«حسین آهی» شاعر و پژوهشگر ادبی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس با اشاره به ویژگیهای مرحوم حمید سبزواری گفت: استاد سبزواری شخصیتی بود که 90 سال زیست و اما این زیست چگونه بود؟ یکی از شگفتیهای استاد سبزواری که در جایی به آن پرداخته نشده است، در عرصهی ژورنالیستی و روزنامهنگاری است.
وی افزود: از آنجا که خمیرهی استاد سبزواری مبارزه با ظلم، جنایت و ستم بود؛ هرگز در برابر ظلم و بی عدالتی سکوت نمیکرد. نه اینکه او نباید سکوت نمیکرد، یعنی کسی که جهانبینی شیعی دارد نباید در برابر ظلم سکوت کند؛ که استاد سبزواری نیز از جوانی اینچنین بود.
آهی درباره چگونگی گذراندن دوران نوجوانی زندهیاد حمید سبزواری گفت: این بعُد از زندگی ایشان مغفول است. تمام مجلات و روزنامههای دهههای 20 و 30 و بهویژه از سال 1327 خورشیدی به این سو تا سالهای 29، 30، 31 و 32 و بعد از کودتای 28 مرداد را که میبینیم، آثار استاد سبزواری پیوسته به حمایت از قشرهای مظلوم، کارگر و رنجبر پرداخته است؛ که تمام اسناد آن را دارم، و اینها اسنادی نیست همه جا آن را داشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: از قدیمیترین اسناد این ادعا متنهای اصلی روزنامه سیاسی فکاهی "چلنگر" و برخی مجلات دیگر است. استاد سبزواری در سن 21 سالگی که آن زمان همه سرگرم کار خودشان بودند، شعرهای کاملاً سیاسی میسرود؛ که در بسیاری از جراید آن روزگاران به صورت پیوسته چاپ میشد. این اشعار بر پایهی مبارزه با بیعدالتی، جنایت تعدی و استبدادزدگی بوده است.
مرحوم استاد حمید سبزواری در کنار علامه جعفری
این شاعر افزود: بنده بسیاری از این روزنامهها و جراید را به یکی از فرهنگسراهای تهران تحویل دادم؛ تا این جراید بهتر حفظ شود. نهتنها مجله کمیاب چلنگر بلکه ماهنامههای ادبی آن روزگاران مثل ماهنامه موج، صائب که خلیل سامانی آن را به بازار راه میداد و مجلات کهنتر مثل گوهر، نشان میدهد که استاد سبزواری در بسیاری از این ابعاد پیشتاز است؛ که این یک بخش از زندگی ایشان است. بخش دیگری از زندگی آن مرحوم مربوط به قدرت ادبی ایشان بود که بیتردید در قصیده و غزل به شیوه هنری او تردید نباید کرد؛ چرا که ایشان از سرآمدان روزگار خود بوده است.
وی ادامه داد: آشنایی ما با استاد سبزواری به دهه 40 بازمیگردد؛ زمانی که انجمن مترجم نظام مدنی و انجمن صائب در خانهها برگزار میشد. اولین بار که ایشان را دیدم، 17 سالم بود و ایشان را در انجمن ایران ملاقات کردم؛ استاد سبزواری آنجا یک قصیده خواندند که من شگفتزده شدم. پس از آن در یک انجمن خصوصی که آقای ریاضی یزدی و ایشان و چند نفر از شاعران آن روزگار حضور داشتند استاد را میدیدیم که شعر آرمانی میگفتند. من همیشه به جای شعر آئینی کلمه شعر آرمانی به کار میبرم و آن را پیشنهاد میکنم؛ زیرا شعر آئینی هم از نظر لفظ و هم از نظر معنا ترکیب نادرستی است. در محافلی که بر پایهی شعر آرمانی برپا میشد، توفیق زیارت استاد سبزواری حاصل میشد.
آهی درباره علت ماندگاری اشعار استاد سبزواری گفت: مبارزه پیوسته با استبداد درونی و بیرونی در طول 70 سال عمر استاد سبزواری که در کار مبارزه بوده، مشهود است. اساساً ایشان یک شاعر سیاسی بود؛ به گونه دیگری بگویم شیعهای با این معنا که وقتی آب مینوشید بر امام حسین علیهالسلام سلام میداد؛ پیداست نفس کشیدن اینجور آدمها سیاسی است. آب مینوشد بر حسین سلام میدهد و بر یزید لعنت میفرستد. یزید یک نفر بود و رفت؛ مقصود این است که این منش یعنی شیعی بودن.
وی در پایان تاکید کرد: اساساً هر کس اینگونه جهانبینی دارد که با قدرت فاسد میستیزد، شیعه است. در تاریخ شعر مقاومت کسانی را داریم که وقتی شرح حالشان را میخوانیم جهانبینی شیعی و گرایش شیعی دارند؛ که سرمشق آنها حضرت سیدالشهدا(ع) است. خیلی از شاعران و سخنوران اینگونه هستند. ما از خردسالی با آب نوشیدن تکلیفمان روشن است؛ این نوع گرایش و در واقع مبارزه با ستم و استبدادزدگی، خمیرمایه ذهن و زبان شاعر میشود.