حاجیه خاتون گفت: برای دوریش بسیار گریه میکردم و همواره به او میگفتم که «برادر، برادرزاده و چندین نفر از اعضای خانوادهام شهید شدهاند و دیگر نمیتوانم دوری تو را تحمل کنم»، اما وی گونهام را بوس میکرد و میگفت: «مادر عزیزم! من برای اسلام و دین میجنگم تا انقلاب همیشه پا برجا باشد».
کد خبر: ۳۲۵۴۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