در بین گریه و نالهها همون طور که چشمم به آسمون و بالگرد در حال سوختن بود، آه از نهادم برآمد. در پشت شعلههای آتش، یک نفر بر دشمن و تعدادی نیروی پیاده عراقی رو دیدم که شلیک کنان به طرف ما میدویدن! اندک امیدی هم که به نشستن بالگرد نجات داشتیم، داشت مبدل به یاس میشد.
کد خبر: ۱۲۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۰۶