دورهمی تبلیغاتی‌های لشکر فجر / همایش واحد تبلیغات برگزار می‌شود

شوخی‌بردار نبود، جنگ بود، خون بود، خمپاره بود، میان این همه درد آدمی کم می‌آورد اگر کسی نباشد ته آن راه خونی را نشان دهد که بهشت است و آزادی، و این کار را بچه‌های تبلیغات در هشت سال دفاع مقدس انجام می‌دادند.
کد خبر: ۹۸۷۹۹
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۲ - 01September 2016

دورهمی تبلیغاتی‌های لشکر فجر / همایش واحد تبلیغات برگزار می‌شود

به گزارش دفاع پرس از فارس، عصر امروز بچههای تبلیغات جبهه و جنگ لشکر فجر استان فارس در اداره حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس شیراز با یکدیگر دیدار کردند.

در این گردهمایی که به همت سردار خداداد ابراهیمی مدیر کل اداره حفظ آثار فارس تشکیل شده بود، سردار محمد نبی رودکی حضور یافته و با این پیامآوران امید دیدار کرد.

سردار رودکی با اظهار خوشحالی از این گردهمایی صمیمانه گفت: فلسفه این جمع این است که در یکی از گروههای تلگرامی که همرزمان جمع بودند از خاطرات بچههای تبلیغات حرف میان آمد که یک نفر با گله گفت که چه عجب از تبلیغات هم صحبت شد؟ و این ما را به فکر یک جمع از بچههای تبلیغات انداخت که با لطف دوستان اتفاق افتاد.

این فرمانده سالهای دفاع مقدس با بیان خاطرات عنوان کرد: هدف این گردهمایی تجدید دیدار و خاطرهگویی است تا یاد آن سالها را زنده کنیم.

وی افزود: اینکه ما الان اداره بنیاد حفظ آثار داریم و با انجام فعالیتهایی مانند جمعآوری خاطرات و شنیدن دردودل رزمندهها و رساندن مشکلات این عزیزان به مسئولان سعی بر حل کردن مشکلات دارند بسیار ارزشمند است.

سردار رودکی با اشاره بر اینکه واحد تبلیغات نقش بهسزایی در سالهای دفاع مقدس داشت بیان کرد: به برکت مقاومت آن سالها است که ما امروز صاحب تجهیزاتی هستیم که در جنگ از آنها محروم بودیم، زمانی حتی برای سیم خاردار نیازمند بیگانه بودیم اما در حال حاضر با پیشرفت در این زمینه بعضی از کشورها ما را تهدید میدانند.

این همرزم و یار قدیمی مهمانان این جمع ادامه داد: بچه های واحد تبلیغات از صدا و سیما جلوتر بودند و فیلمهایی تهیه کردند که زیر تیر و خمپاره گرفته شد و به صدا و سیما رساندند.

این همرزمان قدیمی هر کدام به بیان خاطراتی پرداختند که شیرین و دلچسب بود و حال و هوای این نشست را بسیار دلنشین کرد.

حاج احمد سرکوبی که از مسئولان تبلیغات سالهای جنگ بوده گفت: ما گروهی بودیم که با پیکان و کفش ورزشی به جنگ رفتیم. من مجروح شدم و خونریزی شدید داشتم اما هواپیمایی که فرستاده شده بود فقط شهدا را منتقل میکرد و من به پیشنهاد یکی از پرستاران خودم را به مردن زدم و در یکی از تابوتها خوابیدم تا منتقل شوم اما چون به علت خونریزی تمرکز حواس نداشتم وقتی اسمم را خواندند از توی تابوت حاضری را زدم و لو رفتم. بعدش خلبان من را به کابینش برد و مشکل حل شد و از این روش بعدا برای ارسال فیلم هم استفاده کردیم.

مابقی این نشست به بیان خاطرات گذشت.

لازم به ذکر است که این نشست مقدمه همایش بچههای واحد تبلیغات بود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار