آزاده - صفحه 13

آزاده
جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس مطرح کرد:

ادبیات «اسارت و اردوگاهی» چیست؟/ نامه‌ها بخش عظیمی از ادبیات اسارت را تشکل می‌دهند

جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس گفت: این نوع ادبیات یک موضوع بسیار عمیق و ریشه‌ای است که بیان کامل آن نیاز به زمان زیادی دارد.
کد خبر: ۵۱۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۷

روایت آزاده "حسین کرمی" از روز آزادی؛

وقتی پرچم سه رنگ ایران به ما سلام داد

از دور روی تپه‌ای پرچم عراق بود اما آنچه که توجه مرا به خود جلب کرد دویست سیصد متر آن طرف تر پرچم ایران دیده می‌شد. گویا با سه رنگ زیبای سرخ و سفید و سبز با حرکات باد برای ما دست تکان می‌داد و منتظر ما بود. باور کردنی نبود که اینجا مرز ایران و عراق است.
کد خبر: ۵۱۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۶

توصیه هفته قبل آقا به یک آزاده +عکس

به آقا گفتم از شما می‌خواهم روی عکسم جمله‌ای بنویسید تا یادگار داشته باشم که ایشان این جمله را مرقوم فرمودند: «لحظه های دشوار اسارت، ذخیره شماست، آن را ارج نهید»
کد خبر: ۵۱۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۶

خاطرات اسارت

اختراع سیاسی!

یکی از بچه ها که مریض بود و احتیاج به پوشش داشت، یک کلاه پارچه ای انداخته بود روی صورتش و خوابیده بود. سرباز عراقی با دیدن این صحنه، کلاه را از رویش برداشت و تحویل فرمانده اردوگاه داد. روز بعد که اتاق را تفتیش کردند، هر چیز یا پارچه ای را که به کلاه شباهت داشت، جمع کردند و بردند.
کد خبر: ۴۷۹۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۸

آزاده "محمدصادق پازوکی" در گفت‌وگو با دفاع پرس:

ماجرای فرمانده بعثی که مرید حاج آقا ابوترابی شد/ دست نوشته‌هایی که مرا به انفرادی کشاند

فرمانده بعثی با شنیدن سخنان حاج آقا و نیز تاکید حاج آقا مبنی بر اینکه ما برادر هستیم و نمی‌گذاریم یک غیرمسلمان در روابط ما دخالت کند، در خود شکست و از آن پس مرید حجت الاسلام ابوترابی شد.
کد خبر: ۴۷۸۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۸

آزاده احمد صابری روایت کرد؛

سیلی خوردن از افسر بعثی به جرم خواندن نمازشب!

آزاده احمد صابری گفت: شبی خواب به سراغم نمی‌آمد، برخاستم و آیاتی چند از کلام الله مجید تلاوت کردم، سپس به اقامه‌ی نماز شب پرداختم. نماز را که به پایان رساندم، نگهبان عراقی که از پشت پنجره مرا نگاه می‌کرد با لحنی توهین‌آمیز از من خواست نزد او بروم. جلوی پنجره که رسیدم، گفت: سرت را جلو بیاور! و سیمی محکمی به صورتم نواخت.
کد خبر: ۴۷۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۷

روایت روحانی آزاده از زیارت امام حسین(ع)

بعد از کاروان اسرای کربلا، دومین گروه از اسرای اسلام بودیم که به زیارت سیدالشهدا رفتیم

وقتی سرگرد رحیم فرمانده اردوگاه تکریت اعلام کرد ساعت 3 بامداد به سوی کربلا حرکت می‌کنیم شور و حال وصف ناپذیری در بچه‌ها به وجود آمد و لبخند رضایت بر لبان آنها نقش بست. در همان حال یکی از بچه ها به نام حسین گفت: در این صورت نماز صبح را کجا می‌خوانیم؟ این سؤال مثل پتکی بر سر رحیم فرود آمده بود.
کد خبر: ۳۲۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۴

اسیران غریب - ۲/گفت‌وگوی دفاع پرس با خانواده شهید پیمان هاشمی

سال‌ها با یک عکس و امضا زندگی کردیم/ فیلمی که سند زنده بودن پیمان شد

یک سری فیلم از اسرا نشانم دادند و گفتند ببین او بین اسرا هست یا نه؟ یک لحظه به نظرم آمد پیمان گوشه‌ای نشسته. فیلم را چندبار بزرگ کردند و به عقب برگرداندند. ماه‌ها به همان فیلم امیدوار شدیم تا دو سال بعد که امضای پیمان به دستمان رسید.
کد خبر: ۳۰۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۹

خاطره‌ یک آزاده

چانه‌ام آمادگی چسبیدن به سینه‌ام را نداشت!

