به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، ادبیات دفاع مقدس با همهی ویژگی های خاص و بارز خود، در فضای مقاومت و جهاد در راه خدا، چه در جهان بینی و چه در متن زندگی مردم در دههی 60 ، که مهم ترین مسئلهی کشور قلمداد می شد، شکل گرفت. نویسندگان آن دهه، نه تنها خود، از شاهدان عینی جنگ تحمیلی بوده اند، بلکه دربسیاری از رخدادهای آن دهه در راستای مقابله با دشمن متجاوز شرکت داشتند.
این نویسندگان که بعضاً، همرزم شهدای برجسته ای در جنگ بودند، کار خود را به مثابه هنرمند آغاز کردند و این در حالی بود که تنها کمی پیش از آن، پدیده ی انقلاب را پشت سر نهاده بودند و دیری نپائید که این ادبیات، به عنوان یکی از فعالترین سوژه های ادبی، باعث به وجود آمدن ساختمان فرهنگ دفاع مقدس شد و این فرهنگ به راستی میراثی است برای آیندگان!
دراین راستا، آثار ادبی دفاع مقدسی بی آن که بخواهیم، نام نویسنده ای خاص یا اثری در این رابطه را بیان نمائیم، تبدیل به عضوی ضروری در ساحت ادبیات ملی ما شده است. عضوی زنده و پویا از روزگار ما و آگاهی هنری آن است که پیوند آن دوره را با دوره کنونی، در ادبیاتی به نام ادبیات جنگ تحمیلی ناگسستنی کنیم.
اما سرچشمه ی آثار یک نویسنده و نقش یا اهمیت آن برای مخاطبین امروز ادبیات دفاع مقدس، هرگز چیزی واحد نیست. علاوه بر این، نباید به هیچ دوره ای از تاریخ ادبیات دفاع مقدس، چه در روند سال های گذشته، چه حال و چه آینده، به مثابهی موضوعی شکل گرفته که دیگر دست خوش تکامل نخواهد گشت، بنگریم!
در زندگی اجتماعی و معنوی دوران ما، تغییرات بزرگ و شتابانی شکل می گیرد. بیش از دو دهه از پایان جنگ می گذرد و نه تنها سالیان پی در پی از عمر این ادبیات گذشته است نیز تحولاتی که در این زمینه رخ نمایان کرده است، تحولاتی عمیق و گونه گون از لحاظ به کارگیری سبک، زبان ادبی، درک بیش از پیش تئوری ادبیات جنگ تحمیلی و غیره . . . ما را از اصل و اساس ماهیت دفاع مقدس جدا نمی سازد.
نسل نو و آیندگان، با بسی مسائل اجتماعی، اخلاقی، روانی و غیره که دیر یا زود باید حل شوند، به بار آمده و می آیند و نگرش ها و طرز و طریق آن ها نسبت به ارزش های فرهنگی و هنری نیز دگرگون شده و خواهد شد. اما این ها به هیچ وجه به تضاد میان نیازهای معنوی رو به تکامل جامعه ی ادبی و دوست داران فرهنگ دفاع مقدس و هنر پایداری، چندان بزرگ نمی نماید؛ چرا که نویسنده ی برجسته و متعهد ادبیات جنگ تحمیلی می تواند سدهای زمان را به عقب براند و نیروی پنهانی و مجهولی که در بحر و ادراک قلم اوست، موفق خواهد شد بر بسی نسل های آینده، آنان که روزگاری جنگ تحمیلی را در تاریخ خواهند خواند، تاثیر بگذارد.
آثار ادبیات جنگ تحمیلی جدا از هر گونه مسائل تکنیکی و فنی باید از این نیرو سرشار باشند؛ زیرا که این قلم به دستان، به مثابه نویسنده راه هایی تازه برای بررسی واقعیت هشت سال جنگ تحمیلی، از طریق هنر خواهند یافت و بنیادهای مرحله ای نوین را در تاریخ ادبیات ملی ایران خواهند نهاد.
در سال های اخیر، بعضا شاهد آن بوده ایم که بعضی از منتقدان ادبیات جنگ تحمیلی، این افسانه را آفریده اند که توجه وعلاقه به آثار ادبیات پایداری چه در قالب رمان، داستان بلند، داستان کوتاه، خاطره نویسی، زندگی نامه و غیره، نزول یافته و دیگر کمتر خواننده یی پیدا خواهد شد تا این دست از آثار را بخواند و نیز فضای ادبیات دفاع مقدس را یکنواخت می پندارند. یکتواختی در شخصیت پردازی قهرمانان داستان ها، حوادث در روند اثر و مواردی از این دست. اما واقعیت این گونه نیست!
ما شاهد آن هستیم که قهرمان داستان های جنگی، به نسبت موقعیت در نظر گرفته شده توسط نویسنده، هر یک بنا بر شاکله های خاص خود، دارای ادراکی نو و تازه از زندگی،خدا، انقلاب و جامعه است و هر یک بنا بر اعتقادات خود و روحیه ی معنوی منحصر به فردش، راهی جبهه های جنگ شده اند و داستان خود را رقم زده اند.
ما آثاری در حیطه ی ادبیات دفاع مقدس داریم که انتشار نوبت چاپ شان از انگشتان دو دست هم گذشته و مدام در بنگاه های انتشاراتی گوناگون یا نهادهای فرهنگی و ادبی، چاپ و منتشر می شوند و در تیراژهای ده ها هزار جلدی در استان های مختلف کشور، بیرون می آیند؛ حتی بعضی از این آثار پس از ترجمه در خارج از کشور نیز توزیع می شوند. شوق و رغبت به آثار ادبیات جنگ تحمیلی، هم چنان ادامه دارد و بی تردید ادامه خواهد داشت.
کتاب ها و داستان هایی داریم که عشق و تحسین بی ریای خوانندگان را از همه صنف، چه در ایران وچه در بعضی کشورها، به وجود آورده اند و این به دست آمدن، موضوع کمی نیست و عدم توجه به آن، یعنی در نظر نگرفتن پیشرفت ادبیات جنگ تحمیلی در طول سال های اخیر. حتی در بعضی از آثار که موشکافانه دقیق می شویم، غنا و تنوع جهان هنری و حقیقت مندی دفاع مقدس را در میراث خلاقانه ی صاحبان آثار، در می یابیم. شکی نیست که عوامل مختلف این میراث در زندگی معنوی جامعه ی معاصر، نقش های متفاوتی را بر عهده خواهد داشت و نه تنها باید شیوه ی ادراک نسل خود را از ساختار تصویری آثار نویسندگان قریحه مند، در شمار آوریم بلکه همچنین می بایست از یک سو پیوند میان زیبایی شناسی و فلسفه ی فرهنگ دفاع مقدس را و از سوی دیگر خواسته های ایدئولوژیکی، فلسفی و زیبایی شناختی و روح زمانه ی خود را در ادبیات جنگ تحمیلی مورد توجه قرار دهیم.
"شهدا" که از زحمت کشان جامعه، دانش آموزان، بسیجیان، سربازان و انقلابیون بودند، پس از شنیدن صدای تبل های جنگ از جانب دشمن متجاوز و بعثی، بر خواستند و این در حالی بود که از نیرو و حقوق تاریخی خود، کاملا آگاه بودند. به پا خواستن در برابر متجاوز پلیدی که در ذات خود از جهان سرمایه داری و امپریالیستی غرب، که در لوای جهان متمدن خود را نام گذاری کرده است، نزد افرادی که این حادثه را در ادبیات خواهند خواند، بدون شک عزیز و گرامی خواهد ماند.
نویسنده ی راستین ادبیان دفاع مقدس، باید در شناساندن این اشخاص بیش از همه کوشا باشد و در پی یافتن و بنا کردن راه های محکم ساختن، اصول شالوده ای جامعه ی خویش!
شهدا، این بشارت آوران لاله گون انقلاب، هر کدام شخصیتی مجزا و واحد در نفس خود، اما متحدالشکل و مشترک الموضوع در مسئله یی که با آن مواجه بودند – جنگ تحمیلی – برای مخاطبین ادبیات دفاع مقدس، یعنی ایمان به خویش و به آینده.
آنان که آموزگار شجاعت و تلاش در پی عمل کارآمد و مبتنی بر قوانین بنیادی انقلاب اسلامی، که به زندگی خوانندگان کمال و تکامل می بخشند و نویسنده ی راستین ادبیات جنگ تحمیلی این ادراک را بیش از پیش، به جد، می بایست در اثر ادبی خویش به خوانندگان خود تزریق نماید. حرکت زندگی در پیوند با عمل انسانی، می بایست مرکز توجه ی مداوم نویسندگان جنگ باشد. ما، در زمانه یی قلم می زنیم که یک نوع از ادبیات و بعضی از جنبش های ادبی آشکارا در طلب گریز از واقعیت جنگ و رد بررسی و پژوهش در این حیطه، بر آمده اند!
