جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس:

در جبهه درس اخلاق می گذراندیم/ معجزه باران در میدان مین

سید شیر مراد برای خداحافظی نزد ما آمد و در آن هوای سرد بهمن ماه، با آب سرد غسل شهادت انجام داد و رفت، این کار او برای ما عجیب بود، بعد از آن ماجرا تحول عظیمی در من روی داد.
کد خبر: ۸۲۱
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۵ - 02July 2013

در جبهه درس اخلاق می گذراندیم/ معجزه باران در میدان مین

محمد کریم مهری جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی در گفت و گوی اختصاصی با خبرگزاری دفاع مقدس در خصوص اعزام خود به جبهه های حق علیه باطل گفت: بعد از دو سال که در قسمت پشتیبانی جبهه ها در شهر آبدانان حضور داشتم، در اواخر سال 60 همزمان با تشکیل اولین گروه اعزامی نیروها به جبهه از طریق سپاه به دهلران اعزام شدم که هم زمان با اواخرعملیات محرم در دهلران بود.


وی در ادامه افزود: خوشبختانه شرایطی برایم فراهم شد که توانستم در عملیاتهای متفاوتی مانند محرم، والفجر مقدماتی، والفجر5، کربلای4، کربلای 5 و والفجر 8 در منطقه فاو شرکت کنم.


مهری تاکید کرد: بعد از مجروحیت مختصری در ناحیه ی سر و کتف در منطقه ی بیات از توابع دهلران، طولی نکشید که بعد از مدتی دوباره به میدان نبرد بازگشتم. درمیدان های نبرد جدا از آن همه هیاهو و درگیری درسهای اخلاقی بسیاری، به راحتی قابل لمس و درک بود که معلمان آنها گاهی اوقات از نعمت سواد هم بی بهره بودند که هر یک از این آموزه ها به تنهایی می توانست برای یک عمر زندگی کردن کافی باشد.


شهادت سید مرا تکان داد


این جانباز شیمیایی با بیان خاطره ای از شهید سید شیرمراد شمسی، افزود: دربهمن ماه سال 61 هوا خیلی سرد و تحمل آن سرما برایمان سخت بود. در همان روز یکی از رزمندگان به نام سید شیرمراد شمسی که از بچه های شهرستان دهلران بود به داخل سنگر ما آمد و در حالی که همه ما از سوز سرما به سنگرهایمان پناه برده بودیم ناگهان با حالت عجیبی قبل از اینکه سوالی از او بپرسیم، گفت: بچه ها آمدم برای خداحافظی شهادت! در آن حال و هوا همه ما تعجب کردیم که خداحافظی شهادت یعنی چه؟ کسی مگر از مرگ خودش خبر دارد که "مراد" حالا برای خداحافظی شهادت آمده است. لحظاتی بعد از خروج از سنگر دیدیم در حال غسل کردن با آب تانکر است. همه ی ما انگشت به دهان کار او را نظاره گر بودیم که چند لحظه بعد از رفتن سید طولی نکشید که خبر شهادتش را برایمان آوردند. این اتفاق برای من خیلی تکان دهنده بود که یک فرد چگونه می تواند به درجه ای از عروج برسد که از مرگ خود آگاه باشد.


مهری در ادامه تاکید کرد: با توجه به شرایط سخت آبادان و منطقه ی عملیاتی فاو و پیچیدگی های مهندسی در انجام عملیات های آن منطقه، در حالی که در یگان دریایی مشغول نصب پل ها بین فاو و آبادان، برای پشتیبانی از نیروهایی که در حال انجام عملیات بودند، بعد از بمباران شیمیایی موشک های بعثی به افتخار جانبازی نائل شدم.


وی افزود: زمانی که در دهلران بودیم خبر ورود شهید والامقام حسن باقری به منطقه پیچید و مانند خیلی ها آرزوی دیدن او را از نزدیک داشتم، بهانه ای شد تا جویای علت آمدن ایشان از رزمنده ها شوم. انجام عملیات مهمی در آن حوالی به دلیل وجود یک میدان مین که شرایط  خنثی کردن آن وجود نداشت، با مشکل مواجه شده بود. قرار شد 30 نفر به انتخاب خود رزمندها برای خنثی کردن مین ها، بر روی آنها بروند، اما وقتی 100 نفر برای این موضوع داوطلب شدند، باعث خوشحالی و تعجب شهید باقری شد که بعد از قرعه کشی بین افراد داوطب، بنده نیز در بین سی نفر نهایی انتخاب شدم. شب برای انجام ماموریت راهی شدیم که به دلیل مسائل خاصی، مدت زمانی در خرابه ای مستقر شدیم، چند لحظه ای مانده بود به انجام عملیات که ناگهان باران شدیدی شروع به باریدن کرد و تا صبح ادامه داشت. شدت باران به حدی بود که کسی نمی توانست از جای خود حرکت کند؛ بعد از قطع شدن باران خبر رسید که میدان مین شسته شده و باران مین ها را خنثی نموده و راه عبور رزمندگان اسلام باز شده است، که این اتفاق بسیار شبیه معجزه بود.


 

این معلم جانباز در پایان به شغل انبیا که معلمی است، اشاره کرد و افزود: همه ی جوانان عزیز این مرز و بوم، توصیه حکیمانه امام خمینی (ره) را برای پیروزی نهایی سرلوحه کار خود قرار دهند و پشتیبان ولایت فقیه باشند تا به مملکت آسیبی نرسد.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار