به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، حمید سبزواری شاعر نامآور انقلاب که نام حقیقیاش حسین ممتحنی بود، دار فانی را وداع گفت. سبزواری ازجمله معدود شعرایی بود که مشی شخصی و فراز و فرودهای زندگیاش سبب شده بود تا چند نسل او را از دریچههای متفاوت بشناسند. در میان نسل پیش از انقلاب کسانی وی را میشناختند که یا در دایره شعر و ادبیات بودند و یا به نوعی در ردیف مخالفان رژیم پهلوی قرار داشتند. نسل انقلاب هم با شناخت برآمده از هیجانات انقلابی سبزواری، با وی آشنا شدند تا آنجا که این زوایه از آشنایی، بخش جداناپذیر زندگی این نسل از انقلاب شد. شعرهای انقلابی و شعرهای انقلاب سبزواری، یکی از دریچههای آشنایی نسلهای بعد با انقلاب و سبزواری شد که این روند ادامه خواهد یافت؛ انشاءالله.
در پی درگذشت این شاعر بلندآوازه که شعر گفت و جای شاعرانه زندگی کردن، مجاهدانه زیست، رهبر انقلاب پیام تسلیتی صادر کردند؛ که در سیاق تمجید و تقدیر از این شاعر متعهد و انقلابی، به پنج ویژگی وی اشاره داشتند:
1- سختکوش؛ سختکوشی حمید سبزواری تنها به سبب حجم اشعار و یا تنوع اشعارش در قالبهای شعری نبود. جلوه مهمی از سختکوشی وی را تلاش شاعرانه به روش مجاهدانه برای پیگیری باورهایش شکل میداد که تماما جنبههای دینی و انقلابی داشت.
2- شجاع؛ شجاعت وی آنجا در اشعارش بروز و ظهور پیدا میکند که برای پنجه کشیدن بر چهره کریه سفاک حکومت پهلوی و پس از آن رویارویی به ضدانقلابهای پس از انقلاب، ایما و اشاره و سخنگفتن در لفافه و تحفظکاری، کارساز نبود.
رهبر انقلاب درباره این ویژگی شاعر انقلاب بویژه درباره آنچه به پس از انقلاب ایشان مربوط است، فرمودهاند: «آقای حمید سبزواری در آن دورانی که یک جریانی به عنوان روشنفکری هنر در مقابل انقلاب قرار گرفت و از معارضین و مزاحمین انقلاب حمایت کرد و عدهای در کوچه و بازار با ادعای روشنبینی و روشنفکری مردم را کشتند، کاسب را کشتند، روحانی را کشتند، دانشجو و رهگذر را کشتند و آن جریان مدعی روشنفکری نه تنها حرفی نزد، بلکه حمایت هم کرد. در یک چنین شرایطی آقای حمید سبزواری در میدان بود و با همه وجود ایشان هر کار در حوزه گفتن و سرودن توانست انجام داد و این مهم است.»
3- زیست با انقلاب؛ سبزواری در آن گروه از هنرمندان بزرگ انقلاب قراردارد که انواع دسیسههای فرهنگی و هنری دشمن و عملیات گسترده روانی آن و هجمههای سنگین محسوس و نامحسوس بر پیکر ظریف و شکننده هنر، هیچگاه نتوانست برای لحظهای سبزواری را از زیست با انقلاب غافل سازد. سبزواری با شخصیت ذاتی و هنر شعریاش و قراردادن هر دو در خدمت انقلاب میزیست و چه شاعرانه و ماهرانه این زیست گذارا را به زیست ابدی پیوند زد.
4- سرودن برای اسلام و انقلاب؛ برای بسیاری از شعرا به ویژه شعرای معاصر سرودن محل سریدن است، آفت بزگری که هیچگاه نتوانست به اندیشه شاعرانه هدفمند سبزواری نزدیک شود. شاید مهمترین دلیل این امر، روییدن ذوق شاعرانه سبزواری در زمین پاک و طاهر اعتقادات وی بود. سبزواری شعر نمیگفت تا اوقات خود و دیگران را در لهو و جنون الفاظ و مفاهیم برآمده از هنر چینش شاعرانه آن سپری سازد؛ او شهر میسرایید تا اسلام را معرفی و ترویج کند و آتش انقلاب ریشه دار در آموزههای دینی را شعلهورتر گرداند. اشعار سبزواری بر این دو محور اندیشهای شکل و قالب شعر گرفتهاند.
5- وفاداری به انقلاب؛ انقلاب بر پایه طبع و سرشتش، آمیزهای از تلخ و شیرینیها، اشکها و لبخندها، جراحتها و التیامها و ... است که با برخورد هریک از آنها با دیوارههای حریم سبزواری مخدوش نشد، حال آنکه همه تایید میکنند سبزواری همیشه یار وفادار انقلاب بود؛ چرا؟ چون وی در ورای هر امر ناپسندی اصل و ارزش انقلاب را مشاهده میکرد و این نگاه نافذ و بصیرتمندانه اجازه نمیداد وفاداری وی به انقلاب آسیب ببیند؛ اینگونه بود که وی تا پایان حیاتش به انقلاب وفادار ماند.
حمید سبزواری درگذشت و رفت اما واژگان شعر ناگفتهاش میتواند پنج ویژگی باشد که در پیام تسلیت رهبر انقلاب که در بالا آورده شد، باشد. ویژگیهای پنجگانه فوق صرفا به سبزواری اختصاص ندارد و میتواند به میلیونها شهروند ایرانی اختصاص پیدا کند مشروط بر آنکه خوب درک و شناخته شود و تعمیم جدی برای بهرهمند شدن از آن وجود داشته باشد.
به لحاظ شخصی به پاس تنها توفیق همسفری تصادفی با مرحوم سبزواری که حدود 18 سال پیش و در مسیر کرمانشاه به تهران انجام گرفت و حقیر و جناب مرحوم سبزواری با تمام تلاشی که کردیم نتوانستیم پاکت آبمیوه یخ زده که مهمانداران هواپیما دادند را تا تهران آب و مصرف کنیم. به روح بلندش ادای احترام و غفران الهی را برایش مسئلت میکنم. روحش شاد.
رضا گرمابدری