دیدار ممدانی و ترامپ؛ اختلاف نمایشی یا همگرایی واقعی

لحن دوستانه جلسه دیدار زهران ممدانی شهردار جدید و مسلمان نیویورک با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید نشان داد که در پشت اختلافات ظاهری، سیاست‌مداران آمریکایی در حوزه سیاست‌های کلان در یک مسیر مشترک حرکت می‌کنند.
کد خبر: ۷۹۴۶۷۵
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۴۰۴ - ۰۵:۱۴ - 23November 2025

گروه سیاسی دفاع‌پرس- شایان میرزایی؛ انتخاب زهران ممدانی سیاستمدار شیعه‌تبار به‌عنوان شهردار جدید نیویورک در ابتدا این تصور را ایجاد کرد که او نماینده جریانی متفاوت از سیاست‌ورزی سنتی آمریکا است؛ جریانی که ممکن است در برابر خط‌مشی محافظه‌کارانه و رادیکال دونالد ترامپ و تیم او قرار گیرد.

همه در یک مسیر

رسانه‌ها نیز از همان ابتدا بر تفاوت‌های گفتمانی و هویتی ممدانی با سیاست‌های ترامپ و جریان «انریکا» که به‌نوعی نماینده سیاست‌های ناسیونالیستی، ضد مهاجر و یک‌جانبه‌گرایانه معرفی می‌شود تأکید کردند. اما دیدار اخیر ممدانی با ترامپ در کاخ سفید، به‌ویژه لحن صمیمانه و تعامل مثبت میان دو طرف، شکاف عمیقی در این روایت رسانه‌ای ایجاد کرد و از واقعیتی که معمولاً کمتر درباره آن صحبت می‌شود یعنی همگرایی ساختاری سیاستمداران آمریکایی در حوزه سیاست‌های کلان و راهبردی کشور پرده برداشت.

در جریان گفت‌وگوی اخیر، زمانی که یکی از خبرنگاران پرسید ممدانی پیش‌تر ترامپ را «فاشیست» خوانده است، ترامپ پیش‌دستانه رو به او گفت: «فقط بگو اوکی». این واکنش، که با لبخند و فضای کاملاً دوستانه همراه بود، به‌روشنی نشان داد که اختلافات لفظی و رسانه‌ای در آمریکا لزوماً به معنای اختلاف واقعی در سطح تصمیم‌گیری‌های کلان نیست. ترامپ حتی در بخشی از سخنانش تأکید کرد که «در بسیاری از مسائل با ممدانی موافق است»؛ جمله‌ای که معنایی فراتر از یک تعارف سیاسی دارد و می‌تواند نشانه نوعی اجماع پنهان بر سر برخی اصول و منافع بنیادین آمریکا باشد.

این رخداد نمونه‌ای از واقعیتی قدیمی و ریشه‌دار در ساختار سیاسی ایالات متحده است: سیاست‌های کلان آمریکا، خارج از چرخه رقابت‌های حزبی و تفاوت‌های ظاهری، از یک چارچوب نسبتاً ثابت و مشترک تبعیت می‌کنند. رؤسای‌جمهور، نمایندگان کنگره، فرمانداران و حتی شهرداران شهر‌های بزرگ، گرچه در سطوحی از سیاست‌گذاری اختلاف‌نظر دارند و خود را نمایندگان جریان‌های سیاسی متفاوت معرفی می‌کنند، اما در سطح راهبرد‌های ملی، امنیتی و اقتصادی، همگی بر اساس اصول مشترک حرکت می‌کنند. این اصول، چیزی فراتر از سلیقه‌های فردی سیاستمداران است و ریشه در ساختار قدرت، نظام اقتصادی، نهاد‌های امنیتی و شبکه‌های نفوذ ایالات متحده دارد.

در واقع، هویت حزبی در آمریکا بیشتر نقش یک برند سیاسی را ایفا می‌کند؛ ابزاری برای متمایزسازی و مدیریت رقابت‌های داخلی. اما زمانی که پای «منافع ملی آمریکا»، «حفظ رهبری جهانی»، «تداوم برتری نظامی»، «حفظ ساختار سرمایه‌داری»، «مدیریت نظم امنیتی جهانی» یا «کنترل مهاجرت در چارچوب نیاز‌های اقتصادی» به میان می‌آید، تفاوت‌ها به شکل محسوسی کاهش می‌یابد. همین الگو را در سیاست خارجی آمریکا نیز می‌توان مشاهده کرد: تغییر رؤسای‌جمهور از دموکرات به جمهوری‌خواه یا برعکس، جهت کلی سیاست‌های آمریکا را تغییر نمی‌دهد؛ تنها روش و لحن را تغییر می‌دهد.

ماجرای ممدانی و ترامپ نیز دقیقاً در همین چارچوب قابل تحلیل است. ممدانی در سطح رسانه‌ای ممکن است حامی مهاجران، منتقد سیاست‌های سخت‌گیرانه، یا نماینده اقلیت‌ها معرفی شود، اما در ساختار قدرت شهری و ملی آمریکا، شهردار نیویورک باید در تعامل با همان دستگاه‌هایی کار کند که اولویت‌های امنیتی، اقتصادی و سیاسی مشخصی دارند. به همین دلیل، روابط نزدیک یا هماهنگ او با رئیس‌جمهور، حتی اگر از جریان سیاسی متفاوت باشد، امری طبیعی و قابل انتظار است.

از سوی دیگر، این ملاقات نشان داد که تمایزات هویتی مانند مسلمان بودن ممدانی یا پایگاه رأی متفاوت او  تأثیری بر همگرایی در سیاست‌های کلان ندارد. آمریکا دستگاهی است که «هویت» را در سطح تبلیغاتی و انتخاباتی برجسته می‌کند، اما در سطوح تصمیم‌گیری عملی، عملکرد سیاستمداران را در چارچوب منافع ساختاری کشور تنظیم می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، این‌که یک سیاستمدار مسلمان، سیاه‌پوست، لاتین‌تبار یا یهودی باشد، الزاماً به معنای آن نیست که در سیاست‌های کلیدی اختلاف بنیادین با دستگاه حاکم خواهد داشت.

البته نمی‌توان انکار کرد که سیاستمداران در برخی حوزه‌ها تمایزات واقعی دارند؛ مانند سیاست‌های اجتماعی، مالیات، خدمات عمومی، حقوق اقلیت‌ها یا موضوعات فرهنگی. اما نکته اصلی این است که این تمایزات، ماهیت تاکتیکی دارند، نه راهبردی. در سطوح کلان، همه جریان‌های سیاسی آمریکا بر سر اهداف اصلی هم‌نظرند، حتی اگر مسیر‌های مختلفی برای رسیدن به آنها پیشنهاد کنند.

دیدار اخیر ممدانی و ترامپ، با فضای صمیمانه و تأکید بر توافق‌های گسترده، نشان داد که در آمریکا «اختلافات» بیش از آن‌که ریشه‌ای باشند، کارکرد نمایشی دارند. این اتفاق یادآور این واقعیت است که سیاست در آمریکا در چهارچوب یک ساختار ثابت حرکت می‌کند؛ ساختاری که همه سیاستمداران، حتی اگر در ظاهر متفاوت باشند، ناگزیر از تبعیت از آن هستند.

انتهای پیام/381

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار