به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع پرس؛ هیئت های موتلفه اسلامی از اتئلاف سه جمعیت با یکدیگر در سال 1342 پدید آمد. قبلاً در آغاز جریان انقلاب اسلامی در جریان انجمنهای ایالتی و ولایتی و قضایای رفراندوم قلابی شاه در 6 بهمن 41 این افراد که به صورت پراکنده بودند تحت رهبری امام به فعالیت پرداختند.
بالاخره امام امت در اوایل سال 42 آنها را در قم با یکدیگر آشنا و مرتبط ساخت و از این ارتباط جمعیتهای موتلفه اسلامی را به وجود آورد. مسئولان سازمان مرکزی این جمعیت عبارت بودند از شهید حاج صادق امانی، شهید محمد صادق اسلامی، شهید حاج مهدی عراقی، حبیب الله عسگر اولادی، حاج مهدی شفیق، شهید اسدالله لاجوردی و تعدادی دیگر که همگی از کسبه و تجار متدین بازار بودند.
موتلفه اسلامی دارای یک شورای روحانیت مرکب از استاد شهید مطهری و استاد شهید دکتر بهشتی و حجتالاسلام انواری بود که با همکاری کامل با شهید دکتر باهنر و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی نظارت بر اعمال و رفتار و خط مشی آن را برعهده داشتند این افراد با پیشنهاد موتلفه اسلامی و تایید امام انتخاب شده بودند.
موتلفه ضمن فعالیتهای چاپ و پخش اعلامیههای مراجع و علما و ترتیب تظاهرات و راهپیماییها و مجالس و سخنرانیها از صورت پراکنده به صورت تشکیلاتی برای انجام فرامین امام امت گسترش یافت. فعالیت موثر در 15خرداد سال 42، برگزاری مراسم هفتم و چهلم و بزرگداشتهای 15خرداد فعالیت برای برگزاری با شکوه استقبال از مراجعت امام به قم در سال 43، تشکیل اولین جناح مسلح برای جهاد مسلحانه، اعدام انقلابی حسنعلی منصور و... از جمله اقدامات این تشکیلات بود.(1)
در مهرماه 1343 به دنبال تصویب قانون کاپیتولاسیون از سوی مجلس شورای ملی و سنا که در پی آن اعتراض آیت الله خمینی و سپس تبعید ایشان را به دنبال داشت هیاتهای موتلفه علیرغم آن که تا آن زمان از حرکتهای نظامی پرهیز داشتند و اصولا هیچ گونه آمادگی در این زمینه نداشتند تصمیم گرفتند تا پاسخ مناسبی به این اقدامات رژیم بدهند. لذا تصمیم به ترور منصور نخست وزیر وقت گرفتند و به گفته حاج مهدی عراقی از همان روزی که حاج آقا [خمینی] را دستگیر و تبعید کردند برنامه ترور منصور طرح ریزی شد.
براساس این گزارش؛ حسنعلی منصور برای تصویب و اجرای قانون ننگین کاپیتولاسیون تلاش زیادی از خود نشان داد و فریاد حق خواهی امام خمینی (ره) در اعتراض به این قانون را با تبعید آن حضرت به ترکیه پاسخ گفت.
پنجشنبه اول بهمن ۱۳۴۳، ساعت ده صبح وقتی حسنعلی منصور میخواست لایحه اخذ قرارداد فی مابین شرکت ملی نفت ایران با چند شرکت آمریکائی و اروپائی را به مجلس وقت تقدیم کند توسط محمد بخارائی از اعضای موتلفه اسلامی هدف ۵گلوله قرار گرفت و کشته شد.
با اعدام انقلابی منصور، محمد بخارایی عامل اعدام به دست مأموران ساواک افتاد و سپس دیگر یارانش نیز دستگیر شدند. پس از مدتی، رژیم پهلوی در یک دادگاه فرمایشی اعضای این گروه را به اعدام و زندان طولانی مدت محکوم کرد: محمد بخارائی ( اعدام )، مرتضی نیکخواه ( اعدام )، رضا صفار هرندی ( اعدام )، حاج صادق امانی ( اعدام )، ٓ حاج مهدی عراقی ( حبس ابد ) و حبیب الله عسگری اولادی (حبس ابد) و نیز سید علی اندرزگو بطور غیابی به اعدام محکوم شد ولی متواری گشت تا ۲شهریور ۵۷که در یک درگیری مسلحانه با نیروههای ساواک در تهران به شهادت رسید.
زندگینامه اعضای تیم ترور حسنعلی منصور نخست وزیر رژیم پهلوی
شهید محمد بخارایی
شهید محمد بخارائی فرزند علی اکبر در سال 1323ه.ش در جنوب شهر تهران به دنیا آمد او پس از پایان دوره مدرسه با شهید رضا صفار هرندی دوست صمیمی شد و در جلسات حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی با اسلام و افکار روشنفکرانه در نهضت امام آشنا گردید.
با آغاز نهضت امام خمینی، شهید بخارائی و شهید هرندی با مؤتلفه اسلامی آشنا شدند و شهید عراقی آنها را برای جهاد مسلحانه شایسته یافت و آنان را با شهید امانی مرتبط ساخت.
شهید امانی تحولی نو در روحیه آنها پدید آورد و شرکت در دورههای تمرین مسلحانه روابط آنها را مستحکم کرد. او در عملیات بدر برای اجرای در کلمه الهی در به هلاکت رساندن حسنعلی منصور نقش ویژهای داشت و پس از شلیک دو گلوله به طرف منصور، از صحنه بیرون آمد ولی با لغزیدن پای او روی یخ خیابان در جلوی مسجد سپهسالار سابق (مدرسه شهید مطهری فعلی) به زمین افتاد و دستگیر شد ولی در کلانتری بهارستان به نصیری معدوم با شجاعت و صراحت پاسخ هایی داد که او برآشفت و با عصای مارشالی به دهانش زد و آن را غرق خون کرد.
