سالگرد ربوده شدن حاج احمد متوسلیان؛

تورا ما چشم درراهیم/ بر دل ها فرماندهی می کرد

او به رغم جراحت وخیمی که از ناحیه پا داشت حاضر به ترک میدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهای مستحکم و میادین متعدد مین، نیروهایش را عبور داد و در همان روز خرمشهر را خدا آزاد کرد.
کد خبر: ۸۶۹
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۲ - ۰۷:۵۵ - 04July 2013

تورا ما چشم درراهیم/ بر دل ها فرماندهی می کرد

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، وقتی سخن از مردی ست از تبار آینه ها، مردی از دیار عاشقی و رفتن تا مرز جنون سردار بی نشانی که  برای مسائل فرهنگی ارزش زیادی قائل بود؛ از طرفی به اوقات فراغت رزمندگان نیز اهمیت می داد و نمی گذاشت وقت آنها به بطالت بگذرد، مگر می شود حاج احمد متوسلیان را نشناخت و ندید سردار گمنامی که شاعر بسیجی مرحوم آغاسی در وصفش چنین می گوید:

گر کشته و گر اسیری ای احمد

در خاطر من نمیری ای احمد

تا چرخ به دور خویش می چرخد

 بر مصر دلم امیری ای احمد

ای با نفس امام خو کرده

 زان رایحه کسب آبرو کرده

 سرمست ز باده ی کلام او

 توفیق شهادت آرزو کرده

حاج احمد متوسلیان در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد که  پس از شروع قائله کردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوکان استان کردستان شد و به دلیل ابتکار عمل هوشیارانه و فرماندهی قاطع خود توانست کلیه اشرار مسلح را متواری کند و منطقه را از لوث وجود ضد انقلابیون که در راس آنها دموکرات ها قرار داشتند، پاکسازی نماید.

کمر تجزیهطلبان را شکست

 او پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان، به شهرهای سقز و بانه رفت. در ابتدای ورود به شهر بانه، به تلافی کمین ناجوانمردانهای که ضد انقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند، طی یک عملیات دقیق ضد کمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد، چهار صد اسیر و دویست کشته از ضد انقلاب بر جای ماند. پس از آن به همراه گروهی از رزمندگان از جمله معاون خود (شهید محمد توسلی) برای فتح سنندج راهی این شهر شد. ستون تحت فرماندهی او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضد انقلاب را در هم شکست و به همراه سرداران رشیدی چون محمد بروجردی و اصغر وصالی، سنندج را آزاد نمود و کمر تجزیه طلبان را شکست.

ادامه ی نبرد در اوج مظلومیت

جالب آنکه بنی صدر ملعون به شدت از هرگونه امداد رسانی لجستیکی به نیروهای سپاه در کردستان (از جمله مریوان) خودداری می کرد و حتی دستور اکید و مکتوب داده بود تا به سپاه مریوان حتی یک فشنگ هم تحویل داده نشود و بدین گونه حاج احمد در چنین وضع دشواری به نبرد مظلومانه با دشمن تا بن دندان مسلح می پرداخت.

فرمانده ای که در تمامی ماموریت های شناسایی شرکت داشت

حاج احمد علاوه بر مسئولیت خطیر فرماندهی تیپ، در تمامی ماموریت های شناسایی شرکت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزدیک راه کارهای مناسب عملیاتی را شناسایی میکرد. در شب دهم اردیبهشت ماه سال 1361 عملیات بیتالمقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهی حاج احمد از دو محور به مواضع دشمن یورش بردند.

نقطه آغاز عملیات، منطقه دارخوین به سمت جاده اهواز – خرمشهر بود که با عبور نیروها از ورود متلاطم کارون به سمت دژ مارد جهت دهی شده بود. با وجود حجم سنگین آتش کور و بی وقفه یگان های توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نیروهای دشمن را در این محورها زمین گیر کنند و کلیه پاتک های آنها را دفع نمایند.

یکی از فرماندهان عملیاتی جنگ در مورد نقش حساس ایشان در عملیات بیتالمقدس میگوید: اگر فرماندهی قاطع و عمل به موقع حاج احمد در بعد از ظهر روز اول عملیات بیت المقدس روی جاده اهواز – خرمشهر نبود، عملیات به مشکلات زیادی برخورد میکرد. او در همانجا اسلحه کلاشینکف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ایستادگی کرد و رزمندگان نیز با تأسی به او مقاومت بسیاری از خود نشان دادند که در نهایت جاده اهواز – خرمشهر حفظ شد.

خوشحال از شاد شدن امام (ره )

او به رغم جراحت وخیمی که از ناحیه پا داشت حاضر به ترک میدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهای مستحکم و میادین متعدد مین، نیروهایش را عبور داد و در نهایت ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361 رزم آوران تیپ 27 حضرت رسول(ص) با جلوداری سردار حاج احمد متوسلیان در کنار سایر یگانهای سپاه به خاک مطهر خرمشهر قدم نهادند. ایشان در عصر همان روز طی سخنان کوتاهی خطاب به دریادلان بسیجی در برابر مسجد جامع خرمشهر چنین گفت: همه عزیزان ما که تا امروز در خوزستان غوطه ور شده و به شهادت رسیده اند برای حفظ اسلام عزیز بوده هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شکر که بالاخره توانستیم امروز با آزادی خرمشهر قلب اماممان را شاد کنیم.

بر دل ها فرماندهی می کرد

آگاهی و شناخت بالای ایشان در مسائل سیاسی – اجتماعی از جمله خصوصیات بارز این سردار بزرگوار بود. در تدبیر و تصمیم گیری هایش دقت نظر داشت. ضمن قاطعیت در کار، بر دل ها فرماندهی می کرد و همواره در بطن مشکلات حضور داشت. به همین دلیل، در سخت ترین شرایط، کسی او را تنها نمی گذاشت. امکاناتی را بیشتر از نیروهای تحت امر خود، به خدمت نمی گرفت. به رغم برخورد قاطعانه در امر فرماندهی، از عاطفه بالایی برخوردار بود. علاوه بر فرماندهی، در کارهای جمعی مانند ساختن سنگر، نظافت محیط، شستن ظروف و ... با پرسنل تحت امر همراهی می کرد. علاقه به مطالعه و بحث پیرامون اخبار و رویدادها، از خصوصیات دیگر او بود. در مواقع مقتضی در جمع صمیمی همرزمانش پیرامون مسائل اعتقادی بحث مینمود.

احمد نسبت به شهدا و خانواده های آنان احترام خاصی قایل بود

حاج احمد نسبت به شهدا و خانواده های آنان احترام خاصی قایل بود و در هر فرصتی به مزار شهدا می رفت و برای رسیدگی به معضلات و حوائج خانوادههای شهدا تلاش می کرد و در غم فراق همرزمانش می سوخت. نقل میکنند: هنگامی که بر مزار شهید جهان آرا حاضر می شد، آنچنان از خود بی خود می شد که تا ساعت ها بی وقفه اشک می ریخت و با روح بلند او نجوا می کرد. برادر دیگری نقل می کند: شبی در جوار مرقد مطهر حضرت زینب(س) تا صبح به گریه و نماز مشغول بود.

تورا ما چشم درراهیم

در چهاردهم تیر سال 1361، اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک ایران حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی، مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک – توسط آدم ربایان دست نشانده رژیم تروریستی تلآویو گروگان گرفته شده و پس از شکنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل گردیدند که از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست. در حالی که همرزمان آن مهاجر الیالله، مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبری از او و همرزمانش برسد... .

نظر شما
پربیننده ها