یادداشت؛

آیت‌الله شهید دکتر "مفتح" نخستین عامل وحدت حوزه و دانشگاه بود

گروهک تروریستی و منحط فرقان، با ترور بزرگان و علمای اسلام تلاش می‌کردند که اعتقاد سخیف خود را به زور در میان این ملت مظلوم جا بیاندازند ولی خون مفتح و دیگر یاران شهیدش گواهی است بر اینکه جلوی پیشرفت انقلاب اسلامی و دانشمندان عالم آن را در هیچ زمان نمی‌شود گرفت، چه با ترور و چه با تعصب و کج‌اندیشی.
کد خبر: ۸۰۱۷
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۲ - ۱۶:۴۲ - 17December 2013

آیت‌الله شهید دکتر

خبرگزاری دفاع مقدس؛ در بررسی شخصیتهای مبارز و علمی انقلاب اسلامی کمتر کسی است که تمام عمر خود را به دانشاندوزی و تدریس بپردازد و هم زمان با آگاهی از شرایط جامعه با وضعیت موجود مخالفت کند آیتالله مفتح یکی از این اشخاص است که در کسوت یک معلم فعالیتهای تبلیغی خود را در مساجد و حوزه شروع کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد و حتی چند بار هم به زندان افتاد و حتی بعد از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در 27 آذر 1358 جان خود را بر سر اهدافش گذاشت زمانی که او را در جلوی دانشکده الهیات و معارف اسلامی تهران با دو محافظش ترور کردند یک بار دیگر ستارهای را خاموش کردند که از دل آن هزاران خورشید دیگر در آمد و گروه فرقان بار دیگر کارنامه سیاه خود را سیاهتر کرد.

آیتالله دکتر مفتح که علاوه بر درس حوزوی به اخذ دکترای الهیات و معارف اسلامی "فلسفه" نائل شده بود هم نزد دانشگاهیان و هم نزد حوزویان مطرح و قابل احترام بود؛ بنابر این امام خمینی(ره) روز شهادت ایشان را "روز وحدت حوزه و دانشگاه" نامیدند.

شهید آیتالله دکتر محمد مفتح در 28 خرداد 1307 ه.ش در روستای "کلهسر" همدان به دنیا آمد. پدرش شیخ محمود یکی از روحانیون سرشناس محل بود. او محمد را در همان آغاز کودکی نزد آخوند "ملا علی" گذاشت تا مقدمات علوم دینی را فرا گیرد. محمد در آغاز نوجوانی در سال 1322 ه.ش به قم رفت تا تحصیلات دینی خود را تکمیل کند. او در قم از محضر حضرت امام خمینی(ره), علامه طباطبایی و حضرت آیتالله العظمی "سید حسین طباطبایی بروجردی" و همینطور آیتالله "سید محمد رضا گلپایگانی" بهره برد و توانست مدرک حوزوی خود را بگیرد و بعدها هم در حوزه و هم در دبیرستانها به شغل معلمی پرداخت.

دکتر مفتح مبارزات سیاسی خود را تقریباً در اواسط دهه 30 علیه حکومت شاه آغاز کرد. او به منبر میرفت و مقالاتی علیه شاه مینوشت و به اکثر شهرهای ایران سفر میکرد تا با سخنرانیهای خود جوانان و مردم را به مساجد جذب کند. این فعالیتها به جایی رسید که حکومت پهلوی او را به زاهدان تبعید کرد و زمانی هم از ورود او به خوزستان جلوگیری کرد. در سال 1334 ه.ش در کنار مرحوم "دکتر بهشتی" دبیرستان دین و دانش را پایهگذاری و در اداره آن با او همکاری کرد؛ همین طور در همین سالها که آیتالله خامنهای هم به آنها اضافه شده بود کانون دانشآموزان و فرهنگیان را در قم تأسیس کردند و در این مراکز به تربیت جوانان پرداختند؛ نتیجه این فعالیتها اخراج او از وزارت آموزش و پرورش در سال 1347 ه.ش بود، اما پس از دوران تبعید، او به تهران برگشت و مسجد الجواد در میدان هفت تیر کنونی را محل فعالیتهای سیاسی خود قرار داد. مأموران شاه در سال 1352 ه.ش این مسجد را بستند و مفتح مجبور شد به مسجد جاوید در تهران نقل مکان کند. پس از سخنرانی آیتالله خامنهای در 3 آذر 1353 ه.ش در مسجد جاوید، ساواک این مسجد را هم بست و آیتالله خامنهای و آیتالله مفتح را به زندان انداخت.

