یاران خراسانی (۲۱)؛
«قاسم به مغازهدار گفت: چهار تا آب هویج با بستنی قاتی کن. بعد که اینها را آورد با خنده گفت: بچهها به این میگویند حاجی قاتی. چند وقت پیش آمدیم همین جا حاجیقاتی خوردیم، ولی موقعی که برگشتیم تصادف کردیم دندههای ماشین شد قاتیپاتی.»
کد خبر: ۴۵۵۴۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۲/۱۹
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی ۱۶
سردار سیدکاظم حسینی در خاطرات خود آورده است: هنگام رفتن شهید عامل به حج به شوخى به گفتم: شما که همیشه مىگویى جاى من در میدان جنگ است پس چه شد؟ او پاسخ داد اکنون به من گفتهاند که برو، خانه خدا را زیارت کن، عرفات را درک کنم و در روز عرفه بر روى رملها بنشینم و دعاى عرفه امام حسین (ع) را بخوانم، تا بعد بتوانم آنها را بر روى رملهاى ایران پیاده کنم و آن دشمن تا دندان مسلح اسلام و انقلاب را از خود و سرزمینم دور کنم.
کد خبر: ۴۴۴۴۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۰۵
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی ۱۴
حمید حبشی در خاطرات خود آورده است: غرق خواب بودم که با صدای اذان، بیدار شدم. مجید با استفاده از بلندگو دستی اذان میگفت. با خودم گفتم چقدر زود صبح شد. وقتی همه از چادرها بیرون آمدند، وضو گرفتند و آماده نماز شدند، مجید با بلندگو گفت: «برادرها، هنوز وقت اذان نشده، الان ساعت دو و نیمه و اذان صبح ساعت چهار، برید بخوابید».
کد خبر: ۴۳۸۵۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۴
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی ۱۳
سردار شهید محمدحسن نظرنژاد در خاطرات خود آورده است: در عملیات بدر وقتی که جاده خندق را مورد حمله قرار دادیم شهید علیپور با چند نفر از نیروهای واحد مهندسی آمد و گفت بابانظر ما در خدمت شما هستیم. من به شهید علیپور گفتم یک بولدوزر نیاز داریم که اگر بیاورید خیلی خوب است. او خندهای کرد و گفت: چشم، از عراقیها میگیریم.
کد خبر: ۴۳۶۲۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۰/۱۹
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی ۱۰
محمدرضا میری برادر شهید علی میری در خاطرات خود آورده است: یک شب، رانندههای کامیون به خاطر ترسی که عراقیها ایجاد کرده بودند، دست از کار کشیدن، علی با دیدن این صحنه سوار موتور شد و با چراغ روشن حرکت کرد. رانندهها وقتی شجاعت علی را دیدند یکی پس از دیگری بلند شدند و لحظاتی بعد، ماشینها با چراغ خاموش به حرکت درآمدند. در آن تاریکی شب تنها یک چراغ، راهنمای کامیونها بود و آن، چراغ موتور علی بود.
کد خبر: ۴۳۱۰۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۲
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی 5
بتول رستگارمقدم مادر سردار شهید محمدتقی مددی در خاطرات خود آورده است: یک روز شوهر خواهر محمدتقی به او پیشنهاد داد که بجای اینکه به جبهه بروی به شهرستان تربتجام برو و فرماندهی کمیته این شهرستان را به عهده بگیر. او در پاسخ گفت: فرماندهی همانند باریست که بر دوش آدمی سنگینی میکند امّا اگر از اوّل بسیجی باشی سبکتر هستی.
کد خبر: ۴۲۷۲۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۹
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی 4
شهید اسدالله کشمیری که در حال طی کردن دوره دافوس بود، دوره را برای شرکت در عملیات «والفجر9» نیمه تمام گذاشت و عازم منطقه شد و گفت: «اگر زنده ماندم که برمیگردم و آموزش را ادامه میدهم، اگر هم نماندم که دیگر به آموزش نیاز ندارم.»
کد خبر: ۴۲۶۸۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی 3
شهید علی یغمایی در مباحثه با هواداران بنیصدر میگفت: اگر شما 40 سال هم نماز بخونین ولی موقعیت زمان و مکان خودتونو نشناسین، امام زمان خودتونو نشناسین، این عبادات شما هیچ کارساز نیست و نخواهد بود.
کد خبر: ۴۲۵۹۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۱
چهلسالگی سرو/ یاران خراسانی 1
سردار شهید سید حسن دوستدار مسئول معراج شهدای قرارگاه کربلا در خاطرات خود آورده است: میان شهدای گودال افتاده بودم یکی از ملحدان، نگاهی به من کرد و به دوستش که سر را بریده بود گفت: «سر این یکی را بیجهت جدا نکن. میبینی که ریش ندارد. سر بیریش را نمیخرند.»
کد خبر: ۴۲۵۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۹