به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از موسسه مطالعات امریکا، یکی از موضوعاتی که بعد از کسب توافق هسته ای ژنو میان ایران و گروه کشورهای 1+5 مورد توجه تحلیل گران قرار گرفت، تاثیر این توافق بر اوضاع خاورمیانه به خصوص بحران سوریه بود؛ در این رابطه محسن باقری کارشناس ارشد مسائل بین الملل طی یاداشتی به تحلیل این موضوع پرداخته است.
توافق میان ایران و کشورهای ۱+۵ در ژنو بر سر فعالیت های هسته ای ایران در ماه نوامبر توجه بسیاری از کارشناسان روابط بین الملل را بر انگیخته است. این توافق از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. تمرکز سیاست شناسان ایرانی بیشتر به جنبه های تاثیر گذار این توافق بر عرصه منافع ملی بوده است. تحلیل گران غربی به ویژه امریکایی ها نیز مقالات و یادداشت های متعددی را حول این توافق موقت نگاشته اند. آن ها نیز از زوایه منافع خود به این توافق می نگرند. برخی از آن ها معتقدند که امکان آن بود تا توافق بهتری با ایران امضا نمود تا منافع امریکا به طور حداکثری تامین گردد ولی تعداد بیشتری بر این نظرند که در شرایط کنونی توافق حاصل شده بهترین توافق ممکن بود که منافع دو طرف را تامین می کرد.
نگارنده نیز در این یادداشت سعی دارد تاثیر توافق هسته ای ژنو بر معادلات قدرت در خاورمیانه را مورد بررسی قرار دهد. معادلات قدرت در خاورمیانه متاثر از نقش بازیگران تاثیر گذار در خاورمیانه است. لذا سامان مقاله بدین صورت خواهد بود که پس از اشاره به جنبه های اهمیت خاورمیانه برای طرفین توافق هسته ای یعنی ایران و ۱+۵، به تاثیر این توافق به بازیگران منطقه از جمله ایران، عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی می پردازیم. آینده تحولات سوریه نیز تاثیر مهمی بر آینده خاورمیانه خواهد داشت. بنابراین باید بررسی کرد که آیا این توافق بر ناآرامی های سوریه نیز تاثیر خواهد گذاشت و اگر چنین است تاثیر آن چگونه خواهد بود.
اهمیت خاورمیانه برای ایران و ۱+۵
محل تلاقی منافع ایران و ۱+۵ را در وهله نخست می توان منطقه خاورمیانه دانست. ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای قابلیت تاثیر گذاری بر تحولات خاورمیانه را دارد. نقش ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای از چند لحاظ قابل ملاحظه است. از لحاظ ژئوپولتیک جایگاه ایران در شمال خلیج فارس و دارا بودن منابع انرژی، نظامی و انسانی تاثیر گذار، نقش ویژه ای به این کشور داده است. از سوی دیگر ایران با داشتن حکومت شیعی، دارای نفوذ قابل ملاحظه ای در کشورهای با جمعیت شیعه در خاورمیانه است. این عوامل باعث شده تا ایران نقش تعیین کننده ای در امور منطقه خاورمیانه ایفا نماید.
از سوی دیگر منطقه خاورمیانه از جهاتی برای قدرت های بزرگ یا همان کشورهای ۱+۵ نیز دارای اهمیت می باشد. اولویت نخست خاورمیانه برای کشورهای بزرگ را بایستی در سهم خاورمیانه در منابع انرژی جستجو نمود. کشورهای بزرگ و صنعتی عموما وارد کننده نفت و گاز می باشند. هرچند روسیه یکی از تامین کنندگان گاز اروپاست و امریکا نیز دارای دخایر عظیم نفت می باشد ولی این اوامر از اهمیت منابع انرژی خاورمیانه برای این دو کشور نمی کاهد.
تروریسم و افراطی گری از دغدغه های و چالش های فراروی جهان در قرن بیست و یک محسوب می شود. آغاز این قرن مصادف بود با حادثه ۱۱ سپتامبر که نقطه عطفی در تحولات بین الملل محسوب می گردد. "جرج بوش" رئیس جمهور پیشین امریکا با دکترین مقابله با تروریسم به منطقه خاورمیانه لشگر کشید. اسلام هراسی محور این مبارزه قرار گرفت و ایران هراسی نیز در پی حادثه ۱۱ سپتامبر اوج گرفت و اسلام به عنوان دین خشونت از سوی غرب معرفی شد.
خاورمیانه به عنوان خاستگاه اسلام مرکز توجه در دکترین جنگ با ترور قرار گرفت. القاعده باعث گسترش تصویری خشونت آمیز از اسلام گشت که بهره برداری سیاسی غرب از این موضوع را نیز باید به آن افزود. تروریسم و افراطی گری نه تنها تهدیدی برای امریکا بلکه به عنوان مهمترین تهدید برای جهان ترسیم شد. اروپا در همسایگی خاورمیانه این تهدید را به صورت ملموس درک نمود و لندن و مادرید نیز هدف بمب گذاری های تروریستی قرار گرفتند. این بمب گذاری ها نه تنها در اروپا بلکه در خاورمیانه و آفریقا، حتی هند نیز صورت پذیرفت که اکثرا مراکز و اهداف غربی را نشانه می گرفت. اسلام رادیکال دلیل اصلی این افراطی گری ها از نگاه امریکا بود که نسخه خاورمیانه بزرگ، راهکار امریکا برای این معضل بود. در خاورمیانه بزرگ گسترش دموکراسی به عنوان راه حل اصلی این مشکل مورد نظر قرار گرفت. غرب بر این باور بود گسترش دموکراسی باعث روی کار آمدن دولت های آزاد در خاورمیانه می شود. آزادی انتخابات در خاورمیانه در موازات با ارزشهای لیبرال نگریسته می شد این بدان معناست که با انتخابات آزاد در خاورمیانه حکومت های لیبرالی بر سر کار می آیند که در راستای منافع غرب است. دموکراسی مجرای اظهار نظر گفتمان های مختلف را فراهم می کند و از این طریق مانع بروز گرایش های افراطی در جوامع بسته خاورمیانه می گردد. اما نتیجه چیزی نبود که مطمح نظر غرب باشد. با آزادی انتخابات در خاورمیانه جریانات اسلام گرا قدرت می گرفتند.
در سطور فوق با اشاره به وقایع دهه گذشته و برشماری عوامل تاثیر گذار در خاورمیانه دیدیم که خاورمیانه هم برای کشورهای ۵+۱ دارای اهمیت است و هم عرصه نفوذ و تاثیر گذاری ایران محسوب می شود. به دلیل اهمیت خاورمیانه برای قدرت های بزرگ، این کشورها هواره در این منطقه حضور داشته اند و این حضور بعد از ۱۱ سپتامبر افزایش یافته است. تحولات خاورمیانه نیز متاثر از عوامل داخلی و هم نقش قدرت های بزرگ در این منطقه است. موافقتنامه موقت ژنو رابطه تنش میان ایران و کشورهای غربی را به رابطه ای تعاملی تغییر داده است که این امر در آینده معادلات قدرت نیز تاثیر می گذارد. در ادامه به چگونگی تاثیر این توافق بر بازیگران عرصه خاورمیانه می پردازیم.
ایران
ایران کشوری تاثیر گذار در منطقه خاورمیانه محسوب می شود. قدرت و تاثیر گذاری ایران در تحولات خاورمیانه تا حدی است که جامعه بین الملل نمی تواند نقش ایران را در این تحولات نادیده انگارد. ایران علاوه بر داشتن مولفه های قدرت داخلی دارای نفوذ قابل توجهی در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و بحرین است. این بدین معناست حل بسیاری از مشکلات منطقه بدون در نظر گرفتن نقش ایران امکان پذیر نیست. ناآرامی های سوریه نیز از جمله مسائل مهم منطقه ای در خاورمیانه است که ایران نیز در آن ذی نفع محسوب می شود. در همین راستا برای حل مشکل سوریه بارها از ایران بحث شده و تا کنون نیز وزیر امور خارجه ایران چندین مرتبه با "اخضر ابراهیمی" فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه دیدار داشته است.
