رمضانعلی کاوسی

رمضانعلی کاوسی

این اذان به کمرت بزند، خروس بی محل!

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «در جبهه اذان گفتن و برنامه‌ریزی برپایی نماز جماعت را بر عهده من گذاشته بودند؛ اما من ساعت اذان به افق آن منطقه را نمی‌دانستم. برای همین یک ساعت زودتر بیدار شدم و شروع به اذان کردم که ناگهان شیئی خورد پس گردنم!»
کد خبر: ۶۴۳۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۹

هر کس کدو می‌دزدد، پای لرزش هم می‌نشیند!

یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف می‌کند: «در دوران اسارت تخم کدویی در حیاط اردوگاه کاشته بودم و از آن مراقبت می‌کردم. کدو رسیده بود که متوجه شدم نگهبان‌های بعثی قصد دزدیدن آن را دارند. من هم فکر چاره کردم و ...»
کد خبر: ۶۳۹۹۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳

دسته‌جمعی به ساعت نگاه کردیم، باتری‌اش تمام شد

یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف می‌کند: «باتری‌های نوی ساعت اردوگاه را با باتری کهنه رادیوی مخفی‌مان عوض می‌کردیم. وقتی یکی از سربازان بعث، مشکوک شد، به او گفتیم: «دسته جمعی به ساعت نگاه کردیم، باتری‌اش تمام شد».
کد خبر: ۶۳۸۱۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۵

روضه حضرت قاسم در اردوگاه اسرای ایرانی

شبی اسرای ایرانی در یکی از اردوگاه‌های رژیم بعث، روضه حضرت قاسم (ع) راه انداخته بودند. در اثنای روضه، روضه‌خوان گفت: «وقتی حضرت قاسم وارد میدان شد، یکی از سربازان عمر سعد را مثل خیار از وسط نصف کرد!»
کد خبر: ۶۳۴۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱

«سیراب از عطش»؛ روایت سرگذشت جانباز ۷۰ درصد به قلم جانباز قطع نخاع

«سیراب از عطش» با مصاحبه و تدوینی از « رمضانعلی کاوسی » یکی از تازه‌های کتاب در انتشارات سوره‌مهر است که با محوریت حوزه خاطرات شفاهی دفاع مقدس نگارش شده است.
کد خبر: ۶۲۰۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹

«سهم من از عاشقی» به چاپ دهم رسید

کتاب «سهم من از عاشقی» خاطرات رمضانعلی کاوسی به ایستگاه دهم رسید.
کد خبر: ۴۵۶۵۷۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۲۶

جانبازی که با قلم زدن مرهم زخم‌های همسنگرانش شد

رمضانعلی کاوسی نویسنده و جانباز ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس و مؤلف پنج عنوان کتاب در این حوزه است. در سال ۱۳۶۱ در عملیات محرم بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه نخاع گردن دچار ضایعه نخاعی و ویلچیر‌نشین می‌شود.
کد خبر: ۴۱۸۴۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۴

پربیننده ها