بریده کتاب/
در بخشی از کتاب «در کمین گل سرخ» آمده است: شهید صیاد شیرازی آن روزها فریادرس همه نظامیانی بود که توسط مردم دستگیر و تحویل دادگاههای انقلابی داده شده بودند تا به جرمشان رسیدگی شود. چه بسا در میان آنان بیگناهانی هم بودند که صیاد آنان را نجات میداد و یا کسانی بودند که مجرم بودند، اما مستحق آن احکام صادره نبودند و یا به بازگشتشان امیدی بود.
کد خبر: ۷۳۷۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۲
بریده کتاب؛
در کتاب «مساله حجاب» اثر متفکر شهید آیتالله مرتضی مطهری آمده است: وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست، همانطور که متوسل به زیور و خودآرایی و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و درنتیجه مقام و موقع خود را بالا برد.
کد خبر: ۶۶۴۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۲
بریده کتاب؛
اول قرار بود گروهان ستار داخل اروند شود و وقتی رسید وسط اروند به فاصله سه دقیقه، ما داخل شویم و بعد هم گروهانهای غفار و جبار. در کناره اروند، یک نفر با لباس بسیجی و کلاه آهنی ایستاده بود و بچهها را از زیر قرآن رد میکرد. بعضی که او را میشناختند، میبوسیدنش. جلوتر رفتم، دیدم برادر حاج اسماعیل قاآنی فرمانده عزیز و دلاور لشکر است.
کد خبر: ۵۷۴۸۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۰۳
۴۴ سال افتخار/ بریده کتاب
بعد از شهادت پدر، مردم در کوچه و خیابان علیه طباطبایی شعار میدادند. منتقلش کردند کرمانشاه تا مدتها با نام مستعار زندگی میکرد. دو سه سالی از انقلاب گذشته بود که خبر آوردن طباطبایی را دستگیر کردهاند. یکی از نظامیها میگفت رفته بودم کرمانشاه. در بانک سپه، پشت گیشه به انتظار ایستاده بودم تا حقوقم را بگیرم. دیدم در فیش بانکی یکی از مشتریها نوشته «حسین معین طباطبایی»، ساکن مشهد! ناگهان به یاد شهید حنایی افتادم.
کد خبر: ۵۷۲۳۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۲۰
۴۴ سال افتخار/ بریده کتاب
«بلافاصله رفتیم سراغ شهدا. مشخصات علیاکبر را به نگهبانان آن قسمت بیمارستان دادیم و او هم یک راست ما را برد بالای سر پیکر همان شهید مجهولالهویه. علیاکبر با چهره بیرنگ با مشتی گره کرده، انگار که هنوز هم میشد صدای الله اکبرش را بشنوی، آرام خوابیده بود.»
کد خبر: ۵۷۱۶۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۱/۱۷
برشی از کتاب «کاک موسته فا»؛
«عصاره حرفهایش در وصیتنامهاش خودنمایی میکند، کلمههایی که در آن تدبیر و تفکر موج میزند؛ انگار واژههایش برای امروز ما کنار هم ردیف شدهاند. حرفهایی که بوی وحدت میدهد، از وحدت شیعه و سنی که این وحدت عزای استعمار و آمریکا را به دنبال خواهد داشت.»
کد خبر: ۵۶۱۴۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۸
برشی از کتاب؛
در مناجاتهایش حضرت زهرا (س) را صدا میزد و امضای شهادتنامهاش را از ایشان درخواست میکرد و سرانجام در عملیات والفجر ۸ امضای شهادتش را از مادر خوبیها گرفت.
کد خبر: ۵۶۰۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۱
بریده کتاب؛
زمانی که نیروهای دلتای آمریکا در شهر طبس پیاده شدند، مسئولین تصمیم گرفتند گروگانهای آمریکایی را در شهرهای مختلف تقسیم کنند. شش نفر از آنها را به استان خراسان فرستادند.
کد خبر: ۵۵۳۷۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۲
بریده کتاب؛
«فردا شب در اتاق نگهبانی بودم که چند مرد مسلح به سمتم آمدند. اسلحه را مسلح کردم و ایست دادم، سلاحهای خود را بالا بردند و یکی از آنها که مسنتر بود با صدای بغضآلود گفت: نترس برادر. من کاک نایبم، با پسرهایم آمدم که سرباز کاک همت شویم و در رکابش بجنگیم.»
کد خبر: ۵۴۸۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۳
در کتاب «حواله عاشقی» آمد؛
مطلب زیر بریدهای از کتاب «حواله عاشقی» خاطرات شهید مدافع حرم «رجاییفر» به قلم «مصیت معصومیان» است و انتشارات شهید کاظمی آن را منتشر کرده است.
کد خبر: ۵۳۰۷۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۵