با او هممحلی از آب درآمدیم، با یک سرویس به مدرسه میرفتیم، دفعات اول آشنایی قبل از رسیدن سرویس از او خواستم بیشتر خود را معرفی کند، او هم گفت هم نام شهیدی هستم که کوچه روبرو، تابلوی نامش را می بینی، ولی یک روز نام خود من را هم روی یکی از کوچه های اطراف خواهی دید.
کد خبر: ۷۴۳۲۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۴
قبل از آنکه حرفهای فرمانده تمام شود محمد از جا بلند شد و به سمت دوشکا رفت، کسی ندید چه اتفاقی افتاد، با صدای انفجار آتش دوشکا هم خاموش شد.
کد خبر: ۲۳۶۶۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۳