فداکار بسیجی، به ندای میهن و در دفاع از ناموس و امنیت مردم، شجاعانه به میدان رفت و در برابر هیاهوی اغتشاشگران ایستاد و جان خود را فدای آرمان‌هایش کرد.

روایت دفاع‌پرس از شهیدی که امنیت را به بهای جان خرید

هنوز تصویر چشمان مهربان و اراده استوارش در یاد پدر و مادر داغدارش باقی مانده و یادآور لحظاتی است که بی‌هیچ تردیدی در دل آشوب‌های کرج گام برداشت تا از حقیقت و عدالت دفاع کند. سه سال از دلگویه‌های مادر و پدر با پیکر زخمی و بی‌جان سید روح‌الله و ضجه‌های خواهرانه و ناله‌های برادرانه می‌گذرد.

این روز‌ها هر بار که پدر از کنار قاب عکس پسر ۲۷ ساله‌اش می‌گذرد، زیر لب می‌گوید: «غریب گیر آوردنت ...» و مادر هر شب، لباسی از او را در آغوش می‌گیرد، آن را می‌بوید و با عطر به‌جامانده از دلبندش آرام می‌گیرد. این خانواده هر بار که تصاویر مربوط به لحظه‌های شهادت مظلومانه فرزندشان بازپخش می‌شود، دلشان آتش می‌گیرد و از دیدن خشونت بی‌رحمانه اغتشاشگران، به درد می‌آید.

مردم خطه‌ای از ایران کوچک به نام کمالشهر هنوز هم از سید روح‌الله قصه ما به نیکی یاد می‌کنند و از او به‌عنوان یک بسیجی دلسوز نام می‌برند که برای آرامش مردم شتافت و در میان حملات و ضربات متعدد ناجوانمردانه عده‌ای اغتشاشگر جان داد تا فرزندان همین سرزمین آسوده‌تر نفس بکشند و آرام‌تر بخوابند.

«سیده پروانه عجمیان»، خواهر شهید عجمیان در گفت‌و‌گو با خبرنگار دفاع‌پرس از البرز به مناسبت سالروز شهادت این شهید مدافع امنیت اظهار داشت: برادرم متولد ۲۰ بهمن ۱۳۷۴ و آخرین فرزند خانواده و ۱۴ سال کوچک‌تر از من بود و به دلیل تقارن تولدش با ایام پیروزی انقلاب، روح‌الله نام گرفت.

وی با اشاره به ارتباط خوب میان خود و برادرش عنوان کرد: او در کودکی چهره‌ای زیبا و دل‌نشین داشت و بچه شاد و سرحالی بود، شیطنت می‌کرد، اما مؤدب بود و همین موضوع علاقه دیگران به او را بیشتر می‌کرد. تفاوت سنی ما زیاد بود، اما بسیار با هم خوب بودیم و با فرزندانم مانند رفیق بود.

خواهر شهید عجمیان توضیح داد: دو شب قبل از شهادتش، برادرم منزل ما بود، اما روح‌الله همیشگی نبود. او شب‌های زیادی را پیش من می‌ماند و من با اخلاق و رفتارش آشنا بودم، اما آن شب رنگ و بوی شب وداع داشت. او ساکت بود و من مات و مبهوت به صورتش نگاه می‌کردم.

وی افزود: دلم خبر از اتفاق ناگواری می‌داد، اما تصور شهادت روح‌الله را نمی‌کردم. خواب به چشمانم نمی‌رفت و هر بار از جا بلند می‌شدم و صورت معصومش را نگاه می‌کردم. نمی‌دانستم دلیل آرامش او و بی‌قراری من چیست. این زل زدن‌ها را دوست داشتم و نمی‌خواستم آن شب طولانی، صبح شود.

عجمیان گفت: روز شهادتش، من بیرون از منزل بودم که با تماس پدرم تمام آرامشم به هم ریخت، صدای نگرانی از آن سوی خط از من می‌خواست که به خانه آنها بروم و من فکر کردم کسی فوت کرده و بدون آنکه سؤال کنم حرکت کردم. در میان مسیر دلشوره عجیبی وجودم را فراگرفت، دوباره گوشی را از کیفم بیرون آوردم و تماس گرفتم.

