به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، بدون شک نام صنعت موشکی در ایران با همه پیشرفتها و شگفتانههایش که بویژه در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، چشمهای همه جهانیان را به خود خیره کرد، با نام سردار سرلشکر پاسدار حسن طهرانیمقدم گره خورده است؛ کسی که از ابتدای جنگ و با خلاقیتهای ذهنی خود برای نخستین بار پایهگذار یک طرح هماهنگ آتشبار در دفاع مقدس با بهرهگیری از ادوات بود.

در مرحله بعد، راهاندازی واحد توپخانه سپاه پاسداران در جنگ تحمیلی، یکی دیگر از اقدامات ارزشمند او بود که موجبات موفقیت عملیاتهای سرنوشتساز دفاع مقدس را فراهم کرد. در مرحله نهایی راهاندازی واحد موشکی سپاه در اواسط جنگ و توسعه و تجهیز آن با بهرهگیری از دانش بومی بعد از جنگ، زمینهساز رشد و ارتقای روزافزون این صنعت نظامی تا بدین روز شده است.
به مناسبت سالروز شهادت ایشان، بخشی از روایات فرماندهان دوران دفاع مقدس را در خصوص نقش بارز این شهید بزرگوار در ساماندهی و توسعه قدرت آتش باری ایران نقل میکنیم:
روایت سردار سرتیپ یعقوب زهدی؛ فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس
حسن طهرانی مقدم در عملیات طریقالقدس مسئول خمپاره (ادوات) تیپ کربلا بود. آن موقع به مجموعهای که توپ ۱۰۶ میلیمتری، تیربار، دوشکا و خمپارههای ۶۰، ۱۲۰ و ۸۱ داخل آن بودند، ادوات میگفتند. طهرانی مقدم در عملیات طریقالقدس، ابتکار به خرج داد و طرح آتش هماهنگی برای آتش خمپارهها ریخت. برای اولین بار او آتشبارها را سازماندهی کرد.
برای آتشبار ۸۱ و آتشبار ۱۲۰ مسئول گذاشت. موضع و منطقه آتش تعیین کرد و یک طرح نیز تهیه کرد که در عملیات بتواند این آتشها را با همدیگر هماهنگ کند. قبل از آن، خمپارهها نقطهای کار میکردند و خدمه خمپاره در یکجا بهعنوان دیدهبان گذاشته میشدند و از گردانها پشتیبانی آتش میکردند. افراد رابطی که ایشان در قرارگاههای فرعی گذاشت، به توپخانه ارتش وصل شدند که هم در هماهنگی گرفتن آتش از ارتش از آنها استفاده شود و هم خمپارهها را هماهنگ کنند. او تقریباً همان طرحی که در طریقالقدس در سطح تیپ، پیاده کرد، توانست در فتح المبین توسعه بدهد و کاری کند که آتشها مؤثر باشند.
طراحی آتش و هماهنگی آتش را حسن طهرانی مقدم در تیپ کربلا پیاده کرد و، چون این ایده خوب جواب داد، آوازه او به آقای رشید رسید. گفتند؛ چنین کاری طرحریزیشده و خوب جواب داده است. آقای رشید هم در عملیات فتح المبین گفت، حسن مقدم را در همه عملیاتها بیاورید که برای همه یگانها، هماهنگی و پشتیبانی آتش و طراحی آتش را برنامهریزی کند.
حسن طهرانی آمد، ادوات را به شکل آتشباری و هماهنگ شده به کار گرفت. این طرح در عملیات بیتالمقدس، خیلی خوب جواب داد و در جاهایی که دشمن فشار میآورد و صحنه سخت بود، آتش متمرکز و خوبی روی دشمن ریخته میشد. شاید آن موقع کسی نمیتوانست حدس بزند که بعدها حسن طهرانی مقدم و شفیعزاده، یکی از استوانههای جنگ شوند و بتوانند یکی از توانهای مهم سازمان رزم را وارد سپاه کنند و موشک و توپخانه درست کنند.

روایت سرلشکر محسن رضایی از جوان باریک و لاغراندام
من در عملیات طریقالقدس توضیح دادم که از عملکرد آتش توپخانه ارتش در این عملیات خیلی متأثر شدم، بهخصوص در پاتکهایی که میشد. من یک روز باقری را صدا زدم و به او گفتم، حسن، ما توپخانه نداریم، لااقل کاری کنید، اینهمه خمپارهای که داریم، سروسامان پیدا کند. بعد گفتم شما یک نفر را به من پیشنهاد دهید که حکم تطبیق آتش ادوات را به او بدهم. باقری ایشان (حسن طهرانی مقدم) را به من معرفی کرد. ما هنوز در قرارگاه «بردیه» بودیم. روز پنجم، ششم عملیات بود.
گفت، این جوان است. در بردیه آمد و من براندازش کردم. دیدم یک جوان باریک و لاغری است. بعد به حسن گفتم، چرا این را معرفی کردید؟ گفت: چیزی که شما میخواهید، او تجربه کرده است. من هم برایش حکم زدم. حکم را در کاغذ کاهی نوشتم و ایشان مسئول ادوات قرارگاه کربلای سپاه شد.
(نظر به عملکرد خوب طهرانی مقدم، بعد از این عملیات) من به دوستان گفتم باید در عملیات بیتالمقدس، غرش توپخانه سپاه شنیده شود. قبل از عملیات رمضان و در اواخر عملیات بیتالمقدس (خردادماه ۱۳۶۱)، حکم فرماندهی مرکز توپخانه سپاه را به طهرانی مقدم دادم.
روایت سردار یعقوب زهدی از اولین ملاقات با طهرانی مقدم
هنوز ایشان را ندیده بودم. من و آقای شفیعزاده چندساعتی در آن مدرسه (پوپک) بودیم که آقای شفیعزاده گفت: الآن آقای حسن طهرانی مقدم میآید، ایشان فرمانده توپخانه است. هنوز در نقطه صفر بودیم و اصلاً هیچ کاری برای تشکیل واحد توپخانه نشده بود. یکدفعه در مدرسه باز شد، یک استیشن وارد شد و چهار نفر از داخل آن پیاده شدند.
نگاه میکردم که ببینم کدامیک از آنها آقای طهرانی مقدم است. آقای شفیعزاده ایشان را به من نشان داد. جثه ریز و لاغری داشت. من در آنجا با آقای باقری آشنا شدم و سلام و علیک کردیم. آن چندنفری که همراه ایشان بودند را هم بعداً شناختم؛ یکی از آنها شهید مهدی پیرانیان و دیگری هم حسین زاهدی بود. اسم نفر چهارم یادم نیست.
حسن مقدم، شوخ و بشاش
ما به آقای طهرانی مقدم، حسن مقدم میگفتیم، اصلاً به حسن مقدم معروف بود. خیلی بشاش و شوخ بود و از همان اول من را خیلی گرم تحویل گرفت. آقای طهرانی مقدم هنرش همین بود که در اولین برخورد، طرف مقابل فکر میکرد که چند سال با ایشان رفیق است. بهقولمعروف زود فامیل میشد. بعد آقای شفیعزاده من را به آقای طهرانی مقدم معرفی کرد و گفت فلانی است و برای توپخانه آمده، ایشان سابقه کار در توپخانه دارد.
همانجا نشستیم و کار من در توپخانه شروع شد؛ یعنی آغاز کار ما در توپخانه از مدرسه پوپک و ملاقات با آقای طهرانی مقدم در پادادشهر بود. ایشان بعد از عملیات فتح المبین و در آغاز عملیات بیتالمقدس، فرمانده واحد توپخانه شد. آن موقع آقای طهرانی مقدم یک حکم از فرمانده سپاه برای تشکیل مرکز توپخانه گرفته بود.
ایشان دو بار برای توپخانه حکم گرفت: یکبار در عملیات فتح المبین برای هماهنگی آتش توپخانه حکم گرفته بود که آتشهای خمپاره سپاه را با توپخانه ارتش هماهنگ کند؛ چون آن موقع ما توپخانه نداشتیم و ایشان باید توپخانه ارتش را برای پشتیبانی از یگانهای خط مقدم سپاه هماهنگ میکرد. بعداً که سپاه توپهای غنیمتی زیادی به دست آورد، تصمیم گرفت که واحد توپخانه را راهاندازی کند.

بار دوم، در عملیات بیتالمقدس، حکم فرمانده مرکز توپخانه سپاه را آقای محسن رضایی به آقای طهرانی مقدم داد؛ یعنی آن موقعی که ما در مدرسه پوپک بودیم و آقای طهرانی مقدم به آنجا آمد. تقریباً اولین ساعتهایی بود که ایشان داشت کار راهاندازی مرکز توپخانه را شروع میکرد.
در این مقطع هم برای عملیات رمضان آماده میشدیم، هممرکز توپخانه و واحدهای ستادیاش را تشکیل میدادیم. همچنین میخواستیم به وضعیت توپهای غنیمتی سروسامانی بدهیم. بخشی از توپها دست یگانها بود، ما باید برای راهاندازی توپخانه، آنها را کمک و پشتیبانی میکردیم. نقش شهید طهرانی مقدم در هماهنگی و فرماندهی این امور بارز و راهبردی بود.
با عنایت خداوند در عملیات فتح المبین حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ قبضه توپ از دشمن غنیمت گرفتیم. پشت منطقه علی گره زد، ۶، ۷ گردان توپخانه عراق آنجا بود. در آنجا گردانهای توپخانه ۱۳۰ ارتش عراق بودند. توپهایشان برق میزد. بهقولمعروف تازه آنها را از لای گریس بازکرده بودند. توپخانه سپاه با توپهای ۱۳۰ میلیمتری که ما از عراق به غنیمت گرفتیم، شکل گرفت.
راهاندازی یگان موشکی سپاه
در سال ۱۳۶۲ با مدیریت و تدبیر شهید حسن طهرانی مقدم، تقریباً تمامی تیپها و لشکرهای سپاه دارای یگان توپخانهای شده بودند.
در این زمان آنچه بهعنوان خلأ مهمی در مجموعه نظامی سپاه احساس میشد، فقدان یگان موشکی سپاه بود که با توجه به درخشش شهید طهرانی مقدم در بخش ادوات و توپخانه و مدیریت شاخص وی در استفاده از همه ظرفیتها و هماهنگی آنها باهم، طی حکمی توسط سرلشکر محسن رضایی در آبان ماه سال ۱۳۶۲، وی به فرماندهی یگان موشکی سپاه منصوب و مأمور به راهاندازی آن شد.
فعالیتهای ارزشمند و دلسوزانه طهرانی مقدم در این یگان نیز همچنان ادامه یافت که از مهمترین ثمرات آن، تولید و بهرهوری از موشک بومی نازعات در دوران جنگ تحمیلی بود که بهعنوان مبدأ پیشرفت و تحقیقات در این صنعت شد که بعد از جنگ نیز زمینه دستیابی ایران به نسلهای جدیدی از موشکهای بومی متکی بر دانش ملی را فراهم کرد.
سرانجام سردار شهید حسن طهرانی مقدم که به دلیل اقدامات شاخص در توسعه صنایع موشکی، به او لقب پدر موشکی ایران را دادهاند، در ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۰ در سن ۵۲ سالگی در میدان کار و عمل، براثر انفجار زاغه مهمات در پادگان شهید مدرس تهران به همراه عدهای از همکارانش به شهادت رسید.
منابع:
۱-اردستانی، حسین، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: عملیات دوره آزادسازی- بیتالمقدس (دیجیتال)، روایت: محسن رضایی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
۲-محمود چهارباغی، امیرمحمد حکمتیان، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: توپخانه سپاه پاسداران (جلد اول)، روایت: یعقوب زهدی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲
انتهای پیام/ 112