شهید «غلامعلی رجبی»:
آن وقت که سیاهی شب در همه جا سایه گسترده و دیدگان اغیار کم کم بر روی هم قرار میگیرد و خواب همه را میرباید، دیدگانم بیدار است. بی اختیار دلم میلرزد. بله او هم بیدار است و صدای مرا میشنود. چرا با هم حرف نزنیم؟ او خالق من است. خدای من است. امید و تکیه گاه من است.
کد خبر: ۳۳۶۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۱۲