در سال 1354 ه.ش آیتالله مفتح  پس از آزادی از زندان، امامت مسجد قبا را قبول کرد و در همان سال به مصر سفر کرده و از دو تن از استادان اقتصاد اسلامی دانشگاه الازهر برای افتتاح صندوق قرضالحسنه مسجد قبا دعوت کرد، ولی باز هم ساواک از کار وی جلوگیری کرد. سخنرانی او در نماز عید فطر سال 57 به یاد ماندنی بود و به تظاهرات عظیمی منجر شد که این تظاهرات در حوادث انقلاب از اهمیت و شکوهی به یاد ماندنی برخوردار است. او به فرمان امام(ره) در شورای انقلاب منصوب شد و بعدها سرپرستی ستاد استقبال از ورود امام(ره) به کشور را بر عهده گرفت. او همینطور عضو جامعه مدرسین حوزه قم و دبیر روحانیت مبارز تهران بود

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آیتالله مفتح را در شورای گسترش آموزش عالی و سرپرستی دانشکده الهیات و معارف اسلامی میبینیم و همینطور سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4 که در واقع این نهادها را او با این هدف اداره میکرد که دستاوردهای انقلاب را از طریق آنها حفظ کرده و گسترش دهد. با ترور او دشمنان او خیال کردند این اهداف و فعالیتها ناتمام میمانَد، ولی اینطور نبود و این اهداف و فعالیتها تا امروز ادامه دارد و دیگران راه او را ادامه دادند.

یاد آور میشوم که آیتالله مفتح سفری هم به لبنان داشت. او همیشه دغدغه مردم فلسطین و جهان اسلام را در ذهن داشت، بنابر این مبالغی را جمع کرد تا به دست مردم فلسطین برساند و خود در سفری که به آنجا کرد سرپرستی و نظارت بر هیئت اجرایی را بر عهده گرفت.

آیتالله مفتح علاوه بر مبارزات سیاسی، در عرصه علم و دانش هم یک مبارز با جهل بود و به عنوان یک پژوهشگر در علوم اسلامی مطرح است. او مقالات متعددی در مجله مکتب اسلام و مکتب تشیع به چاپ رساند و در سال 1338_1339 ه.ش برای نشر و گسترش آموزههای اسلامی و تطبیق آن با مسائل روز، مجمع علمی اسلامی را با جمعی از روحانیان تأسیس کرد. علاوه بر این او جلسات بحث و گفتگو را در مساجد و دانشگاه راه میانداخت که با استقبال جوانان روبهرو میشد؛ جلساتی که از فلسفه، جامعهشناسی، اقتصاد، تاریخ و ادیان, تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و علوم اسلامی مایه میگرفت.

حاشیه بر اسفار ملاصدرا، ترجمه بعضی مجلدات مجمعالبیان، روش اندیشه در منطق، حکمت الهی در نهجالبلاغه، نقش دانشمندان اسلامی در پیشرفت علوم، آیات اصول اعتقادی، ویژگیهای زعامت و رهبر، اسلام پیشرو نهضتها و کتابهای دیگری که در مجمع علمی اسلامی به چاپ رسیده است از جمله تألیفات این عالم برجسته به شمار میآید.

این فرزند حوزه و دانشگاه که میخواست حوزه را به نظام جدید دانشگاه مجهز کند و آزاد اندیشی را در حوزه رواج دهد و سختکوشی طلاب و علوم اسلامی را در دانشگاه گسترش بخشد صبح 27 آذر 1358 ه.ش در مقابل دانشکده الهیات و معارف اسلامی تهران به شهادت رسید. گروهک تروریستی و منحط فرقان، به دلیل افکار التقاطی و عدم آگاهی از مبانی و مبادی عمیق اسلام به شدت تلاش میکرد تا به قول خودش اسلام و مارکسیسم را به یکدیگر پیوند دهد و در این راه نیز دست به مطالعاتی ناقص زد. با توجه به عدم پذیرش علمای اسلام توسط این گروهک و اعتقاد آنان به اسلام منهای روحانیت، احتمال هرگونه گمراهی اعتقادی و سیاسی روز به روز در میان اعضای این گروهک تروریستی وابسته به آمریکا بیشتر میشد. بالاخره هم آنان مصمم شدند تا یاران واقعی حضرت امام(ره) را از این انقلاب بگیرند.

گروهک فرقان ابتدا در سوم اردیبهشت ماه 1358 سپهبد "محمد ولی قرنی" رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران را ترور کردند. آنان 9 روز بعد آیتالله مرتضی مطهری را که از مخالفان سرسخت التقاط بود به شهادت رساندند. گروهک تروریستی و منحط فرقان، در گام بعدی، اقدام به ترور هاشمی رفسنجانی از مسئولان پر تلاش و فعال آن روزهای جمهوری اسلامی ایران کردند که با فداکاری همسر وی به نتیجه نرسید. آنان با ترور بزرگان و علمای اسلام تلاش میکردند که اعتقاد سخیف خود را به زور در میان این ملت مظلوم جا بیاندازند، ولی خون مفتح و دیگر یاران شهیدش گواهی است بر اینکه جلوی پیشرفت انقلاب اسلامی و دانشمندان عالم آن را در هیچ زمان نمیشود گرفت، چه با ترور و چه با تعصب و کجاندیشی.

اسماعیل ترکی دستگردی، کارشناس ارشد تاریخ اسلام و ایران

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار