همرزم "حسن احمدی" در مراسم یادواره شهید:

یادواره می‌گیریم تا خودمان را به یاد بیاوریم

همرزم شهید حسن احمدی گفت: ما یادواره می‌گیریم تا خودمان را به یاد بیاوریم، که خودمان بیدار شویم وگرنه شهدا که جاودانه شده اند؛ ما یادوراه می گیریم تا با یاد شهیدان خودمان را زنده کنیم.
کد خبر: ۹۱۲۳۵
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۲ - 13July 2016

یادواره می‌گیریم تا خودمان را به یاد بیاوریم

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، مراسم یادواره شهید مدافع حرم شهید حسن احمدی روز سهشنبه ۲۲ تیرماه مصادف با سالروز تخریب بقیع در مسجد و حسینیه الغدیر شهرک الغدیر شهرستان تیران و کرون برگزارشد.

شبستان مسجد مملو از جمعیت است، تکبیر نماز مغرب که گفته میشود آرام آرام همهمهها میخوابد و صدای امام جماعت به زور شنیده میشود. نماز که تمام میشود به سمت چپ میچرخیم تا رو به سن باشیم. بنر بزرگی در مقابلمان است، عکسی از روبروی حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) و در کنار آن عکس شهید حسن احمدی است که انگشتان دست راست خود را به نشانه پیروزی بالا آورده است.

امام جمعه شهر تیران حاج آقای طاحونی اولین سخنران جلسه است که پس از قرائت قرآن و پخش سرود ملی پشت تربیون میایستد. رفتوآمدهای کم و اشارات ریز برگزارکنندگان مراسم به یکدیگر برای انجام کاری خاص؛ حاکی از هماهنگی خوب و برقراری نظم در اجرای برنامه هاست.

 از شبستان بیرون آمدم؛ چرخی در حیاط مسجد زدم، جمعیت حیاط مسجد را نیز پُر کرده است. بیرون از مسجد نیروی انتظامی و انتظامات مراسم در کنار وسایل نقلیه گشت می زنند، در کنار درب ورودی مسجد بسیجیان با لباس های نظامی دیجیتالی ایستاده اند و خوش آمد می گویند، طاق نصرت درب ورودی را با سربند بسته اند و برای عبور به ناچار سربند ها به سر و صورت کشیده می شود و همین ابتدای کار همه را تبرک می کنند. رفته رفته بر جمعیت اضافه می شود.

دوباره خواستم تا به شبستان برگردم، اما این بار جای سوزن انداختن نبود، کنار درب ایستادم تا اینکه یکی از دوستانم به من اشاره کرد که بیا و کمی برایم جا باز کردند و من در میانهی جمعیت روبروی جای گرفتم. در این مدت سخنرانی امام جمعه پایان یافته بود و همرزم شهید حسن احمدی در حال سخنرانی بود.

همرزم شهید از تاثیر انقلاب اسلامی و 8 سال دفاع مقدس بر سایر مسلمانان و پاک فطرتان جهان سخن میگفت و چقدر سلیس و روان سخن میراند. او بارزترین ویژگی رزمندگان در دفاع مقدس را پیروی از ولایت فقیه معرفی کرد و گفت: «رزمندگان به خوبی دشمن شناسی کردند و فرق بین جبهه کفر و حق را تشخیص دادند، و در یک کلام به قول رهبر معظم انقلاب بصیرت داشتند، بصیرت به جایگاه و شخصیت و ... نیست، گاهی یک فرد عامی و یا بی سواد از برخی از خواص بصیرت بالاتری دارند.»

همرزم شهید در ادامه با اشاره به اینکه مرز جبهههای دفاع مقدس امروز به سوریه رفته گفت: «ما آنجا از اسلام دفاع میکنیم. اما وقتی فردی کشش بصیرتی و اعتقادی ندارد؛ رفتن به سوریه را برای پول می پندارد همانطوری که در دفاع مقدس هم این تهمتها را به رزمندگان و خانوادههای آنها میزدند. این افراد نمیدانند که مدافعان حرم از جانشان گذشتهاند و حتی حاضر بودند مال خودشان را هم بدهند و بروند تا از حرم دفاع کنند. در واقع مدافعان حرم مدافعان ولایت هستند و این درس را از حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) یاد گرفتهاند.»

همرزم شهید با اشاره به چرایی برگزاری یادوارهها و لزوم انتقال پیام شهدا به نسلهای بعدی گفت: «در واقع ما یادواره میگیریم تا خودمان را به یاد بیاوریم، که خودمان بیدار شویم وگرنه شهدا که جاودانه شده اند؛ ما یادوراه می گیریم تا با یاد شهیدان خودمان را زنده کنیم.»

پس از آن تعدادی از چراغهای شبستان را برای پخش کلیپ خاموش کردند و پس از پخش کلیپ در همان نور کم دختری پشت تریبون رفت و از بابایش شروع به خواندن کرد. نمیدانم تاثیر نور کم جلسه بود، یا گیرایی کلام آن دختر یا انتظار حضار برای شنیدن چنین سخنانی؛ اما هر چه بود چنان بر دل مینشست که در همان کلام اول مجلس سراسر گریه شد.

زهرا دختر شهید از دلتنگیهایش میگفت، از کارنامه و درسهایش، از عادت نکردن به نبودن بابا میگفت و از ماه رمضانی که گذشت. گفت: «این اولین ماه رمضان بی تو بود بابا ... نوازشهای تو مرا سحرها بیدار میکرد و موقع افطار تشویقهایت مزه افطاری را دو چندان، اما امسال از نوازشهایت محروم بودهام و عطش تو به کمک تشنگی از آب میآمد و طاقت فرسا میشد، این اولین ماه رمضان بی تو بود، بابا...»

اما پس از آنکه خوب از سختی های نبودن بابا گفت، غم خود را در مقابل غم دختران اباعبدالله بسیار ناچیز شمرد و شروع کرد به روضه خواندن، از مصیبتهای وارده به رقیه خانم و سکینه خواند، روضه ای که از زبان فرزند شهید در رثای فرزند سالار شهیدان خوانده شود بسی شنیدنی است... . و در ادامه گفت: « بابا تو برای دفاع از حرم جان خود را فدا کردی و من برای دفاع از حرم؛ حجاب خودم را حفظ میکنم، کار فرهنگی میکنم و پشتیبان ولایت میمانم.»

پس از آن مداح مدعو از اصفهان، سید رضا نریمانی شروع به خواندن کرد، روضه مدینه خواند و برای سینه زنی با شعر معروفی که خود خوانده است شروع کرد؛ تقریبا همه جمعیت این شعر را حفظ بودند و یکپارچه می خواندند: «منم باید برم آره برم سرم بره

 نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره

حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام

منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین

ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این

دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه

چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه

منم باید برم آره برم سرم بره

نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره

یه روزیم بیاد نفس آخرم بره

حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام

یه دست گل دارم برای این حرم میدم

گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم

برای قربونی اسماعیلو میدم به عشق

خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق

حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام ...»

لازم به ذکر است شهید حسن احمدی در تاریخ ۲۵مهر سال ۱۳۹۴در جبهههای نبرد حق علیه باطل در سوریه به شهادت رسیده و پیکر پاکش پس از تشییع در دانشگاه پیام نور و شهر تیران در گلزار شهدای زادگاه خود، روستای حسن آباد وسطی از توابع شهرستان تیران و کرون به خاک سپرده شد.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار