شهید ممقانی

شهید ممقانی
زنان حماسه‌ساز- ۲/ شهناز اشکیان در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

انجام فعالیت‌های پزشکی و فرهنگی در روستا‌های مریوان/ مردم کردستان ۲ مرتبه من را از دست کومله نجات دادند

«یکی از دانش‌آموزان چند روزی به مدرسه نیامد. نگرانش شدم و به خانه‌شان رفتم. زنگ را که زدم، خودش درب را باز کرد و گفت: «شهناز فرار کن.» من هم به سرعت از آن جا دور شدم. بعد از چند روز به مدرسه آمد. صورت و بدنش کبود بود. پرسیدم که چه شده است؟ پاسخ داد: «خواهر و برادرم جزو گروه کومله هستند. می‌خواستند تو را بکشند.» خواهر و برادرش به خاطر فراری دادن من، او را شلاق زده بودند.»
کد خبر: ۳۴۸۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۱۲

برشی از کتاب «مَرهمِ زخم»؛

حساسیت شهید «ممقانی» در پیگیری مشکلات نیروها

در بخشی از کتاب «مَرهمِ زخم» نوشته شده است: ««محمدحسین همان طور که در کار سخت می‌گرفت، در رسیدگی به امور نیرو‌ها و رفع گرفتاری‌های شخصی آن‌ها نیز حساس بود.»
کد خبر: ۳۱۳۷۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۳

فرمانده لشکر 27 به روایت همرزمش؛

شیطنت‌هایش دردسرساز شد

بچه‌ها با اشتیاق به حرف‌های رضا گوش می‌کردند که گفت: "خواب دیدم سیدی دست بر من کشید و در خواب پایم خوب شد." در همین حین بچه‌ها دوره‌اش کردند و گفتند "همچین خواب خوبی دیدی و هنوز پایت در گچ است؟!" تقریباً یک ساعت طول کشید تا بچه‌ها با چاقوی اره‌ای گچ پای رضا را باز کنند. او هم شروع به راه رفتن کرد."
کد خبر: ۸۹۹۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۳

حساسیت شهید ممقانی به بیت‌المال

همین اخلاق شهید ممقانی باعث شده بود که همیشه در زمان انجام عملیات‌ها، بهداری در کوتاهترین زمان آماده می‌شد و برای اعزام به منطقه به وسایل جدید نیاز نداشت.
کد خبر: ۲۷۲۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۸

پربیننده ها