-         بابا چی شده؟ کی فوت کرده؟

-         پدر: روح‌الله رو کشتن ...

وی اذعان داشت: تماس را قطع کردم و به سمت خانه پدر دویدم. نمی‌دانم چگونه مسیر را طی کردم، اما در تمام طول مسیر بدنم می‌لرزید، نای ماندن و توان دویدن نداشتم، دل صدپاره شده بود، با شنیدن صدای شیون‌های مادرم فهمیدم به مقصد رسیده‌ام. او خیلی بی‌قرار بود، پدرم بی‌تابی می‌کرد و من با دیدن آنها جگرم آتش می‌گرفت.

عجمیان اظهار داشت: نحوه شهادت غریبانه و مظلومانه سید روح‌الله نه فقط ما، بلکه حال یک کشور را دگرگون کرد. هر لحظه با خود فکر می‌کردم در آن لحظات چه دردی را تحمل کرده و چه کسی را صدا زده است. با هر ضربه که به بدن، سر و صورتش وارد شده چه حالی داشته است؟ سؤالات زیادی در ذهنم مرور می‌شد که تصور پاسخ‌هایشان گویی جانم را می‌گرفت.

او مطرح کرد: من یک مادرم و می‌دانم برای یک پدر و مادر چقدر سخت است که پاره‌جگرشان در میان ضربات متعدد دیگران جان بدهد. می‌دانم آنها با هر بار یادآوری آن روز‌ها جانشان به لب می‌رسد، اما هنوز نمی‌توانم به‌جای آنها باشم. با همه این شرایط، واقعاً صبر را در رفتار پدر و مادرم دیدم.

خواهر شهید عجمیان افزود: البته گاهی پدرم را می‌دیدم که در گوشه‌ای از خانه و به دور از چشم ما آرام و بی‌صدا اشک می‌ریزد و این غم را از دیگران پنهان می‌کند چراکه او ستون خانواده است. با دیدن این صحنه‌ها با خود می‌گویم هرچقدر هم صبور و قوی باشی، داغ جوان، آن‌هم ناجوانمردانه و با این شدت ظلم، کمر می‌شکند.

وی تصریح کرد: به جرئت می‌گویم که شهادت فرزند به دست دشمن آن‌قدر سخت نیست که به دست هم‌وطن دشوار است. مادرم هم که تا مدتی تصور می‌کرد روح‌الله با یکی دو ضربه به شهادت رسیده و خودش را جای مادران شهدای جنگ می‌گذاشت و صبور بود، چون خبر نداشت با فرزندش چه کردند.

عجمیان ادامه داد: به همین دلیل ما را هم به صبوری دعوت می‌کرد تا زمانی که در دادگاه از زبان قاتلانش جزئیات ماجرا را شنید و تصویرش را دید و دلیل زخم‌های وارد شده بر صورت فرزندش را متوجه شد، از همان‌جا مادرم دیگر مادر سابق نشد. اصلاً نمی‌توانم خودم را جای پدر و مادرم بگذارم، زیرا برایم غیرقابل تحمل است.

وی در خصوص اتفاقات امروز جامعه و موج‌سواری برخی افراد ناآگاه و نیز شرایط حجاب اذعان داشت: یکی از مواردی که قلب ما را به درد می‌آورد، موضوع بی‌حجابی است. من یقین دارم که نه‌تنها سید روح‌الله بلکه همه شهدای این سرزمین از این اتفاق ناراضی هستند و دل خانواده‌هایشان با دیدن این شرایط آتش می‌گیرد.

خواهر شهید عجمیان بیان داشت: به نظر من روح‌الله لیاقت بهترین‌ها را داشت، چون بهترین‌ها را برای مردم می‌خواست. دلسوز، فداکار و نترس بود، او لیاقت شهادت را داشت و خدا بهترین پاداش را برای خلوص نیت او در نظر گرفت. روح‌الله با شهادتش، عاشورا را به‌نوعی ترسیم کرد و به دیگران گفت که جدش در میان شقی‌ترین افراد این عالم، چگونه به شهادت رسید، اما جاودانه شد.

