ما آمادهایم-281/ روایتی خواندنی از مادر شهید محمدنوری؛
مادرشهید که چشمانش خیس است، از روزی که پسرش به جزیره مجنون رفت با بغض حرف می زند. «از آن روز تا حالا هیچ خبری از او ندارم و فقط هرچندوقت یکبار به گلزار شهدا می آیم و با مزار خالیاش حرف میزنم.»
کد خبر: ۷۵۰۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۳