به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، "منصور کوچک محسنی" دومین فرمانده نیروهای اعزامی در لبنان است؛ که پس از سردار "احمد متوسلیان" این سمت را عهدهدار شد. وی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام به بیان خاطرات اعزام قوای سپاه محمد رسولالله(ص) به سوریه و لبنان پرداخته است.
قمستهای اول تا بیست و هفتم را میتوانید با مراجعه به "اینجا" بخوانید.
طبق گذشته، ما باید کارهای اجرایی روزانه را انجام میدادیم. تقریباً با اینکه تمام کارها از صفر شروع شده بود، پیشرفت فوقالعادهای داشت. در بعلبک و بعضی شهرهای لبنان، بسیاری از مساجد و محلهای دیگر، در مورد راهاندازی و تشکیل بسیج، فعالیت زیادی را آغاز کرده بودند. احزاب، سازمانها و گروهها که نظر حاج احمد، جمع کردن و متحد شدن آنها بود به موفقیتهایی رسیده بودند و بعدها به اسم حزبالله لبنان شروع به کار کردند.
واحد آموزش نیز به فعالیتهایش ادامه میداد و برادرانی که در کارهای فرهنگی و تبلیغاتی خدمت میکردند کارهای خود را افزایش داده بودند.
** علل اصلی عدم موفقیت در آزادی حاج احمد
هماهنگ نبودن با سفارت ایران در دمشق علت اصلی عدم موفقیت در آزادی حاج احمد و همراهانش بود. چون سفارت باید تابع سیاستهای وزارت خارجه باشد و وزارت خارجه روش دیپلماسی را می پذیرفت.
ما وظیفه خود میدانستیم تا زمانی که هستیم، در مورد آزادی حاج احمد تلاش کنیم. به همین جهت با برادران لبنانی که دیوید دوج را به گروگان گرفته بودند، بحث و تبادل نظر میکردیم. قرار شد از طریق دفتر صلیب سرخ جهانی مستقر در بیروت پیگیر آزادی حاج احمد متوسلیان و همراهانش باشند.
سفارت ما نیز نمیتوانست مسئولیت این کار را به عهده بگیرد، چون وزارت خارجه با این روش کار مخالفت داشت و دلایل آنها این بود که اگر کار را بپذیرند یعنی تایید گروگانگیری و قبول کردن مسئولیت آن گروگان.
بالاخره تصمیم گرفته شد از دیوید دوج، دو نوار به زبانهای انگلیسی و عربی (چون به هر دو زبان مسلط بود) تهیه و در اختیار دفتر صلیبسرخ قرار داده شود. و خلاصه آن نوار این بود که آن فرد زنده است و اگر در پی آزادی او هستند، باید در پی مبادله حاج احمد و همراهانش با او باشند.
از تهران خبر رسید که فرمانده جدیدی را برای سپاه تهران معرفی کردهاند. همیشه تغییر و تحول صورت میگیرد، ولی بعضی وقتها از نظر زمانی مناسب نیست و باعث پیشرفت کار نیز نخواهد شد. در تهران زمانی این اتفاق افتاد که شهید داود کریمی فرمانده سپاه تهران، در کنار شهیدان اویسی و حسن بهمنی، در حال تشکیل تیپ سید الشهداء(ع) بودند و شهید علی موحد دانش را به عنوان فرمانده تیپ معرفی کرده بودند و در حال سازماندهی تیپ بودند. ما هم در سوریه و لبنان، دلگرم از پشتیبانی و حمایت آنها بودیم و در کنار آن، ترکش تغییر و تحول در تهران نصیب ما هم شد.
بحث و صحبت در مورد معرفی فرمانده جدید برای نیروهای مستقر در سوریه و لبنان بود. از نظر ما آن زمان نیز وقت مناسبی نبود. چون کارها را برادران پاسدار و بسیجی پیش میبردند، ولی در مورد کارهای مرتبط با حاج احمد و همراهانش و اتفاقاتی که در حاشیه آن بود، ما و برادران لبنانی پیگیری میکردیم.
