به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، رشد روزافزون تعداد مسلمانان، افزایش گرایش به دین اسلام و بالتبع کسب مقام دومین دین بزرگ اروپا از نظر تعداد معتقدان و همچنین از نظر نمایان بودن و عمل به آموزههای اسلامی میتواند برای جهان اسلام و به ویژه مسلمانان دنیای غرب و اروپا دارای تبعات مثبت اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی باشد و به طور کلی بر قدرت و اعتبار مسلمانان در این کشورها بیافزاید. با این حال این وضعیت عاری از تهدید و آسیب نیز نبوده و چالشهای عمده ای پیش روی آنان وجود دارد.
به طور کلی میتوان گفت جریان مردمی «بیداری اسلامی-خود آگاهی اسلامی» در اروپا از سه جهت مختلف در معرض تهدید و آسیب بوده و میباشد: اول، تهدید "جریان افراطی اسلام ستیز و اسلام هراس" که به دنبال به حاشیه راندن و توقف کامل جریان بیداری اسلامی است؛ دوم، "جریان افراطی و وهابی" که به دنبال مخدوش نمودن چهره اسلام و جریان بیداری اسلامی میباشند؛ و نهایتا "جریان دولت- بنیاد انحراف و اختلاف" که به دنبال ایجاد انحراف و اختلاف در جریان بیداری اسلامی است. در سطور زیر اجمالا به تهدیدات هرکدام از این سه جریان اصلی اشاره می شود:
جریان اسلام ستیز و اسلام هراس
جریان اسلام ستیز و اسلام هراس" اساسا از افراد و گروههای افراطی راست گرا تشکیل میگردد که عمدتا هدایت جریان اسلام هراسی و "جنگ سرد علیه مسلمانان" را بر عهده دارند. این گفتمان با معرفی اسلام و مسلمانان به عنوان تهدیدی برای ارزشهای غربی و حتی "موجودیت اروپا " سعی دارند جریان بیداری اسلامی را به حاشیه رانده و به انزوا بکشانند.
این جریان از جهتی در دل شهروندان غیر مسلمان رعب و وحشت ایجاد مینماید تا از اسلام و مسلمانان دوری کنند و از جهت دیگر مسلمانان را تحت فشار قرار میدهد تا از دین و اصول اساسی خود به ویژه اصول سیاسی اسلام دست بردارند.
جریان افراطی و وهابی
تهدید دوم مربوط به فعالیت و گفتمان "جریان افراطی و وهابی" میباشد. گروههای وهابی و افراطی، که اساسا خشونت گرا نیز هستند به شدت به دنبال مصادره کردن مسلمانان اروپا و جریان بیداری اسلامی میباشند. این گروهها به دلیل نفوذ خود در برخی مساجد مورد حمایت عربستان سعودی و همچنین ارائه برخی افکار سیاسی- جهادی به دنیال جذب مسلمانان جوانان نسل دومی به درون گروههای خود می باشند. این گروهها توفیق چندانی در جذب مسلمانان نداشتند اما رسانههای غربی همواره سعی کردند گرایش حداقلی مسلمانان جوان را به این گروهها چندین برابر واقعیت نشان دهند.
امکان فعالیت گروههای "افراطی و وهابی" در اروپا بویژه بریتانیا بسیار جای سوال دارد زیرا نهادهای اطلاعاتی و امنیتی دولت بریتانیا اطلاعات تمامی رهبران و نیروهای گروهها افراطی وهابی را شناسایی کرده و خود ویزای آنها را صادر نموده است اما هیچگاه به صورت جدی تلاشی در خصوص بازداشت و یا توقف فعالیت آنها صورت نگرفته است. در مقابل تبلیغات گسترده ای در خصوص خطر افراطی گری در میان مسلمانان همواره در سطح رسانه ها انتشار می یابد.
به نظر می رسد اجازه فعالیت محدود این گروهها بیشتر برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه بریتانیا و در نتیجه توجیه اقدامات امنیتی و سیاستهای جنگ طلبانه دولت میباشد. از سوی دیگر زنده نگهداشتن احتمال رشد افراطی گری در میان مسلمانان به رواج اسلام هراسی دامن زده و هر گونه فعالیت سیاسی و عمومی "جریان مردمی بیداری اسلامی" را متهم به افراطی گری و خشونت گرایی می نماید. در نتیجه احتمال رشد افراطی گری بهانه ای برای تحت فشار قرار دادن مسلمانان و محدود نمودن فعالیتهای قانونی آنها را فراهم می آورد که ممکن است بتدریج جریان بیداری اسلامی را متوقف و یا به حاشیه براند.
