به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، سید عزتالله ضرغامی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه تهران (۱۰ اردیبهشت ۹۵) ضمن تبریک به مناسبت هفته معلم، هفته کارگر و روز شوراها، به بیان نکاتی پرداخت که در عصر جمعه در گزارشی منتشر کردیم . با عنایت به دوازدهم اردیبهشت و روز معلم در اینجا محورهای اصلی سخنان ایشان همراه با فایل صوتی ارائه می شود.
۱- شهید مطهری شک اولیه را مقدس میدانست و شک را معبر ورود به یقین و تعمیق اعتقادات میشناخت. ولی نمیگذاشت شک عبوری و آگاهیبخش و هشداردهنده در میان افکار جوانان جا خوش کند و موفقیت خود را تثبیت کند.
۲- او با شجاعت ورود میکرد و شبهات را پاسخ میداد. هیچ نگرانی و ترس از این بابت در وجودش نبود او رفتار تنزه طلبی و عافیت طلبی نداشت.
برای خود «قداست ویترینی» قائل نبود، هزینههای این رفتار را هم میداد. ولی این هزینهها هرگز در مقابل دستاوردهای روشنگریهای آگاهی بخش او قابل اعتنا نبود.
۳- امروز سیل شبهات در اصل دین؛ انکار خدا، نفی مقدسات، اصالت لذت؛ بازسازی و تطهیر رژیم منحوس پهلوی و نفی ارکان جمهوری اسلامی از جمله ولایت فقیه؛ توسط هزاران شبکهی ماهوارهای و دریای بیکران فضای مجازی در اختیار نسل جوان قرار گرفته است. باید به این شبهات پاسخ داد.
۴- مطهری برای مردم و جوانان حق پرسشگری قائل بود. جوانی یعنی پرسشگری یعنی میل به تغییر؛ یعنی شک کردن در هر چیزی که در دورهی کودکی بر او گذشته. جوان میخواهد طور دیگری ببیند، نمیخواهد کورکورانه راه پدران را برود. (آیات قرآن در این زمینه فراوان است)
و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه آبائنا اولوا کان آباؤهم لایعقلون شیئاً و لایهتدون (بقره/۱۷۰)
اصلاً با همین نگرش بود که انقلاب اسلامی پدید آمد، چشمها را شستیم و جور دیگر دیدیم
۵- مطهری معتقد بود برای هر سؤالی پاسخ درخور در اسلام وجود دارد. اسلام برای هر تحول و تئوریپردازیهای جدید؛ ظرفیت پاسخ دارد. تحول را باید قبول کرد و آن را مدیریت نمود. (فرمایشات رهبری در سمنان)
۶- مطهری حتی خود پرسشگری میکرد و تلاش میکرد در نحوه تبیین مسائل اعتقادی ابتدا سؤالات زیادی مطرح کند تا ذهن مخاطب آمادگی پذیرش بیشتری داشته باشد. او رفتارهای یکطرفه و امرانه را بلای جان رشد اندیشه میدانست. در واقع شیوه سنتی حوزههای علمیه و بحثهای طلبگی را با فرم و قالب جدید امروزی و دانشگاهی به میان جوانان و نخبگان کشاند.
آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
۷- مطهری در پاسخ به شبهات و شبهه آفرینان با سعهی صدر و اخلاق اسلامی و متانت برخورد میکرد. حتی پیشنهاد داده بود که یک کرسی درس مارکسیسم در دانشکده الهیات برگزار شود و رسماً اصول مارکسیسم تدریس و تبلیغ شود تا از این طریق بتوان به درستی با این مکتب آشنا شد و زمینه را برای نقد صحیح و سازنده و اقناع کننده آن فراهم کرد.
۸- متأسفانه ما در نقد؛ نقد عالم و مؤلف را میکنیم در حالی که نقد در وهله اول نقد اثر و نقد روش است.
امروز یکی از خطرات جدی که نسل جوان را تهدید میکند؛ بیپاسخ ماندن شبهات فراوان و البته سطحی است که رواج یافته و متأسفانه به جای دریافت پاسخ اقناع کننده سیل افشاگری و تهمت به سمت مؤلف و مصنف دیده میشود.
(البته این دو طرفه است) رفتارهای قبیلگی و «حیدری – نعمتی» سایه سنگین خود را بر فضای گفتمانی کشور تحمیل کرده است و این همان چیزی است که رهبری را رنج میدهد.
این گمشده امروز جامعه و حوزه نخبگانی ماست. کم طاقت شدهایم، صبوری نمیکنیم، فرصت برای شیندن حرفهای مخالفت و طرح سؤالات آنان نمیدهیم. هر چه رهبری ریلگذاری میکنند. از طرح کرسیهای آزاداندیشی تا جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی متأسفانه همهگیر نمیشود.
۹- مطهری اهل مطالعه بود؛ به روز بود؛ آخرین نظریات اندیشمندان داخلی و خارجی را بررسی میکرد تا در ارائه نظرات خود جامع نگری لازم را از دست ندهد. در همین کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران؛ دهها رفرنس و ارجاع وجود دارد که بیانگر مراجعه او به همهی این کتابهاست.