شهید بخارائی با اینکه نوجوانی 20 ساله بود ولی در باز جوئی ها و بیدادگاه همگان را از بلاغت و فصاحت و شجاعت خود به تحسین واداشت. شهید بخارائی در سحرگاه 26 خرداد 1344 همراه سه شهید دیگر با نشاطی کامل و با فریاد الله اکبر شهادت را پذیرا شد.
شهید امانی
شهید محمد صادق امانی همدانی در سال 1309 در تهران متولد شد. وی که از کسبه بازار تهران بود بنابر بر نقل حاج مهدی عراقی: «خودش یک مجتهد بود و قریب 6 هزار حدیث از حفظ بود و مربی اخلاق بود، درس اخلاق داشت، بچه های زیادی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه بخصوص به آنها درس اخلاق می داد» شهید صادق امانی در گروه شیعیان فعالیت داشت و پس از آن با نظر حضرت امام(ره) به همراه جمعی از یاران اقدام به تأسیس مؤتلفه اسلامی کرد و پس از مدتی رهبری شاخه نظامی مؤتلفه را عهده دار شد و طراح عملیات بدر در اجرای حکم الهی درباره حسنعلی منصور بود. وی پس از واقعه کشته شدن منصور، تحت تعقیب قرار گرفت و پس از ده روز یعنی روز یازدهم بهمن ماه 1343 در منزل ابوالقاسم رضوی فرد دستگیر و به دنبال حکم دادگاه نظامی شاه به همراه همسنگران خود بخارائی، نیک نژاد، صفار هرندی در 26/3/1344به درجه رفیع شهادت نائل گردید وی نقش اساسی در رهبری مؤتلفه بر عهده داشت و در تربیت شاگردانی کوشید که از جمله ایشان شهیدان اندرزگو، بخارایی، نیک نژاد و صفار هرندی را می توان نام برد. لحظات قبل از شهادت وی و یارانش، لحظات بی قراری برای وصال ذکر نموده اند.
شهید صفار هرندی
شهید رضا صفار هرندی فرزند علی اکبر در سال 1325 در خانواده ای اهل علم و تبلیغ دین به دنیا آمد. برادرش حجت الاسلام حاج شیخ علی اصغر هرندی روحانی آزاده خدوم و مردمی بود که علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد دروازه غار تهران و منبر و تعلمیات دینی، مغازه پارچه فروشی داشت و از این راه زندگانی را اداره می نمود و نمونه ای از کسب پاکیزه اسلامی را در عمل آشکار می کرد. شهید رضا صفار هرندی در این خانواده پرورش یافت. پس از دوره ابتدایی، دروس دینی را نزد برادرش خواند و در مغازه او به کار مشغول شد. وی در مسجد برادرش در امر تبلیغ دین و ارتباط با نوجوانان و کشاندن آنها به راه دین فعال بود. در همین رابطه با شهید محمد بخارایی و شهید نیک نژاد آشنا شد و با آنها درباره مسائل اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر کار می کرد. با شروع نهضت امام خمینی(ره)، او و یارانش، به انجام وظیفه انقلابی رو آوردند و بالاخره در مسیر این نهضت خدایی، با موتلفه اسلامی آشنا شدند و به طرف جهاد مسلحانه رو آوردند. شهید هرندی روز عملیات اعدام انقلابی منصور پشتیبان شهید بخارایی بود و توانست پس از پایان عملیات از صحنه بیرون آید ولی وقتی که می خواست وسایلش را از خانه بردارد و به اتفاق شهید نیک نژاد زندگی مخفی را آغاز کند دستگیر شد. وی در سحرگاه 26 خرداد 1344 به همراه همرزمانش توسط مزدوران شاه تیرباران و شهد شیرین شهادت را نوشیدند.
شهید نیک نژاد
شهید مرتضی نیک نژاد در سال 1321 در جنوب شهر تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از نوجوانی تدین و تعهد وی همه را تحت تاثیر قرار می داد. وی پس از پایان دوره ابتدائی در بازار تهران به شغل گالش فروشی اشتغال داشت. او با آشنایی با شهید رضا صفار هرندی در جلسات دینی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی شرکت کرد و با آشنایی با شهید بخارایی، جمعی صمیمی تشکیل دادند و از همین جمع با موتلفه اسلامی آشنا گشتند. وی در جریان عملیات بدر نفر دوم عملیات و پشتیبانی کننده شهید بخارایی بود که پس از اینکه شهید بخارایی منصور را به سزای خیانتهایش رساند چند تیر شلیک کرد که مامورین طاغوت را از توجه به بخارایی منصرف سازد.
این گلولهها به ناودان مجلس و شیشه اتومبیل بنزی که منصور را در آن انداخته و به بیمارستان می بردند اصابت کرد و شیشه جلوی بنز را خرد کرد. وی از صحنه عملیات خارج شد ولی به همراه شهید صفار هرندی دستگیر شد. در دادگاه تجدید نظر طاغوت با اینکه مریض و قادر به حرکت نبود اما به دستور رئیس دادگاه نظامی، او را با برانکارد به جلسه آوردند و در حالی که روی نیمکت دراز کشیده بود، او را محاکمه کردند. وی در سحرگاه 26 خرداد 44 در حالی که با چهره ای خندان به سوی چوبه های تیرباران می دوید تکبیر گویان و سپاسگزار از خداوند به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پی نوشت:
1- اسدالله بادامچیان، هیئتهای موتلفه اسلامی، بی جا، بی تا