به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، در یکی از روزهای سرد زمستان 1338 در روستای «ممقان» هنگامی که برفی سخت در حال ریزش بود، خانوادهی ممقانی بعد از ماهها انتظار در سیزدهمین روز از اسفند همان سال (38) صاحب فرزندی شدند که با به دنیا آمدنش نور برکت و صمیمیت را به خانه آورد. خانوادهی ممقانی اسم «محمدحسین» را برای پسرشان انتخاب کردند.
خانوادهی «مردی ممقانی» به فصلش گندم و جو و هندوانه میکاشتند، چند راس گاو و گاومیش نیز داشتند و از شیر آنها استفاده میکردند.
شهید «محمدحسین مردی ممقانی» دورهی ابتدایی را در روستای ممقان تمام کرد و به همراه خانوادهاش به آذرشهر مهاجرت کردند. وی بعد از سپری کردن دورهی راهنمایی و اخذ مدرک سیکل با معدل 18 برای ادامه تحصیل به همراه برادر بزرگترش به تبریز عزیمت کرد.
در ادامه برشی از کتاب «مَرهمِ زخم» به کوشش «مجید محمدولی» حاوی زندگینامه سردار شهید «محمدحسین مردی ممقانی» فرمانده واحد بهداری لشکر 27 محمد رسول الله (ص) را میخوانید.
هوای نیروهایش را داشت
«محمدحسین همان طور که در کار سخت میگرفت، در رسیدگی به امور نیروها و رفع گرفتاریهای شخصی آنها نیز حساس بود. مقداری پول برای روز مبادا و به عنوان تنخواه پیش «مسعود نوری» گذاشته بود. وقتی که بچههای بهداری مشکل مالی داشتند، میرفت پیش نوری و مقداری از آن پول را میگرفت و بهشان میداد. خیلی وقتها به این طرف و آن طرف تلفن میکرد و برای هزینهی ازدواج نیروهایش کمک بلاعوض میگرفت. پیرمردی در بهداری بود که برای تهیهی جهیزیهی دخترش مشکل داشت. محمدحسین، همین که متوجه شد، به تهران زنگ زد و به کمک بچههای خیّر، مقداری وسیلهی زندگی فراهم کرد. وقتی میدید عدهای از نیروها به کار در بهداری علاقهمند هستند و میخواهند بمانند، همهی توانش را به کار میگرفت و برایشان امکانات فراهم میکرد. برایشان خانه میگرفت، تا آنها با آسودگی خاطر، خانوادههایشان را بیاورند آنجا و بتوانند وقت بیشتری را برای جبهه صرف کنند. اگر نمیتوانست خانه تهیه کند، کمک هزینهی مسکن میگرفت یا درخواست میکرد لشکر اجارهی مسکنشان را بدهد.»
انتهای پیام/ 114