به گزارش خبرنگار دفاعپرس از البرز، امروز همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، از ساعات اولیه صبح امروز نوای «شهید گمنام، سلام» در کوچهها میپیچید؛ صدایی که نه از بلندگو، بلکه از دلهایی برمیآمد که گویی خبری بزرگ را زمزمه میکردند. شهر هنوز کاملاً بیدار نشده اما نگاههای نگران و قدمهای شتابانِ مردمی که به سمت یک نقطه مشخص حرکت میکنند، خبر از اتفاقی متفاوت میدهد.

امروز اتفاقی در استان البرز در حال رقمخوردن است که نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت؛ مهمان داریم، آن هم از دیار غیرت و مردانگی، اما بینامونشان. اینان همانهایی هستند که در شب عملیات به مادرشان زهرا التماس کردهاند که مانند خودش گمنام باشند و سالهاست این آرزوی دیرینهشان محقق شده است و بر دستان مادران و خواهران شهدا تشییع میشوند.
به میعادگاه نزدیک میشوم، نسیم خوشی از سوی کانون شهید سبحانی سپاه کرج میآید که بوی خوشی را با خود میآورد، عطر عجیبی به مشام میرسد؛ عطر شهادت. همان بویی که سالها پیش در جبههها پیچیده بود و امروز هم باز همان عطر و بو فضای شهر را پر کرده و شهر جان گرفته است، گویی همه در انتظار مهمانان عزیزی هستند تا با استقبال از آنها دلها را بتکانند و یادها را زنده کنند.
هرچه جلوتر میروم، جمعیت بیشتر و صداها واضحتر میشود. زنان و مردان زیادی داخل و خارج از کانون منتظر عبور مهمانها از میان جمعیت هستند، کامیون داخل محوطه آرام حرکت و در حالی از مقابل چشمانمان عبور میکند که تصاویر شهدای جنگ 12 روزه زینتبخش آن هستند. تابوتهای شهدا که با پرچم پرافتخار ایران پوشیده شدهاند لابلای گلهای زیبای دور کامیون خودنمایی میکنند.
انتهای کامیون با درِ شکستهای مزین شده که خودبهخود انسان را به یاد پهلوی شکسته و میخ در میاندازد و شمعدانهای کنار درِ نمادی از چراغهایی هستند که زود خاموش شدهاند اما نورشان همچنان دنیای ما را روشن نگه میدارد. هرکس به نوعی ارادت خود را به این عزیزان نشان میدهد، جوانی دست بر سینه و سربازی به حالت خبردار ایستاده، پدری اشک میریزد و مادری زمزمه میکند و قربانصدقهشان میرود.
۱۰ شهید گمنام، ستاره درخشان و خورشید تابان امروز در حالی در میان جمعیت تشییع میشوند که هیچ نامونشانی از خود به جا نگذاشتهاند و دلشان میخواهد تا ابد در همین گمنامی بمانند. شاید روزگاری غریبانه رفته و مظلومانه شهید شدهاند اما امروز با اقتدار و در نهایت احترام به میهن بازگشتهاند و در میان اشک و ناله مادران و خواهران خود تشییع میشوند و پدران و برادران خود را در میان جمعیت میبینند.
جوان حدوداً ۲۵ سالهای که خود را دانشجوی مهندسی معرفی میکند و پرچم ایران را بر روی دوش انداخته است، به خبرنگار ما میگوید: «نسل ما دوران دفاعمقدس رو ندیده اما اینو میدونیم که ما به این شهدا مدیونیم و بدهکاریم چون اینها قهرمانهای واقعی هستن. منم اومدم تا بگم پشت این کشور و نظام، شهدا و رهبر هستیم و اونا رو رها نمیکنیم و تا جون در بدن داریم در این مسیر گام برمیداریم.»
بانوی میانسالی که شاخه گلی را در دست گرفته و آن را میبوید و میبوسد و همزمان میگرید نیز عنوان میکند: «تو این دوره و زمونه که همهچی سخت شده، یاد این بچهها دل آدمو محکم میکنه. آدم میفهمه ایران تنها نیست ... این همه مردم برای چی اومدن؟ برای عشق، برای وفاداری، برای اینکه به دشمن بگن ما هنوز ایستادیم. اینها همه بچههای ما هستن و ما باید امروز کنارشون باشیم.»
نوجوان حدوداً ۱۶ سالهای که سربند یا زهرا را بر پیشانی بسته و پابهپای جمعیت گام برمیدارد نیز میگوید: «من تاریخ دفاعمقدس رو خوندم و امروز انگار تاریخ برام زنده شد. وقتی این تابوتها رو دیدم، لرزیدم، گفتم خدایا میشه منم بتونم یه روزی یه کاری برای مملکتم بکنم؟ خیلی دلم میخواد مثل اینها باشم و راهشون رو ادامه بدم. دوست دارم سر دشمنی فریاد بزنم که میگه مردم ایران خسته شدن، الان بیاد ببینه ما چجوری پشت این کشور هستیم.»
آری، این عزیزان روزگاری با ایثار خود به این سرزمین معنا بخشیدند و امروز شهر کرج به احترام حضورشان یکبار دیگر مکث و سکوت اختیار کرد اما نه از روی اجبار، بلکه از سر احترام. جوانان همه آمدهاند، اما کسی سلفی نمیگیرد، بلکه سوژه اصلی شهدا هستند. دوربینها همه به سمت آنها و گلهای پرپری است که توسط خادمان شهدا و به نشانه گلهای پرپر شده ان سرزمین بر سر مردم ریخته میشود.
هیچکس این شهدا را نمیشناخت، اما همه برایشان آمده بودند. شاید چون هرکسی در میان این ۱۰ تابوت به دنبال بخشی از تاریخ خود است؛ بخشی که با گذشت زمان نهتنها کمرنگ نشده، بلکه هر بار با آمدن چنین مهمانانی پررنگتر نیز میشود. انگار هر تابوت، داستانی ناگفته از دلاوری و مظلومیت را درون دل خود حمل میکند؛ داستانی که مردم البرز امروز آمدهاند تا آن را با اشک و ایمانشان روایت کنند.
این ۱۰ جوان آسمانی، بار دیگر دلها را تکان دادند و ثابت کردند که عشق به وطن، از دل این مردم هیچگاه جدا نخواهد شد. نامشان را نمیدانیم، اما ردپایشان در دل مردم البرز، تا همیشه ماندگار خواهد ماند. آری، امروز کرج تنها یک مراسم تشییع را پشت سر نگذاشت؛ این شهر عهدی دوباره بست، با شهیدانی که با بینامیشان، نام ایران را برای همیشه در تاریخ ماندگار کرد. یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد ...
گزارش: صدیقه صباغیان
انتهای پیام/