علی قزوینی
این فصل را با من بخوان؛

فقط با گفتن یک کلمه از شکنجه خلاص می‌شد!

بعد از مشاهده آن اوضاع عراقی‌ها از احمد مترجم می‌خواهند تا علی را راضی کند به حضرت امام خمینی توهین کند تا از شکنجه رها شود. ولی او سر باز می‌زند و فقط لبخندی که تفسیر لبخندش، خود به تنهایی یک مثنوی عارفانه بود. او با همان لبخند به آن‌ها فهماند که از قبیله دیگری است که فهم و درک آن را ندارند. او از قبیله عشق بود. بالأخره او با لبخندش نوید پیروزی بزرگش در امتحان بزرگ الهی را می‌داد. امتحانی که حتی بزرگترین اصحاب رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم همچون عمار یاسر نیز تاب تحملش را نداشتند. 
کد خبر: ۶۹۳۶۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴

دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

توصیه سید آزادگان به مردم ایران برای مبارزه با رژیم صهیونیستی

در همان ایام بود که صلیب‌ سرخ برای بازدید از اسرا به اردوگاه آمد و حاج‌آقا (ابوترابی) از موقعیت استفاده کرد و نامه‌ای را درباره محکومیت اسرائیل نوشت که بسیار قاطع و کوبنده و بیان‌گر پیروی اسرا از راه و خط حضرت امام بود.
کد خبر: ۶۲۵۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۲

مذاکره با یک اسیر زیر شکنجه درباره امام خمینی (ره)

صورتم را به گوشش نزدیک کردم و به آرامی گفتم: «علی جان به خدا حضرت امام هم راضی نیست این قدر عذاب بکشی»، اما او فقط لبخندی زد. علی با این استقامت و سکوتِ آرامش بخشش، لحظه به لحظه بر تشویش و اضطراب و نگرانی بعثی‌ها و افسر آن‌ها که شاهد شکنجه بود می‌افزود. همگی آن‌ها منتظر کلمه‌ای از علی بودند که اگر آن را می‌گفت خلاص می‌شد، ولی او هرگز آن کلمه را بر زبان نیاورد.
کد خبر: ۵۹۳۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۳/۱۲

پربیننده ها