محمدحسین جواهری لطف‌آبادی
دلنوشته/ فاطمه حاجیان‌مقدم

دیگر هیچ آرزویی ندارم

حس کردم در وادی دیگری سیر می‌کند. هرچه بود، اندیشه‌اش مادی نبود. گفت روح تشنه‌ام در پی وصل جانان است و بس. سخنی گفت که از شنیدنش یکه خوردم. با صدایی که گویی از عمق جان و روحش بر می‌خاست گفت دیگه هیچ آرزویی ندارم.
کد خبر: ۶۵۴۸۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۴

پربیننده ها