توافق هسته ای ۱+۵ با ایران را می توان به نوعی به رسمیت شناختن نقش منطقه ای ایران دانست. زیرا غرب به این نتیجه رسیده بود که نمی تواند از نقش ایران در امور منطقه ای چشم پوشی کند. برخی از کارشناسان غربی و عربی معتقدند که ۱+۵ در قبال توافق هسته ای با ایران دست ایران را در امور منطقه ای باز گذاشته اند. این امر به ویژه باعث نگرانی عربستان از افزایش قدرت ایران در امور منطقه ای گشته است.
در عرصه داخلی نیز با رفع تحریم ها وضعیت اقتصادی بهبود می یابد. انتظار می رود با توافق جامع هسته ای صادرات نفت به میزان پیش از تحریم ها باز گردد. علاوه بر این مشکلات ایران در گشایش خطوط اعتباری مرتفع می گردد و از سوی دیگر موانع سرمایه گذاری خارجی در ایران کاهش می یابد. مجموعه این عوامل باعث می شود تا قدرت اقتصادی ایران افزایش یابد. از سوی دیگر این رونق اقتصادی باعث بهبود وضعیت معیشت مردم ایران می شود که رضایتمندی بیشتر مردم از دولت را در پی خواهد داشت. این نیز به نوبه خود می تواند به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی در نظر گرفته شود. به طور خلاصه می توان گفت که این توافق باعث افزایش قدرت ملی ایران و در نتیجه افزایش نقش منطقه ای ایران می گردد.
عربستان
عربستان سعودی از جمله بازیگرانی است که از وضعیت پیش آمده پس از توافق ژنو خشنود نیست و چشم انداز آینده اوضاع خاورمیانه نیز در راستای منافع این کشور نمی باشد. این ناخشنودی تا حدی است که برخی تحلیل گران از دست پنهان عربستان و نقش منفی این کشور در توافق ژنو سخن گفته اند. این دیدگاه بدین دلیل است که عربستان بازی سیاسی میان ایران و خود را برد-باخت تعریف می کند. برد-باخت بدین معناست که عربستان ایران را رقیب خود در منطقه می بیند و قدرت یابی و افزایش نقش ایران در تحولات منطقه ای را به عنوان تهدیدی علیه منفافع خود بر می شمارد. به همین علت روابط عربستان در پی تماس های ایالات متحده با ایران در اجلاس شصت و نهم ملل متحد، با امریکا به سردی گرایید. تنش میان این دو با قطعنامه ۲۱۱۸ شورای امنیت که خواستار نابودی سلاح های شیمیایی سوریه بود و گزینه حمله نظامی به این کشور توسط امریکا را حذف کرد، بیشتر شد. عربستان خواستار سرنگونی دولت بشار اسد در سوریه است و معتقد است دولت اسد از سلاح های شیمیایی علیه مردم خود استفاده کرده است و اسد یک جنایت کار جنگی است. در پاسخ به این قطعنامه شورای امنیت عربستان از قبول کرسی غیردائم شورای امنیت به علت ناکارآمدی این شورا امتناع نمود. عربستان نه تنها خواهان حمله نظامی به سوریه بود بلکه معتقد ات که اسد یک جنایت کار جنگی است و باید در دادگاه های بین المللی محاکمه شود. نهایتا توافق هسته ای غرب و ایران آخرین مرحله تنش در روابط امریکا و عربستان محسوب می گردد. عربستان همان گونه که ذکر آن رفت ایران را تهدیدی در همسایگی خویش می بیند که ایالات متحده دست به توافق با آن دشمن زده است. امریکا از لحاظ عربستان سعودی متحدی غیر قابل اطمینان است چرا که این کشور در انقلاب مصر، مبارک متحد سی ساله خود را تنها گذاشته بود و تکرار چنین سناریویی برای عربستان نیز از نگاه سعودی ها محتمل می نمود. این بی اعتمادی با سفر منطقه ای کری و دیدار های وی نیز مرتفع نشد و اوباما شخصا در مکالمه تلفنی با ملک عبدالله سعی کرد وی را درباره پیامدهای توافق ژنو و عدم تاثیر منفی آن بر روابط آمریکا-عربستان قانع کند.