وی افزود: زمانی که برای وداع با پیکر برادرم رفته بودم زخم روی پیشانی‌اش را دیدم و با خود می‌گفتم مگر می‌شود چاقو این‌گونه صورت را زخمی کند؟ تا اینکه در اعترافات قاتلان شنیدم که چه بلایی بر سر او آوردند. فقط خدا می‌داند مادرم با دیدن آن صحنه چه کشید و پدرم چگونه کمرش خم شد. یکی از آنها گفت پنجه کفشی که با آن به صورتش زدم فلزی بود.

عجمیان با بیان اینکه سید روح‌الله با شهادتش پیامی به نسل امروز داد که پشتیبان ولایت‌فقیه باشند و ایشان را تنها نگذارند، تأکید کرد: برادرم برای حفظ امنیت مردم این سرزمین هر چه در توان داشت به کار گرفت و نمی‌خواست دشمن قدمی به سمت این سرزمین بردارد.

وی ادامه داد: خیلی دلش می‌خواست مدافع حرم باشد و دوران سربازی‌اش را در حرم حضرت زینب (س) سپری کند، همیشه می‌گفت اگر ما به سوریه نرویم دشمن وارد خاک ما می‌شود و ناموسمان به خطر می‌افتد. شهادت در سوریه و در مسیر دفاع از حرم نصیبش نشد، اما در مسیر دفاع از حرم جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید.

خواهر شهید عجمیان گفت: امروز به جوانان این دیار می‌گویم که سید روح‌الله‌ها و آرمان‌ها رفتند تا دست خائنان از این مملکت دور بماند و مردم در آرامش و آسایش باشند. پس نگذارید این انقلاب به دست نااهلان بیفتد. فراموش نکنید که امنیت امروز ما مرهون خون شهدایی است که در راه حفظ این نظام جان دادند.

وی افزود: از آنها می‌خواهم که معرفت خود را بالا ببرند و در مقابل ظلم و دشمن ظالم سکوت نکنند، هدف دشمن مشخص است. تفاوت میان دوست و دشمن را بدانند چراکه همبستگی با دشمن غیرقابل‌جبران است و تحت هیچ شرایطی به دشمن اعتماد نکنند. البته مردم ما فهیم و دانا و با بصیرت هستند و مرز‌ها را می‌شناسند و در جنگ ۱۲ روزه هم این را به خوبی ثابت کردند.

خواهر شهید عجمیان ضمن قدردانی از حضور مردم در همه عرصه‌ها بیان داشت: مردم تا به امروز برای این نظام سنگ تمام گذاشته‌اند و هر جا دشمن نقشه‌ای برای این کشور کشیده از خجالتش درآمده و او را ناامید کرده‌اند. مردم خیلی به شهدا علاقه دارند و به تحقق آرمان‌های آنها کمک می‌کنند و همین موضوع دشمن را عصبانی کرده است.

وی مطرح کرد: ما همچنین مدیون همه جانبازانی هستیم که با پای خود به جبهه رفتند و بدون پا برگشتند، سالم رفتند و شیمیایی شدند یا با بیماری اعصاب و روان بازگشتند. مدیون عزیزانی هستیم که به خاطر حفظ مرز‌ها از جان خود گذشتند و با ترس و دلهره زندگی کردند تا ما در آرامش باشیم.

عجمیان اظهار داشت: افتخار می‌کنیم به سعادتمندی و عاقبت‌به‌خیری برادرم، اما دل‌تنگیم از اینکه او را نمی‌بینیم. یاد نحوه شهادتش که می‌افتیم، دنیا در مقابل چشمانمان تار می‌شود و دلمان می‌شکند از آنانی که به هم‌وطن و همنوع خود رحم نکردند، راه را بر مردم بستند و به نام آزادی جوانی را تا مرز شهادت کتک زدند.

وی با اشاره به سنگ تمام گذاشتن رسانه‌ها در حوزه ایثار و شهادت خاطرنشان کرد: هنوز هم در برخی موارد باید بیشتر کار شود، برخی دلشان نمی‌خواهد نامی از شهدا باقی بماند، اما رسانه‌های انقلابی نباید بگذارند یاد شهدا فراموش شود. یاد شهدا تنها به نام‌گذاری یک مکان نیست، یاد شهدا باید در رفتار مردم و مسئولان زنده نگه داشته شود. یقین دارم هر کس که در مسیر شهدا گام برمی‌دارد روزی پاداش آن را خواهد گرفت.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار