به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، در روزگاری نهچندان دور و نه در روز 28 مرداد سال 1332 در همین کشور خودمان جمعیت بسیاری از پیر و جوان کودتا کردند. کودتایی که بسیاری جان خود را در آن راه فدا کردند؛ اما کودتایشان نه برای دستیابی به قدرت سیاسی و نه با امکانات قوی نظامی و نه با اغراض انسانی بود؛ کودتای آنان شورش علیه نفسانیت بود. کودتایی که جهاد اکبر نام گرفت و کودتاچیان عاشق را بسیجی نامیدند. آنان از بیرون مرزها یا از مرکز فرماندهی دستور نمیگرفتند. آنان در مکتب خمینی جهاد اکبر را آغاز کردند و راه عشق را پیمودند و سپس در جهاد اصغر شرکت کردند.
کودتاچیان معمولا شبانه کودتا میکنند. این کودتاچیان عشق نیز یکشبه ره صد ساله را طی کردند و راه و رسم جهاد را آموختند. آنان شبانگاهان، آهنگ عشقبازی را مینواختند و در جبهههای جنگ در گورهایی که کنده بودند، نمازشب میخواندند. در میانهی میدان نبرد نمازشان را ترک نکردند. این کودتاچیان ترسیدند و لرزیدند اما از خدا ترسیدند و در نمازهایشان از گریه و زاری به درگاه خدا بدنهایشان لرزید. آنان کودتاچیان عشق بودند؛ که بسیاری از علما حاضر بودند ثواب بسیاری از اعمال خود را با یک نماز با لباس خونی آنان در میانهی میدان نبرد معاوضه کنند.
این کودتاچیان نه با اسلحه که با شجاعت علیه نفسانیت شورش کردند و مقرهای نفسانیت همچون حب به قدرت، شهوت، غضب و... را به تسخیر خود درآوردند. آری کودتای عاشقان اینگونه است. آنان بر پلهای ارتباط با خدا مستقر شدند؛ اما راه را بر کسی نبستند؛ بلکه راه را به دیگران نیز نشان دادند و در سالیان سال مردم را به پیمودن این راه تشویق کردند.
انتهای پیام/