این در حالیست که وزیر خارجه ایران در سفر به کشورهای قطر، کویت، عمان و امارت بارها تاکید کرد که توافق هسته ای ایران با کشورهای ۱+۵ نه تنها تهدیدی برای کشورهای منطقه نیست بلکه ثبات و امنیت بیشتر در خاورمیانه ارمغان این توافق برای کشورهای منطقه خواهد بود. ظریف از آمادگی ایران برای گسترش همکاری ها با عربستان در جهت افزایش ثبات برای مردم منطقه صحبت کرد که این موضع در برابر شروط عربستان برای عادی سازی روابط خود با ایران مواجه شد. این امر بدین سبب است که سعودی ها خواستار بازیگری حداکثری در امور منطقه ای هستند و هر گونه افزایش بازیگری توسط جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی مستقیم علیه منافع خود تلقی می کنند، هر چند این بازیگری در راستای افزایش ثبات منطقه ای باشد که خود عربستان نیز از آن منتفع می گردد. عربستان شطرنج سیاسی خود را با ایران به گونه ای تعریف کرده است که برد ایران مترادف با باخت عربستان تعریف می شود و امکان برد همزمان دو بازیگر در این عرصه منتفی است. این واکنش های منفی ذکر شده در قبال توافق ژنو حاکی از افول جایگاه منطقه ای عربستان پش از این توافق است.
رژیم صهیونیستی
نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی توافق صورت پذیرفته میان ایران و ۱+۵ اشتباهی تاریخی دانست. وی معتقد به برخورد شدیدتر با ایران از سوی جامعه بین المللی است. در صورت انجام توافق اسرائیل خواهان توافقی بود که نه تنها فعالیت های هسته ای ایران را متوقف کند بلکه دستاوردهای به دست آورده ایران تا کنون را نیز خنثی و بی اثر (dismantle)نماید.رژیم صهیونیستی تا پیش از رسیدن به توافق هسته ای بارها تهدید کرده بود که تاسیسات هسته ای ایران را مورد حملات هوایی قرار می دهد. نتانیاهو محدوده زمانی برای رسیدن ایران به بمب هسته ای را مشخص کرده و این را خط قرمز اسرائیل اعلام نموده بود که از سوی این کشور پذیرفته نیست.
این اظهارات در حالیست که تا کنون آژانس بین المللی انرژی هسته ای هیچ گونه انحرافی را در برنامه هسته ای ایران گزارش نکرده است در حالی که اسرائیل خود دارای سلاح هسته ای است و به معاهد NPT نیز نپیوسته است. این رژیم همواره سعی کرده است با ارائه تصویری منفی از جمهوری اسلامی ایران، کشورمان را به عنوان تهدیدی برای منطقه و جامعه بین الملل معرفی کند. به بیان دیگر می توان گفت این رژیم با فرافکنی و کمک به ایران هراسی در پی آن است که تظلمات خود علیه مردم فلسطین نادیده گرفته شود.
آیا فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران تهدیدی علیه امنیت اسرائیل است؟ اگر فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران را عاملی برای پیشرفت کشور بدانیم که باعث ارتقای جایگاه ایران به عنوان محور مقاوت می شود، آنگاه برنامه هسته ای ایران مسلما تهدیدی توسط رژیم صهیونیستی تلقی می گردد. رژیم اسرائیل در پی آن است تا جمهوری اسلامی ایران را در انزوای بین المللی فرو برد. انجام چنین توافقی نشان داد که ایران با کشورهای بزرگ جهان تعامل دارد و این کشورها نیز حق ایران برای ادامه فعالیت های هسته ای را به رسمیت شناخته اند. این توافق که در گام نهایی حذف تمام تحریم های بین المللی علیه ایران را در پی خواهد داشت، می تواند مقدمه ای برای گسترش روابط ایران با کشورهای جهان باشد. بدین جهت بود که اسرائیل پیش از انجام این توافق تلاش بسیاری نمود تا از انجام آن جلوگیری نماید. از نمونه این تلاش ها می توان به کارشکنی "فابیوس" وزیر خارجه فرانسه در ژنو ۲ و سفر اولاند به تل آویو قبل از ژنو ۳ اشاره کرد که مقامات فرانسوی از تعهد خود برای حفظ منافع اسرائیل سخن گفته بودند.
از سوی دیگر توافق ژنو باعث نزدیکی مواضع اسرائیل و عربستان با محور مقابله با ایران شده است. این نزدیکی تا جایی پیش رفت که نتانیاهو اعلام کرد اظهارات مقامات عربستان همان مواضع اسرائیل است که از زبان سعودی های بیان می شود. برخی رسانه ها حتی از تماس های مخفی عربستان و اسرائیل نام برده اند.
ولی برخی مقامات اسرائیل این توافق را در نهایت در راستای منافع ملی اسرائیل ارزیابی کرده اند و شاهد شکافی بین مواضع مقامات اسرائیلی بودیم. طبق تحلیل این طیف از اسرائیلی ها که سازمان اطلاعات اسرائیل نیز جزء آن ها می باشد توافق هسته ای باعث محدود کردن قدرت هسته ای ایران می شود و خطر ایران برای اسرائیل را حداقل در کوتاه مدت کاهش می دهد و از سوی دیگر این توافق باعث گشت اعراب از بیم قدرت یابی ایران با این توافق و در کل با ایران به مخالفت برخیزند. این امر یعنی این که دشمنی اعراب که اسرائیل را "دیگر" خود می پنداشتند به سوی ایران منحرف شود و اسرائیل و کشورهای عرب منطقه در جبهه واحدی مقابل ایران قرار گیرند.
اسرائیل توان حمله نظامی به ایران برای نابودی تاسیسات هسته ای ایران به تنهایی را ندارد و از این که این برنامه ی هسته ای به نحو دیگری متوقف شد، خشنود است. چیزی که اسرائیل از آن می ترسد نه توافق هسته ای بلکه توافقات فرعی محتمل دیگری است که ایران و غرب انجام داده باشند. این موضوعات فرعی برای اسرائیل دارای اهمیت حیاتی است. این توافقات فرعی می تواند باز گذاشتن دست ایران در امور منطقه باشد.
ترکیه
همان طورکه "احسان داوداوغلو" در ترسیم استراتژی سیاست خارجی ترکیه می گوید نمی توان از لحاظ جغرافیایی و یا فرهنگی سیاست خارجی ترکیه را تنها در ارتباط به یک منطقه توضیح داد. تا قبل از شروع ناآرامی ها در سوریه می توان گفت که ترکیه سیاست کاهش تنش و گسترش روابط با همسایگان را در پیش گرفته بود. گسترش روابط با ایران نیز در این راستا از سوی ترکیه و نیز از سوی دولت ایران پیگیری می شد. این امر تا جایی پیش رفت که استانبول میزبان گفتگوی های هسته ای ایران شد و ترکیه و برزیل در صدد میانجی گری برای حل و فصل مساله هسته ای ایران برآمدند. ترکیه هنگامی که عضو غیردائم شواری امینیت سازمان ملل بود به قطعنامه ای که تحریم های بیشتری علیه ایران را تصویب می کرد رای منفی داد.
این کشور پس از روی کار آمدن دولت روحانی به عنوان اولین مقصد سفرهای خارجی وزیر امور خارجه در دیپلماسی دو جانبه برگزیده شد. این امر نشان از اهمیت ترکیه برای ایران و اهمیت ایران برای ترکیه از سوی دیگر است. ترکیه روابط تجاری گسترده ای با جمهوری اسلامی ایران دارد که این روابط تجاری دو کشور تحت تاثیر تحریم های علیه ایران قرار گرفته بود. ترکیه با پیوستن به اقتصاد جهانی مصرف انرژی اش نیز افزایش یافت. به گزارش سازمان توسعه تجارت ایران ارزش صادرات نفت ایران به ترکیه نیز به ترتیب در سالهای ۲۰۰۶ سه میلیارد و هشتصد میلیون دلار بود که این میزان در سال ۲۰۰۸ به پنج میلیارد و صد میلیون رسید که از سال ۲۰۰۹ متوقف شد. با توافق هسته ای که قرار است در گام نهایی تمام تحریم های علیه ایران لغو شود ترکیه مجددا می تواند انرژی مورد نیاز خود را بدون مشکلی از ایران تامین نماید. علاوه بر این ترکیه می تواند راهی برای صادرات گاز ایران به اروپا فرض گردد.