مصداق بارز این نکته، به وجود آمدن ادبیات ضد جنگ است که بر این مبنا پایه ریزی شده است. ذهن گرایی و خرد ستیزی افراطی به مثابه جانشینی برای بررسی و تحقیق زیبایی شناسانه ی جنگ تحمیلی و تعمیم هنری تجربه ی نویسنده، عرضه می شود و این ها یعنی ادبیات سیاه ضد جنگ که با اهداف خاصی پایه ریزی شده است.
این هدف خاص یعنی محروم ساختن واقعیت جنگ تحمیلی از جایگاه بر حق خود به مثابه ی مبنای وجود انسانی و منبع هرچه هنر، در آثار بعضی از نویسندگان ادامه دارد و هنوز هم منتشر می شود!
در ادبیات ضد جنگ، "جنگ" چیزی است که ممکن است در جهان اتفاق بیفتد و شوریده و آشفته و بی شکل است. آش در هم جوش و مجموعه ی بی معنایی از انواع اتفاقات و حوادث است. اما در این فرضیه ی هدفمند و جعلی، که در لباس ادبیات ضد جنگ بروز پیدا کرده است هیچ چیز استوار و عقلانی نمی توان یافت. هیچ چیز قانونمندی در آن نیست. کاری با واقعیت، از هر دست که باشد ندارد؛ اما نویسنده ی متعهد و هنرمند ادبیات پایداری، در آثار خود در برابر این کوشش ها که برای بیرون راندن و بی اعتبار ساختن واقعیت جنگ تحمیلی در نفس خود می شود، با تکیه و تاکید بر ایمان خود به آن، مقاومت و مخالفت خواهد کرد و در برابر ذهن گرایی افراطی نویسندگان ضد جنگ می ایستد و با شوقی عمیق، خود به کشف قوانینی که واقعیت جنگ را به مخاطب سرایت می دهد، دست می زند و این یعنی خطیر بودن وظیفه و رسالت نویسندگان جوانی که در کشور قلم به دست گرفته اند و از جنگ و درباره ی آن می نویسند. همان نویسندگانی که بر خلاف قلم به دستان دهه ی شصت، جنگ را از نزدیک تجربه نکرده اند و می توانند با مطالعات گسترده و تحقیقات پژوهشی، به جنگ نزدیک تر شوند و اشارات و تصویرها و صحنه های جنگی کتاب خود را، تپش و گذشتن صفحات آن را، بی واسطه به کار گیرند.
بر خودتان متمرکز نشوید، بلکه موقع نوشتن بر تمامی جهان درونتان تمرکز کنید. همان جهان درونی که شما را به فضای ملکوتی و معنوی جنگ نزدیک تر می سازد. نویسنده ی جنگ، پژواک جهان است نه دایه ی روح خویش.
در سراسر زندگی رزمندگان، شهدا، سرداران، فرماندهان، اسرا و جانبازان، تمنایی پرشور به حضور و نمودن هر آن چه معنای انقلاب است، زنده و شگفتی آور است، منتشر و پراکنده است؛ و نویسنده ی توانمند و سخت کوش، هرگز در تلاش خویش در راه شناختن بیش از پیش جنگ، فداکاری ها و دلاور مردی های آن، خستگی را نخواهد شناخت و سرایشگر پر شور دانایی و تحقیق و تدقیق در کار جنگ است که بدون آن، هیچ ترقی بزرگی یا هنر واقع گرایانه ای وجود نخواهد داشت.
مطالعهی واقعیت هشت سال جنگ تحمیلی، به خودی خود، هرگز هدف نهایی نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس نیست. این مطالعه از تمنای او برای نهادن تاثیری فعال بر تکامل واقعیت و حقیقتمندی جنگ، و انتخاب درست مسیر آن و ستردن هر آن چه انسان را از آفریدن زندگانی ای بر پایه ی عقل و عدالت و ایثار باز می دارد، جدایی ناپذیر است.
نویسنده ادبیات دفاع مقدس نه تنها باید در عقاید سیاسی خود، که نیز در سراسر جهان بینی معنوی اش، نویسنده ای انقلابی باشد.
محمد طالبی