اسیر ایرانی
دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

وقتی صلیب سرخ جمهوری اسلامی را در قلب اردوگاه دشمن بعثی می‌دید

در ایام اسارت گرامیداشت مناسبت‌های ملی همچون مراسم عزاداری برای امام راحل در نوع خود بی‌نظیر بوده به‌گونه‌ای که نیروهای صلیب سرخ اردوگاه موصل را به جمهوری اسلامی ایران تشبیه کردند.
کد خبر: ۶۷۲۷۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۴

در خاطرات یک آزاده آمد؛

سیلی آخرین شهید اسیر ایرانی به منافقین در اردوگاه‌های عراق

یکی از آزادگان اردوگاه ۱۸ بعقوبه به بیان خاطره‌اش از برخورد بک آزاده ایرانی با منافقین پرداخته است.
کد خبر: ۵۶۷۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۸

خاطره یک آزاده؛

نیروی صدام هستم!

«برای ما مسلم شد که یکی از افرادی که برای بازجویی برده بودند، در حین بازجویی، اطلاعات زیادی به عراقی‌ها داده بوده است. به آن‌ها گفته بود در بین افرادی که خود را شخصی جا زده‌اند، کمیته‌ای و سپاهی وجود دارد و کسانی را که می‌شناخت به آن‌ها شناسانده بود. با صحبت‌های این فرد دوباره از تعدادی بازجویی کردند و این بار با شکنجه‌های سخت‌تر آن‌ها را تحت فشار قرار دادند.»
کد خبر: ۴۰۶۵۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

یکی از آزادگان دفاع مقدس در خاطره‌ای بیان کرد؛

ماجرای شرکت فرمانده ارشد بعثی در مراسم ختم یک اسیر ایرانی

«محمد صابری» از اسرای ایرانی بود که در زمین بازی اردوگاه اسارت از دنیا رفت، اتفاق عجیب این مراسم نوع برخورد فرمانده ارشد اردوگاه و افسران و درجه‌داران آن با این واقعه بود.
کد خبر: ۳۷۰۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۱

رزمنده‌ای که ماجرای اسارتش راهگشای حل مشکل جزیره مجنون شد

یکی از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) خاطره‌ای از اسیر ایرانی تعریف کرد که ماجرای اسارتش راهگشای حل مشکل جزیره مجنون شد.
کد خبر: ۳۵۴۳۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۴/۲۷

شهید مجید محمودی؛

اسیر ایرانی که موش ها بدنش را خوردند!

ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدا بود...
کد خبر: ۶۳۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۳۰

خاطره اسارت مدیر موسسه پیام آزادگان در گفت‌و‌گو با دفاع پرس:

آغاز اسارت با داستان‌گویی سرباز عراقی/ دردی بدتر از مجروحیت در لحظه اسارت

کسی که من را پیدا کرد بسیار آدم خوبی بود. 20 دقیقه من و او تنها بودیم کنارم نشست و برایم داستان تعریف کرد. کمی عربی بلد بودم. داشت از جنگ و بدی جنگ می گفت. گروهی آمدند که قصد پاکسازی داشتند قصدشان بود که من را بکشند ولی این عراقی نگذاشت...
کد خبر: ۵۱۴۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۸

ابتکارات جالب یک اسیر در دوران سخت اسارت

معمولاً کفش های کتانی و دمپایی که به اسرا می دادند، با وجود این که یک رویه هم توسط اسراء از پارچه اضافه می شد اما دوام نمی آورد، کتانی ها را باید دور می انداختیم اما کفه ی دمپایی ها جمع آوری شده و رویه ی محکمی برای آن ساخته می شد.
کد خبر: ۵۱۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۲

سه هندوانه برای 100 اسیر

گویا باید سه وعده در روز بجای غذا کتک می‌خوردیم. عراقی‌ها می‌خواستند با این کار به اصطلاح خودمان «گربه را دم حجله بکشند!» چون تا یک هفته کارشان شده بود کتک زدن‌ ما.
کد خبر: ۴۸۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۲

18 نفر قربانی برای عروسی دختر یکی از سرکردگان کومله!!

مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می کنند. این رسم را کومله نیز اجرا می کرد، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند.
کد خبر: ۴۷۴۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۹

پربیننده ها