هر چند که از لحاظ تجاری ترکیه از توافق هسته ای بین ایران و غرب استقبال می نماید ولیکن از لحاظ سیاسی این توافق باعث افزایش وزن سیاسی ایران در عرصه بین المللی است. ایران و ترکیه کشورهای رقیب در منطقه محسوب می شوند. از این زاویه پذیرفته شدن نقش ایران در امور منطقه ای توسط جامعه جهانی نمی تواند باب میل ترکیه باشد. الیته با نزدیکی دو کشور به یکدیگر و شکل دادن ترتیبات امنیت منطقه ای با محور ایران-ترکیه می تواند نقش ترکیه در تحولات منطقه را افزایش دهد. اهمیت این موضوع با تیرگی روابط ترکیه و دولت موقت مصر و همچنین اختلاف نظر ترکیه و عربستان مضاعف می گردد. مصر و عربستان از کشورهای مهم منطقه محسوب می گردند که ترکیه روابط مطلوبی با آن ها در شرایط کنونی ندارد و با تقویت روابطش با ایران می تواند شکل دهنده توازن قوایی جدید در منطقه باشد.
تاثیر توافق ژنو بر نقش قدرت های بزرگ در منطقه
امریکا
امریکایی ها بارها گفته اند که تحریم های بین المللی علیه ایران باعث گشته است که ایران به پای میز مذاکره بیاید. آخرین بار اوباما در مصاحبه با موسسه سابان به این موضوع اشاره کرده بود. هرچند رفع تحریم های غیرقانونی علیه ایران یکی از دلایل توافق هسته ای ایران بود ولیکن نگارنده معتقد است که نقش و قدرت ایران به اندازه ای بود که غرب ناچار با تعامل با ایران گشت. حتی اندیشمندان تندروی ضد ایران همچون "کنث پولاک" نیز معتقدند که در صورت عدم توافق هسته ای اجماع بین المللی درباره تحریم ها علیه ایران شکسته می شد و با وجود تحریم ها، کشورها به داد و ستد با ایران می پرداختند و بازنده این موضوع امریکا می شد.
امریکا علی رغم پایبندی همیشگی اش به حفظ منافع رژیم صهیونیستی در خاورمیانه به توافق هسته ای با ایران مبادرت ورزید. اقدامات نا مشروع رژیم صهیونیستی و حمایت بی دریغ ایالات متحده از این رژیم، هزینه های زیادی برای این کشور در پی داشته است و باعث بدنامی این کشور در عرصه بین الملل شده است. "استفن والت" نویسنده کتاب لابی اسرائیل در امریکا در یادداشتی عنوان کرده است که این تعامل و نزدیکی با ایران می تواند باعث افزایش قدرت مانور امریکا در برابر اسرائیل شود. در این صورت اسرائیل بیشتر منافع و خواسته های امریکا را مد نظر قرار می دهد و توافق هسته ای با ایران و به طور عام تعامل ایران و امریکا می تواند باعث تقویت توازن قوا در خاورمیانه گردد که این امر می تواند باعث تقویت ثبات در منطقه شود.
مطلب ذکر شده در مورد اسرائیل در مورد عربستان نیز صدق می کند.
خاورمیانه جزء مناطقی از جهان محسوب می گردد که امریکا حضور گسترده ای در آن دارد. این حضور با لشگر کشی امریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳ تقویت شد. امریکا در کشورهای منطقه دارای پایگاه های نظامی گسترده است که از جمله آن ها می توان به پایگاه نظامی امریکا در بحرین و قطر اشاره کرد.