من 17 سال داشتم که به اسارت درآمدم. در روزهای ابتدایی ورودم به اردوگاه الرمادیه و کمپ اتفاقی افتاد که به نوبه خود بسیار شنیدنی است. در روز ورودم به کمپ، مسئول اردوگاه مرخصی بود و حضور نداشت.
کد خبر: ۳۰۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰

عراقی‌ها می‌گفتند خلبان‌ها را به‌راحتی آزاد نمی‌کنیم

سرتیپ اکبری: اولین سری اسرا که از اردوگاه ما فرستاده شدند، از بین اسرا خلبانان و افسران ارشد را جدا کردند و به یک بند جداگانه فرستادند. فرمانده اردوگاه را خواستیم و پرسیدیم که چرا ما را نفرستادید و بقیه افراد همگی به ایران بازگشتند؟ او هم صادقانه جواب داد که شما جزو افسران و خلبانان ارزشمند هستید و شمارا به این راحتی‌ها به ایران برنمی‌گردانیم چون هرلحظه ممکن است دوباره جنگ شروع شود.
کد خبر: ۲۸۸۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۳۱

در گفت‌وگوی خبرگزاری دفاع مقدس با آزاده سرافراز مطرح شد/2

افسر عراقی با دیدن رفتار حجت الاسلام ابوترابی، شیعه شد

حسن یوسفی: یکی از افسران عالی رتبه عراقی وقتی اخلاق حاج آقا را دیده بود، شیعه شد.
کد خبر: ۲۸۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۹

در گفت‌وگوی خبرگزاری دفاع مقدس با آزاده سرافراز مطرح شد/1

بعثی‌ها می‌گفتند اردوگاه‌های ما مثل بهشت است!

در زمان انتقال به اردوگاه، وقتی از مقصد سوال کردیم سرباز عراقی گفت: «به اردوگاه می‌روید. آنجا اسرای ایرانی بهترین شرایط زندگی را دارند. بهترین غذا در اردوگاه حاضر است. برعکس ایران که شرایط سختی برای اسرای ما فراهم کرده، اسرای ایرانی در کشور ما خیلی راحت هستند. اردوگاه مثل بهشت است.»
کد خبر: ۲۸۱۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۴

حجت‌الاسلام شهیدی عنوان کرد

پرداخت مطالبات ایثارگران تا 20 روز آینده/ وجود67 هزار بیکار در جامعه ایثارگری

رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به پرداخت مطالبات ایثارگران از 20 روز آینده گفت: مقام معظم رهبری و رییس‌جمهور نیز بر پرداخت مطالبات ایثارگران تأکیددارند.
کد خبر: ۲۷۱۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۴

روایت «غلامرضا حسنی مقدم» از روزهای جنگ و اسارت

ماجرای نجات یافتن اسیر ایرانی توسط شیعیان عراق

دو بار توسط شیعیان عراق نجات یافتم، یک بار لحظاتی بعد از اسارت بود که می‌خواستند سرم را زیر تانک ببرند، یک بار هم در بیمارستان التموز.
کد خبر: ۲۶۶۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۱۰

نقشه فرار از اسارت به روایت یک آزاده

به این نتیجه رسیدیم که باید درست از وسط دو نگهبان راه فرار و عبور از سیم خاردار را در نظر بگیریم. به آسایشگاه برگشتیم، مسئله ی مهمی که ناگفته مانده بود، به نظرم رسید و آن این بود که موقع فرار دو عدد پتو همراه خود ببریم و از روی سیم عبورکنیم.
کد خبر: ۲۵۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۱

گفت و گوی اختصاصی خبرگزاری دفاع مقدس با آزاده هنرمند محسن جهانبانی

تئاتر درمانی در اسارت

عراقی ها گفتند: «آماده باشید که آزادید» اما ما باور نکردیم. حس و حال عجیبی داشتیم. خیلی ها اشتهایشان باز شده بود. من بر عکس، اشتهایم به کلی کور شده بود. لحظه شماری می کردیم تا نوبت به اردوگاه ما برسد. انتظار کشنده ای بود. بالاخره نوبت به گروه ما رسید. باور نمی کردیم.می­‌گفتیم شایعه است.
کد خبر: ۲۵۴۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۰۱

مُهر امام رضا(ع) بر چشمان سربازان عراقی

یک آزاده آبیکی گفت: سربازان عراقی به من می‌گفتند مُهر امام رضا (ع) دارید که پاسخ مثبت دادم و آنان مهر را بر چشم می‌مالیدند و می‌گفتند ما هم مسلمان هستیم.
کد خبر: ۲۵۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۸

تصاویر/ مراسم تجلیل از آزادگان نیروی هوایی ارتش

مراسم تجلیل از 93 آزاده نیروی هوایی ارتش، شب گذشته با حضور معاون هماهنگ کننده نهاجا و جانشین سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در هتل نهاجا برگزار شد.
کد خبر: ۲۵۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۷

روایت جانباز قطع نخاعی از سال‌های اسارت

شکستن مهره‌های کمر با جسم قطع نخاع/ جانبازی که موش زخم‌هایش را خورد

در مقر یکی از فرماندهان ارشد بعثی، از ما خواستند که از پشت ماشین ایفا پیاده شویم. من نمی‌توانستم حرکت کنم و اتفاقاً ته ماشین بودم. دو سرباز عراقی آمدند دست و پای مرا گرفتند و به جلو پرتاب کردند. از ماشین افتادم پائین و مهره‌های کمرم شکست که البته کسی توجه نمی‌کرد و این شکستگی کم کم به طور کج جوش خورد.
کد خبر: ۲۵۲۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۵

روایت آزاده «محمدرضا صدیقی» از دوران اسارت

اسارت دوران سازندگی، ایمان آوری و یقین بود

اسارت دوران سازندگی بود، دوران ایمان آوری و یقین بود. دوران اعتماد بود. دورانی که برکات ائمه اطهار(ع) را زندگی خود لمس می‌کردیم. هر وقتی مشکلی داشتیم، به ائمه متوسل می‌شدیم.
کد خبر: ۲۴۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۹

پربیننده ها