خبرنگارِ فرمانده-1/ خاطره شهید همدانی از حسن باقری؛
"وقتی از شناسایی برگشتیم، به او گزارشهای لازم را دادیم و گفتیم: ماشینها شمارش شده، در هر دقیقه، این تعداد ماشین تردد میکنند و هر شب ما پانصد متر جلوتر میرویم. گفت: امشب باز دوباره ادامه بدهید. گفتم: پای بچهها زخمی شده و خونابه دارد. گفت: بچهها را اینجا ردیف کنید..."
کد خبر: ۶۷۸۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۷