این حضور گسترده باعث ایجاد مشکلاتی نیز برای امریکا شده است. علاوه بر هزینه های مادی و انسانی این حضور برای ایالات متحده، حضور مستقیم در کشورهای خاورمیانه حساسیت مردم منطقه نسبت به امریکایی ها را بر انگیخته است. امریکا در این صدد است که اوضاع خاورمیانه را نه با حضور مستقیم بلکه به طور غیر مستقیم مدیریت نماید. در این باره می توان به استراتژی چرخش به سوی شرق ایالات متحده نیز اشاره کرد. تحلیل گران امریکایی بر این باورند که شرق آسیا منطقه ای است که در آینده محور تحولات جهانی خواهد بود. امریکا باید بر این منطقه جغرافیایی تمرکز کند. با توجه به محدودیت منابع در هر کشوری از جمله امریکا لازمه این تمرکز در شرق آسیا، کاهش حضور در سایر مناطق است. ایالات متحده برای این که حضور خود را در خاورمیانه و خلیج فارس کاهش دهد باید رابطه خود با ایران را تعریف مجدد کند.
از سوی دیگر ایالات متحده با واردات بیش ۹ میلیون بشکه نفت در روز یکی از بزرگترین واردکنندگان نفت محسوب می شود؛ از این جهت قیمت نفت اهمیت ویژه ای برای این کشور دارد. تحریم های علیه ایران باعث کاهش صادرات نقت ایران شد که کاهش عرضه افزایش تدریجی قیمت ها را در پی داشت. با رفع تحریم ها و افزایش صادرات نفت ایران قیمت نفت نیز تحت تاثیر قرار می گیرد کما این که خبر توافق هسته ای باعث کاهش قیمت جهانی این محصول گشت. علاوه بر قیمت نفت با رفع موانع، ایالات متحده می تواند در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ایران نیز سرمایه گذاری کند.
پس به طور کلی می توان گفت که این توافق از لحاظ اقتصادی منافع ایالات متحده را تامین می کند. از لحاظ سیاسی با آغاز تعامل یا ایران توازنی در برابر رژیم صهیونیستی و عربستان ایجاد کرده است که این دو کشور محدودیت بیشتری در خیره سری های خود خواهند یافت و امکان مانور سیاسی ایالات متحده در معادلات خاورمیانه بیشتر شده است. از لحاظ نظامی نیز این توافق موجبات خروج امریکا از خاورمیانه را فراهم می کند و این کشور می تواند با جدین بیشتری سیاست چرخش به شرق را پیگیری نماید.
روسیه
روسیه دیگر بازیگر تاثیر گذار دیگر در منطقه خاورمیانه محسوب می گردد که در توافق هسته ای ژنو نیز حضور داشت. اهمیت روسیه علاوه بر حضورش در میان اعضای دائم شورای امنیت، در تحولات سوریه است. روسیه که چندان در اقدامات اخیر نیروهای بین المللی در لشگر کشی به کشورهای محتلف همچون افغانستان، عراق و لیبی تاثیر گذار نبود خود را بازنده این تحولات حس می کرد. در ناآرامی های سوریه این کشور مخالف هر گونه مداخله نظامی بود. این کشور با حمایت هایش از دولت بشار اسد نقش به سزایی در تداوم و تقویل دولت سوریه در مقابل شورشیان داشت.
این موضع سوریه در مقابل بلوک غرب قرار می گرفت که حمایت گسترده نظامی از شورشیان به عمل می آوردند. نهایتا نیز با پیشنهاد روسیه در امحاء سلاح های شیمیایی سوریه، گزینه حمله نظامی به خاک این کشور عملا منتفی شد. این اقدام را می توان نوعی تاثیر گذاری روسیه در امور و تحولات خاورمیانه در عصر کنونی دانست.
