به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از روزنامه کیهان، در سال های قبل از تدفین تعدادی از مومنین محل ولنجک درخواست دفن شهید در منطقه ولنجک را دادند، گروه تحقیق و تفحص برای بررسی موقعیت به آنجا آمد و بعد از بررسی همه جوانب دستور مهیا کردن زیر ساختهای لازم برای دفن این شهدا را دادند، وقتی لودر برای خاکبرداری آوردند، عده ای از اهالی محله برای جلوگیری از دفن این شهدا اعتراض کردند و چند نفری نیز زیر لودر خوابیدند تا این شهدا را اینجا دفن نکنند و عده ای نیز برای جلوگیری از این اتفاق حتی نامه های متعددی به مقام های عالی رتبه کشور نوشتند و پیگیری های متعددی انجام دادند. نکته جالب توجهی که یکی از اهالی محل برای خبرنگار ما تعریف کرد این بود به علت خلوت بودن محله دختر پسرها با ظاهر نامناسب به این جا می آیند و فضای اینجا را آلوده می کنند و این موضوع اکثر اهالی محله را به ستوه آورده است اما هیچ کس این قدر مجدانه پیگیری برای حل این موضوع نکرده است.
ادامه ماجرا در گفت وگو با محمدحسین بابازاده مسئول روابط عمومی کهف الشهدا را می توانید بخوانید.
درباره حوادث اوایل احداث اینجا برایمان بگویید.
عده ای از ساکنین، با دفن این شهدا در این مکان مخالف بودند، چند تن از معترضان علت این مخالفت را پایین آمدن قیمت خانه هایشان در این محله با دفن این شهدا عنوان کردند حالابماند که یکی از همین معترضین را یکی از همسایه در خیابانی در پایین شهر به طور اتفاقی دیده بودو از وی پرسیده بود که چرا محله خود را عوض کردین و این بنده خدا گفته بود که به علت مشکلات مالی مجبور به فروش خانه شدیم و هم اکنون در یکی از مناطق جنوبی تهران خانه ای دو خوابه را رهن کرده ایم، البته مشکل مالی ممکن است برای هر کسی پیش آید و علتش این نباشد ولی مسلما پایین آوردن شان این شهدا توسط ایشان در این مشکل مالی بی تاثیر نبوده است.
آن قدر اعتراض عده ای از اهالی محل شدت گرفت که یکی از اهالی مذهبی محل از مسئولین تفحص درخواست کرد که این شهدا را برنگردانید و این شهدا را در حیاط خانه من دفن کنید. شان شهدا بالاتر از این حرف هاست که این گونه با پیکرهایشان برخورد شود و این کار ذلت دنیا و آخرت را برای ما در پی خواهد داشت.
این شهدا را برگرداندند و چند روز بعد سردار باقرزاده تفالی به قرآن زد که این آیه 16 سوره کهف آمد که می فرماید: واذ اعتزلتموهم و ما یعبدون الاالله فاووا الی الکهف ینشر لکم ربکم من رحمته و یهیی لکم من امرکم مرفقا
"و آن گاه اصحاب کهف با یکدیگر گفتند که شما چون از این مشرکان و خدایان باطلشان که جز خدا می پرستند دوری جستید باید به غار کوه گریخته و پنهان شوید تا خدا از رحمت خود به شما گشایش و توسعه بخشد و اسباب کار شما را با (روزی حلال) و آسایش مهیا سازد. آن گاه به غار کوه رفته و به خواب شدند."
پس از این تفال سردار به مسئولین تفحص گفت که بررسی کنند که آیا در این اطراف غار وجود دارد یا خیر، بعد از جست وجوهای فراوان غاری را که برای سازمان زلزله نگاری بود را پیدا کردند و این غار را برای دفن شهدا آماده کردند.
سردار باقرزاده همه موافقین و مخالفین دفن شهدا را در حسینیه ولنجک جمع کرد و صحبت هایی را برای آنها انجام داد و در خاتمه به آنها گفت من از این حسینیه می روم و هر تصمیمی که اهالی محل بگیرند قطعا برای ما لازم الاجرا است. اگر تصمیم گرفته شود در زمین انتهای بلوار دفن شوند، همان جا و اگر تصمیم بر این شود که در غار دفن شوند آنها را در غار دفن می کنیم و اگر اهالی محل نخواستند این شهدا را در اینجا دفن نمی کنیم.
سردار، از حسینیه خارج شد و اهالی محل بعد از مشورت با هم با رضایت تمام با دفن شهدا در این محله موافقت کردند. وهم اکنون می بینیم که دفن شهدا در غار به مراتب بهتر از دفن این بزرگواران در مکان مشخص شده قبلی بوده است.
این شهدا هر جا که می روند با خود برکت به همراه می برند و این سعادت نصیب هر کسی نمی شود که در نزدیکی شهدا زندگی کند.
از بازدید حضرت آقا از کهف الشهدا بفرمایید.
زمانی که رهبر معظم انقلاب برای اولین بار در تاریخ 86/4/29 (حدود یک ماه پس از تدفین شهدا) به این مکان تشریف آوردند ظاهرا از مباحث مربوط به دفن شهدا در کهف و اعتراضات تدفین شهدا در منطقه ولنجک رضایت نداشتند و این امر در چهره ایشان در عکس ورودی غار مشخص است و شاید دلیل ایشان از زیارت این مکان و همچنین اجازه ایشان در انتشار عکس خود در در ورودی غار مبنی بر این باشد که می خواستند تا کهف الشهدا تثبیت شده و همچنین این مکان مقدس شناسانده شود چرا که تعداد زیادی از مردم، کهف الشهدا را با این عکس می شناسد و رنجش ما از مسئولین بود که به خاطر خدشه دار نشدن جایگاه شان در این قضیه ورود نکردند اما با حضور امام خامنه ای این غائله خاتمه یافت.
خادم های کهف الشهدا چگونه جذب می شوند؟
افراد با مراجعه به دفتر کهف الشهدا فرمی را پر می کنند در این فرم ها از آنها پرسیده می شود که در چه زمینه ای می توانند کمک کنند و بعد، باتوجه به زمینه همکاری با آنها تماس گرفته می شود و از وجود آنها استفاده می شود.
خادمین کهف الشهدا از تمامی اقشار و رده های سنی هستند و خادمین این جا از همه جای سطح شهر می آیند و تنها مختص به بالای شهر نیستند به عنوان مثال یکی از خادمین از شهرری هر هفته برای خدمت می آید.
این خادم چه از این شهدا دیده که سختی این مسیر طولانی را به جان می خرد و به اینجا می آید؟
خیلی از اتفاقاتی که اینجا می افتد تنها میان خود شخص و این پنج شهید گمنام و خداوند مانند رازی باقی می ماند و برای ما معمولاتعریف نمی کنند. به طور مثال سه سال است که مادری شب ولادت امام حسن(ع) افطاری و شام می دهد این که چه اتفاقی افتاده است که شب ولادت امام حسن(ع) را انتخاب کرده و برای چه این کار را می کند، الله اعلم.
و یا خادمی که از شهرری می آید و به علت اینکه نمی توانست دو نفر را سوار موتور خود کند و به کهف بیاورد یک شب مادر و شب دیگر پدر خود را می آورد تا اینکه در زمانی که خودش خادمی می کند آنها از مراسم استفاده کنند.
به طور مثال یکی از این خادمین از شهدا درخواست کرده بود که قفلی را از بختش باز کند و رضایت دختر و خانواده اش را برای ازدواج با وی بگیرد که این اتفاق افتاد و بعد از ازدواج هر هفته با همسرش به اینجا می آیند.
مثل اینکه در کهف الشهدا مراسم عقد و عروسی هم برگزار می شود؟
مراسم عقد زیاد برگزار می شود، بنده مراسم عقد خودم را در کنار این پنج تن شهید گمنام برگزار کردم و مراسم هایی که اینجا برگزار می شود از جنس سادگی و به دور از تجمل است.
چندی پیش یکی از بچه های اینجا به نام آقا صدرا مراسم عروسی اش را اینجا برگزار کرد و خودش یک لباس سفید ساده پوشیده بود و همسرش هم یک چادر سفید ساده و خبری از تجمل و لباس عروس میلیونی نبود.
فرد دیگری هم مراسم عروسی خود را در کهف برگزار کرد و درپایان نیز به عنوان شام مراسم از مهمانان با فلافل پذیرایی کرد.
کهف، فضای عجیبی دارد آمدن افراد به اینجا به اختیار خودشان است ولی رفتنشان دیگر دست خودشان نیست و دوست دارند که این شهدا را در لحظه لحظه زندگی شان شریک کنند.
هماهنگی برای برگزاری مراسم در کهف به چه صورتی است؟
هماهنگی ها معمولااز طریق تماس با شماره روابط عمومی کهف و یا دفتر کهف الشهدا صورت می گیرد اما عده ای هم خودشان امکانات می آورند و بدون تماس و هماهنگی مراسم برگزار می کنند که در صورت تداخل اولویت با کسانی است که از قبل هماهنگ کردند در ضمن کسانی که قبل از مراسم هماهنگ می کنند می توانند درصورت امکان از تسهیلاتی مانند حسینیه، موکت و سیستم صوت و ایستگاه صلواتی و... بهره مند شوند.
مراسم های ثابت کهف الشهدا به چه نحوی برگزار می شود؟
معمولامراسمی همچون سالگرد تدفین شهدای کهف و بزرگداشت شهدا، ماه رمضان، دعای عرفه و محرم و... به صورت ثابت برگزار می شود که این برنامه ها و برنامه های دیگر تحت تاثیر عواملی است بحمدالله تا حد زیادی رفع شده است و به طور مثال پروژه احداث جاده ماشین رو از طرح های بزرگی بود که به لطف خدا و شهدا با موفقیت به پایان رسید.
یکی از برنامه هایی که با مشارکت هیئت ریحانه النبی در سی شب ماه رمضان برگزار شد برنامه سی شب با شهدا بود که الحمدلله با استقبال خوبی از طرف جوانان مواجه شد و جوانان زیادی با ظاهری که شاید به نظر ما خیلی مناسب نباشد دراین مراسم حضور پیدا کردند و با این شهدا ارتباط صمیمی گرفتند و به قول معروف سیمشان از طریق این شهدا با خدا وصل شد.
میزان کمک مردم به اینجا چقدر است؟
بیشتر هزینه های کهف از نذورات مردمی تامین می شود و تعدادی از افرادی که برای زیارت به اینجا می آیند ابراز تمایل برای نذر و کمک به حرم مطهر شهدای گمنام کهف الشهدا از خود نشان می دهند، به طور مثال شخصی آمده بود و ابراز تمایل کرده بود که فضای حسینیه را فرش کند یا شخصی دیگر برای انجام کارهای فنی کهف ابراز تمایل کرده بود و تعداد زیادی نیز کمک مادی می کنند؛ اوایل همه فکر می کردند که شهدا مهمان اهالی محل هستند اما در واقع اهالی محل مهمان این شهدا هستند.
حالایا این موضوع به دلیل حاجت گرفتن از شهداست و یا قراری که میان زائران و شهدا رد و بدل می شود.
یکی از پنج شهید گمنام کهف الشهدا شناسایی شده است دراین باره توضیح می دهید؟
شهید ابوطالبی، شهیدی است که چندین مرتبه به خواب مادرش آمده و مادرش او را در اتاق سنگی سفید مشاهده می کرده اما تا آن زمان به زیارت شهدای کهف نیامده بود که این خواب در واقع محرکی می شود تا برای تکرار آزمایش های دی ان ای مراجعه کنند و پس از بررسی هایی که شهید شناسایی شده به معراج شهدا اعلام می شود و مشخص می شود که شهید مجید ابوطالبی در کهف الشهدا دفن شده هنگامی که مادر شهید ابوطالبی برای اولین بار وارد کهف شد و فضا را دید پس از درد دل با فرزند شهیدش به ما گفت که اینجا دقیقا شبیه همان اتاق سنگی است که در خواب دیده بودم. در همان روزی که هویت شهید مشخص شد و خانواده شهید برای اولین بار پس از سالها به زیارت فرزندشان آمده بودند. زوج جوانی به همراه خانواده شان برای قرائت خطبه عقدشان به کهف الشهدا آمده بودند که از پدر و مادر شهید خواستند که دراین مراسم شرکت کنند که در پایان مادر شهید برای این زوج دعا کردند و هدیه ای را به آنها تقدیم کرد.