مروری بر پرونده ربایش چهار دیپلمات ایرانی؛
از زمان ربایش چهار دیپلمات ایرانی تا به امروز اخبار ضد و نقیض زیادی پیرامون زنده یا کشته شدن این چهار نفر منتشر شده است. این تعرض تروریستی نسبت به اعضای یک گروه دیپلماتیک خارجی، طولانیترین گروگانگیری سیاسی در تاریخ معاصر جهان به شمار میرود.
کد خبر: ۳۵۲۷۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۱۴
بخش پایانی/ منصور کوچک محسنی تشریح کرد؛
زمانی که نیروها قصد اعزام به سوریه و لبنان را داشتند، محسن رضایی و حاج احمد متوسلیان دیداری با مقام معظم رهبری داشتند (در آن زمان ایشان رییس جمهوری اسلامی ایران بودند). در این دیدار ایشان به حاج احمد میگویند «شما نماینده نظام هستید بروید آنجا و جلوی اسرائیلیها را سد کنید».
کد خبر: ۹۴۴۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۴
منصور کوچک محسنی تشریح کرد؛
"شهید هاشمی دوست و یار قدیمی ما بود. یک بار زمان آزادیاش و یک بار در بهمن سال 61 در عملیات والفجر مقدماتی بعد از شهادتش گریه کردیم."
کد خبر: ۹۳۶۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۰
منصور کوچک محسنی تشریح کرد؛
"آن دو دانشجو اهل جنوب لبنان بودند. گفتند که در بیروت در دانشگاهی مشغول تحصیل هستند. آنها کم و بیش، از فعالیتهای ما در لبنان مطلع بودند و از ربایش حاج احمد متوسلیان و همراهانش خبر داشتند. آنها اعلام کردند که رئیس دانشگاهشان فردی آمریکایی به نام دیوید دوج است و ریاست دانشگاه پوششی است برای کارهای او."
کد خبر: ۹۲۷۹۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
منصور کوچک محسنی تشریح کرد؛
"ما احساس میکردیم غیر از برادرانی که در لبنان و سوریه به سر میبرند هیچکس دیگری به فکر حاج احمد نیست و توجهی به وضعیت پیش آمده وجود ندارد. هیچ طرح و برنامهای وجود نداشت و تنها وزارت خارجه و سفارتخانه ایران در سوریه و لبنان فعالیت میکردند..."
کد خبر: ۹۲۵۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۲
منصور کوچک محسنی روایت کرد؛
"حاج احمد بر تشکیل بسیج مردمی تاکید داشتند و فرمودند تشکیل بسیج همراه با فراگیری آموزش نظامی، خود به خود مردم را آماده کمک و مساعدت در تمام زمینهها خواهد کرد. در پایان بیان کردند: اگر وحدت حاصل نشد شک نداشته باشید که کار برای خدا نیست. در کنار هم باشیم و برای خدا کار کنیم."
کد خبر: ۹۱۲۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۳
منصور کوچک محسنی در اینستاگرام خود روایت کرد:
"رفعت اسد در بیشتر جلسات از کلمهها و جملات تکراری و خسته کننده استفاده میکرد. یک بار حاج احمد سخنش را با قاطعیت بیان کرد و گفت: ما برای جنگ با اسرائیل به اینجا آمدهایم نه برای تشکیل جلسات بی ثمر."
کد خبر: ۹۰۵۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۹
پرونده «قوای محمد رسول الله(ص)»-1/ گفتوگوی تفصیلی دفاع پرس با منصور نورایی؛
"یک شب در لبنان خوابیده بودم که متوجه شدم پاهایم قلقلک میشود. بلند شدم دیدم نوجوانی صورتش را هی به کف پای من میمالد و گریه میکند. میگفت شما سربازان امام زمان(عج) و امام خمینی(ره) به ما آبرو دادید و ما را زنده کردید. آن نوجوان از اهالی جبل عامل بود که بعدها به شهادت رسید."
کد خبر: ۸۸۳۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۱
گفتوگوی تفصیلی دفاع پرس با سردار "حسین دهقان"؛
"ادعای ما این است که چهار دیپلمات ربوده شده زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند و مدارکی دال بر این موضوع وجود دارد. آن ها مسئولیت سلامت و امنیت چهار دیپلمات را باید بر عهده بگیرند و هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ سیاسی دنبال می کنیم تا بتوانیم اینان را آزاد کنیم. دولت این مساله را پیگیری خواهد کرد."
کد خبر: ۸۳۷۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۳
راهیان نور غرب-11/ اسماعیلی در گفتوگو با دفاع پرس مطرح کرد؛
اصغر اسماعیلی از گردهمایی سالیانه رزمندگان گردان 2 پادگان ولیعصر(عج) سپاه در دوران دفاع مقدس در تاریخ 10 اردیبهشت در ارتفاعات بازی دراز خبر داد.
کد خبر: ۷۷۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
منصور کوچک محسنی از اولین اعزام قوای محمد رسولالله به سوریه میگوید
حاج احمد میگفت که شما باید وحدت داشته باشید. مردم هم با شما خواهند بود. شما اختلاف نکنید، مردم هستند. در آنجا بحث این شد که همگی با هم به اسم «حزبالله» جمع شوید.
کد خبر: ۶۰۸۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۲
روایتی همراه با تصویر و خاطره از زندگی سردار شهید "علیرضا موحددانش"؛
"موحد گفت: «قرارمون این بود که هر کداممان طوریش شد، اون یکی ادامه بده تا وقفهای پیش نیاد.» ناراحت بودم، اما چارهای نداشتم. علی را گذاشتم و کار را ادامه دادم. علی هم همان جا ماند و بر اثر خونریزی به شهادت رسید. وقتی علی را پیدا کردیم، هنوز تسبیح در دستش بود."
کد خبر: ۵۰۶۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
بخش دوم/ گفتوگوی دفاع پرس با پدر و همرزمان سردار شهید "علی موحد دانش"؛
"بار آخری که به شناسایی رفتیم. صیاد به من گفت: "قدر حاج علی را بدان. او آدم بسیار شجاعی است." بعد یک ولی هم گفت..."
کد خبر: ۵۰۷۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
بخش نخست/ گفتوگوی دفاع پرس با پدر و همرزمان سردار شهید "علی موحد دانش"؛
"من آدم بسیار نظامی بودم چون در گارد شاهنشاهی خدمت کرده بودم و بدم میآمد اگر میدیدم کسی دکمهی لباسش باز باشد یا بند پوتینش را نبسته و کلاه خود به سر نداشته باشد. وقتی حاج علی را در مریوان دیدم واقعا عاشقش شدم. به خود میبالیدم که او لباس پلنگی پوشیده است."
کد خبر: ۵۰۶۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۳