در میزگرد تلویزیونی، یکی از شرکت کنندگان میگفت: آقای مطهری چون با زبان انگلیسی و فرانسوی آشنایی نداشت؛ نمیتوانست نظرات اندیشمندان مطرح غربی را به صورت واقعی و اورجینال بفهمد! پس کارش اشکال داشته!!
اولاً ترجمههای مطرح آن روز و ارتباط دائمی مطهری با اساتید این نظریهها در دانشگاهها به ویژه در مباحثات رو در رو؛ تا حد زیادی واقعیت آن مکاتب را روشن میکرد.
ثانیاً علم زبانی جهانی دارد؛ نگاه علم متدیک و روش شناسانه است؛ وقتی با کلیات بحث آَشنا میشوید تصویر روشنی از آن تفکر در ذهن شما ایجاد میشود.
۱۰- جامعیت مطهری در علوم اسلامی این توانمندی او را به او میداد که هیچ شبههی فکری را بدون پاسخ نگذارد و چون پاسخهای او با پشتوانه بسیار غنی و محکم مبانی اسلامی و دینی بود، با گذشت زمان کهنه نمیشود. تمام نظریات شهید مطهری قدرت بازخوانی دارد.
کسی نگوید دوره مطهری سپری شده!! گفتمان امروز عوض شد!
امام پیش بینی این حرفها را در آینده میداد. به همین دلیل فرمود: من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه میکنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیراسلامی فراموش شود.
۱۱- مطهری شجاع بود!
او نه از هیاهوی مخالفین و جوسازیهای آنان میهراسید و نه حتی از توقعات و فشارهای هواداران خود!
امروز برخی متفکرین ما اسیر هواداران و سمپاتهای خود هستند! اگر برخلاف توقعات آنان چیزی بگویند جایگاه اجتماعی و سیاسی خود را از دست میدهند.
این آسیب مربوط به همه طرفهای سیاسی – فکری جامعه است.
در واقع برخی سمپاتها میگویند ما پای صحبتهای شما آمدهایم تا حتماً فلان مواضع را ببینیم و راضی شویم!! متأسفانه تثبیت و تحکیم این فضا یعنی مرگ آزاداندیشی
مطهری در تألیف کتاب «داستان راستان» نشان داد که اسیر هواداران نیست و از آن به یک بیداری اجتماعی تعبیر میکند و به نوعی این آسیب را افشاء میکند.
۱۲- مطهری دیده بان جامعه و چشم مراقب اندیشههای اسلامی و انقلاب اسلامی بود. همین ویژگی اقداماتاش را اثربخش و تأثیرگذار میکرد.
او ابتدا درمییافت که دشمن به کدام قسمت از اردوگاه فکری اسلامی حمله کرده است.
ارزیابی درستی از تهاجم دشمن میکرد و با پدافندی پرقدرت او را از صحنه خارج میکرد و بعد با حملات آفندی و پیش رونده زمینه¬ی حمله مجدد دشمن از آن ناحیه را منتفی میساخت. در واقع قدرت مسأله یابی و حل مسأله داشت.
۱۳- مطهری از محدود اندیشمندان اسلامی بود که به طور مستقل به مسأله زن و حقوق او در اسلام پرداخت. بعد از ساخت فیلم مبتذل و غیراخلاقی محلل، ایشان احساس کرد که در نظام اعتقادی دینی نسبت به زن شبهات جدی ایجاد شده است. لذا کتاب ارزنده «نظام حقوق زن در اسلام» را تألیف کرد.
۱۴- مطهری با ذهن منظم خود؛ چارچوبهای روشنی ارائه میکرد تا خواننده در دریای اطلاعات وارد یا ناوارد (مربوط یا نامربوط) غرق نشود. به قول امروزیها مدالیته ذهنی شهید مطهری؛ برگ برنده او در هدایت فکری جوانان بود.
این خصوصیت این قدرت را به خواننده میدهد که از یافتههای بعدی خود در چارچوبهای صحیح و محکم شکل گرفته؛ به درستی استفاده کند و دچار سردرگمی نشود.
از تألیف مجموعه کتابهای «جهانی بینی اسلامی» گرفته تا دوره پنج جلدی «اصول فلسفه و روش رئالیسم» یا کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» و یا کتاب ارزنده «آشنایی با علوم اسلامی» به طور کلی نگاه روشمند در تألیف هر کتاب او؛ خدمت بزرگی به خوانندگان است.
۱۵- مطهری به مسائل فکری؛ نگاه حکیمانه و آسیب شناسانه داشت. او تلاش میکرد تا ضمن ارائه پاسخ مستدل و اقناع کننده به شبههها؛ ریشههای شکل گیری آن تفکر انحرافی را بررسی کند و جامعه را نسبت به آن آگاه سازد. در واقع روشن میساخت که چه ریشهها و عواملی موجب بروز یک تفکر انحرافی میشود که قاعدتاً با از بین بردن آن عوامل و ریشهها زمینههای ایجاد شبهات هم از بین برود.
۱۶- مطهری ساده میگفت تا همه بفهمند. او پرگوئی ملال انگیز نداشت. این نظریههای جدید که میگویند: ساده، زیباست Simple is Beautiful را مطهری در ۶۰-۵۰ سال قبل عملاً در تألیفات خود نشان داده است.
واژگان پیچیده و سخت، بلای جان تئوریپردازان ماست. در واقع آنها مجبور میشوند بیشتر به خودشان فکر کنند تا مخاطبانشان!