جریان دولت- بنیاد انحراف و اختلاف
جریان سوم که می توان از آن به عنوان "جریان دولت- بنیاد انحراف و اختلاف" نام برد عمدتا از افراد و گروههای محافظه کار که در رأس آنها دولت کنونی بریتانیا قرار دارد تشکیل میگردند که جریان بیداری اسلامی را به عنوان یک "ناهنجاری اجتماعی" تلقی و معرفی میکند. این جریان مسلمانان را افرادی منزوی معرفی میکند که به صورت جداگانه و تفکیک شده و منزوی از دیگران شهروندان بریتانیایی و در میان گروههای خود زندگی میکنند. به نظر می رسد آسیب و تهدید این جریان نسبت به آسیب جریان اول و دوم بسیار جدی تر و خطرناک تر میباشد زیرا این جریان در پوشش مواضع و اهداف خیرخواهانه برای مسلمانان و جامعه وارد شده و تلاش میکند جریان بیداری اسلامی را به سمت اسلام سکولار که جدا از سیاست و اجتماع می باشد سوق دهد. برای نمونه دولت بریتانیا (که دولتی سکولار و ظاهرا مسیحی می باشد) بودجه کلانی برای تربیت امام جماعت در مساجد بریتانیا طرح ریزی و اجرا می کند اگرچه دلیل ظاهری این امر جلوگیری از ترویج اصول و اعتقادات خشونت گرا و افراطی عنوان می شود اما پر واضح است که دولت بریتانیا در پشت پرده چنین اقداماتی به دنبال ترویج و تحمیل قراعت خاص خود از اسلام در میان جامعه مسلمانان می باشد.
این جریان همچنین با توجه به ماهیت محافظه کار و پنهان خود غالبا اهداف خود را از طریق راه اندازی و حمایت از برخی موسسات و گروههای منتسب به اسلام سکولار پیگری میکند. جریان اسلام سکولار که از حمایت و پشتیبانی مالی، رسانهای و حزبی دولت برخوردار است به شدت به دنبال مصادره کردن مسلمانان بریتانیا و جریان بیداری اسلامی به نفع اسلام سکولار می باشد.
جریان اسلام سکولار همواره سعی کرده است با طرح گفتمان "اسلام متعادل" مسلمانان را به اسلام سکولار سوق دهد؛ این گفتمان به مساله "امت اسلامی" و به تعبیر دیگر "اتحاد و انسجام سیاسی مسلمانان" و تلاش برای تحقق آن هیچ اعتقادی ندارد بلکه آن را امری خطرناک برای جامعه سکولار بریتانیا تلقی میکند. این جریان اساسا در مقابل گفتمان "اسلام سیاسی" و جریان بیداری اسلامی قرار می گیرد.
جریان "دولت- بنیاد انحراف و اختلاف" علاوه بر تلاش برای ایجاد انحراف در جریان بیداری اسلامی، شدیدا به دنبال ایجاد اختلاف و تشتط در درون جریان بیداری اسلامی و یا "امت اسلامی" می باشد. این جریان با شناسایی و حمایت دولتی از مذاهب مختلف اسلامی و به ویژه حمایت مالی، فرهنگی، سیاسی و حتی امنیتی از جریانهای انحرافی در اسلام مانند بهایت، بابیت و صوفی گریی در حال تلاش برای ایجاد اختلاف در میان بدنه اجتماعی و مذهبی جریان بیداری اسلامی می باشد.
هدف نهایی و اصلی این جریان پایان دادن به مفهوم و امکان "امت اسلامی" می باشد که مسلمانان را به عنوان یک واحد منسجم سیاسی و فرهنگی حول محور اسلام متحد و یکپارچه نگه می دارد. اگرچه در رسانه های غالب بریتانیا گفتمان و ادبیات متعلق به جریانهای سه گانه "اسلام ستیز و اسلام هراس"، "افراطی و وهابی" و "انحراف و اختلاف" بیشتر دیده و شنیده می شود، اما آمار، ارقام و مولفههای هویتی، سیاسی و فرهنگی مسلمانان بریتانیا نشان می دهد خوشبختانه تا کنون این جریان ها از توفیق چندانی برخوردار نبوده و جریان حاکم و فراگیر در میان مسلمانان بریتانیا "جریان بیداری اسلامی" می باشد.