از سوی دیگر روسیه در هنگامه تحریم های بین المللی علیه ایران روابط گسترده تری با ایران داشت. نمونه از این روابط را می توان احداث نیروگاه هسته ای بوشهر توسط روسیه نام برد. از سوی دیگر روابط نظامی ایران و روسیه نیز برقرار بود و طرح خرید سامانه موشکی S۳۰۰ را می توان نمونه ای از این روابط نظامی دانست. عاملی که در مقطع کنونی بیش از پیش ایران را به روسیه نزدیک نموده، ناآرامی های کشور سوریه است که دو کشور ایران و روسیه موضع مشابهی در این موضوع مهم خاورمیانه دارند. روابط ایران و روسیه در سال های اخیر به گونه ای بوده است که برخی سیاست شناسان نوع این روابط را روابط استراتژیک نامیده اند.
یکی از عواملی که باعث نزدیکی ایران و روسیه به یکدیگر شده است تنش میان روابط ایران و غرب است. روسیه به خوبی از این فرصت بهره برده و روابط خود را در عرصه های مختلف با ایران گسترده تر کرده است. لغو کلیه تحریم های علیه ایران پیامد توافق نهایی میان ایران و غرب تصویر گشته است. در صورت انجام چنین امری غرب شریکی برای روسیه و البته چین در قرارداد های ایران در زمینه های مختلف خواهند بود. لذا نقش روسیه در امور مربوط به ایران کاسته خواهد شد.
کاسته شدن نقش روسیه فقط در مورد ایران مصداق دارد؛ همان گونه که اشاره شد در اثر تعامل و بروز نشانه های نزدیکی ایران و امریکا کشورهای عربی اعتماد خود را به امریکا که شریک بی همتای آن ها بود سست شد. این امر در سفر جان کری به ریاض توسط ملک عبدالله به وی منتقل شد. در اثر این بی اعتمادی کشورهای عربی در پی شرکای جدیدی برآمدند تا از وابستگی خود به امریکا بکاهند. تلاش کشورهای فرانسه و انگلیس در فروش جنگنده های رافائل و تایفون به کشورهای عربی نمونه ای از تلاش سایر کشورها برای جایگزینی امریکا در حوزه کشورهای عربی بود. روسیه نیز با دارا بودن مولفه های قدرت به ویژه در زمینه نظامی می توان آلترناتیوی برای امریکا و وزنه ای برای تعادل مقابل امریکا برای کشورهای عربی باشد. لذا از این نظر در صورت استفاده روسیه از این فرصت این کشور می توان تاثیرش را در میان کشورهای عربی خاورمیانه و بویژه خلیج فارس بیفزاید.
افزایش نقش روسیه در کشورهای عربی در پی توافق ژنو به ویژه در سوریه قابل بررسی می باشد. همان طور که شرح آن رفت توافق ژنو می تواند به عنوان مقدمه ای برای حل بحران سوریه فرض شود. روسیه در سیاست خارجی دولت آینده سوریه نیز نقش به سزایی خواهد داشت چراکه این کشور نقش مهمی در جلوگیری از فروپاشی سوریه داشت و تلاش زیادی در جلوگیری از قدرت گرفتن گروه های افراطی در این کشور داشت. این امر نیز می تواند باعث افزایش نقش روسیه در امور خاورمیانه فرض شود.
هرچند امریکا و روسیه تنها قدرت های تاثیر گذار در خاورمیانه نمی باشند و اتحادیه اروپا و چین نیز بازیگران مهمی در امور خاورمیانه محسوب می گردند ولیکن توافق ژنو بیشترین تاثیر را روی بازیگر امریکا و روسیه در خاورمیانه داشته است تا سایر بازیگران. ولیکن به همان دلیلی که ذکر آن رفت چین و اتحادیه اروپا نیز می توانند به عنوان بدیل های دارای پتانسیل شریکی برای نفوذ امریکا در میان کشورهای عربی باشند. علاوه بر این توافق ژنو با برداشتن موانع صادرات انرژی پیش روی ایران، افزایش عرضه انرژی را در پی خواهد داشت. این امر منجر به کاهش قیمت نفت و گاز می گردد. چین و اتحادیه اروپا که از واردکنندگان بزرگ انرژی محسوب می گردند از این موضوع منتفع خواهند شد. این امر به طور غیر مستقیم می تواند بر افزایش قدرت اقتصادی آن ها تاثیر گذار باشد که به افزایش بازیگری آن ها به طور عام و در خاورمیانه منجر گردد.