برادران نواری که از دیوید دوج گرفته بودند، در آن زمانی را مشخص کرده بودند و در پایان آن زمان باید پاسخی میدادند و ما در انتظار جواب بودیم. در آن زمان قرار شد، فرمانده جدید برادر احمد کنعانی را معرفی کنیم. البته کسانی که تصمیم به این تغییر و تحول گرفته بودند، هیچ اطلاعاتی از نوار دیوید دوج و محتوای آن نداشتند، چون فرمانده جدید تا آگاهی کامل و تسلط به کار را پیدا کند زمانی را می خواست، و در آن موقعیت حساس، شاید دوستان ما عجله کردند و به علت عدم آگاهی از کارهایی که صورت گرفته بود، این تصمیم را گرفتند وحتی ما وقت خداحافظی با دوستان لبنانی را نیز نداشتیم. مرتضی رفیق دوست به سرعت بلیط هواپیما برای بازگشت به ایران تهیه کرد.
این سخن که بعضی از برادران بیان میکنند که کسانی برای حذف حاج احمد متوسلیان برنامهریزی کرده بودند، این سخنی نادرست و تهمتی نارواست. ولی هیچ شکی نیست که درباره آزادی حاج احمد و همراهانش کوتاهی صورت گرفته است. بهترین دلیل این است که بعد از سی و چهار سال هنوز از وضعیت آنها خبر دقیقی ندارند. چند سالی خبر از شهادت حاج احمد میدادند و امروز خبر از زنده بودنش.
آن برادرانی که دیوید دوج آمریکایی را به گروگان گرفته بودند، جهت آزادی حاج احمد و همراهانش بود، ولی بعدا تنها کسی که از این گروگان و آزادی او سودی برد مرحوم حافظ اسد رئیس جمهور سابق سوریه بود. در این مورد تا کنون هیچ کسی جواب گو نبوده است.
در مدتی که در لبنان و سوریه مشغول خدمت بودیم، برای رسیدن به اهدافی که داشتیم، لطف و عنایت پروردگار و صداقت و پاکی برادران تنها راه گشای مشکلات و موانع بود.
** حضور نیروها در لبنان ضروری بود
در آن زمان در مورد آزادی آن عزیزان هیچ نهاد و ارگانی، طرح و یا برنامهای را ارائه نکردند. البته وزارت خارجه به روش دیپلماسی خود کار میکرد و ما در کنار همکاران خود آنچه که در ذهن و فکرمان بود، به آن عمل میکردیم. در آن مسیر نیز همکاری و هماهنگیهای لازم را با ما نداشتند. نه طرح، نه همکار و نه همیاری ارائه نکردند.
با اینکه اعزام نیروها به سوریه و لبنان اشتباه بزرگی بود و حضرت امام این موضوع را به مسئولین گوشزد کرده بودند، ولی تصمیمی که در آن زمان گرفتند، بسیار ضروری و مفید بود.
ماندن تعدادی نیرو از برادران، جهت کارهای فرهنگی، آموزشی و تبلیغاتی در سوریه و لبنان. همین امر باعث شد با طراحی حاج احمد و برادران و زحمات شبانه روزی آنها، بتوانند مردم لبنان را وارد صحنه و زمینه تشکیل حزبالله لبنان را فراهم کنند. اگر آن زمان تمام نیروها به تهران باز میگشتند، شاید یک شکست سیاسی و نظامی برای جمهوری اسلامی ایران بود.
زمانی که نیروها قصد اعزام به سوریه و لبنان را داشتند، محسن رضایی و حاج احمد متوسلیان دیداری با مقام معظم رهبری داشتند (در آن زمان ایشان رییس جمهوری اسلامی ایران بودند) در این دیدار ایشان به حاج احمد می گویند «شما نماینده نظام هستید بروید آنجا و جلوی اسرائیلیها را سد کنید.» اتفاقاتی که پیش آمد و شرایط آن زمان، حاج احمد با برادران همراهش نتوانست از نظر نظامی سدی مقابل اسرائیل را فراهم کند، ولی با طرح و برنامه و اراده قوی توانستند تا زمینه تشکیل حزبالله لبنان را مهیا کنند و امروز حزب الله لبنان خود سدی است مقابل اسرائیل.
انتهای پیام/ 131