خاطرات امیران (13)؛
حجم آتش بین طرفین زیاد بود و همه مهمات ما علیه دشمن استفاده شده بود. در آن شرایط، کمبود مهمات حسابی نگرانم کرده بود. به سروان محمدی گفتم «حالا باید چکار کنیم»؟ وی با خونسردی گفت نگران نباش!.
کد خبر: ۲۴۸۶۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