ابوالقاسم محمدزاده
دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

مامن دل‌های شکسته

آرامشی بر دلم می‌نشیند و پاهایم جان تازه‌ای می‌گیرند و از میان خیل جمعیت رضا‌رضاگوی می‌گذرم و خودم را به صحن آزادی می‌رسانم که حالا زیر انوار طلائی خورشید می‌درخشد و جان و دلم را که از قید و بند دنیایی رها شده و بر مشبک‌های پنجره فولاد گره خورده صفا می‌بخشد.
کد خبر: ۶۹۰۱۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲

یادداشت/ ابوالقاسم محمدزاده

پیوند دفاع مقدس با عاشورا و اربعین

رزمندگان در دوران هشت ساله دفاع مقدس پیاده رفتند، با عشق، با بصیرت‌ و با آگاهی رفتند تا راه را برای ما باز کنند و حالا ماییم و ياد و خاطر آن‌ها که در پیاده‌روی‌های شبانه‌شان نام حسین (ع) بر زبان جاری ساختند و کربلا کربلا، ذکر لب‌های‌شان بود. 
کد خبر: ۶۸۶۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۵

داستان/ ابوالقاسم محمدزاده

ققنوس گلستان

سینه‌زن‌ها اشک می‌ریختند و محمدحسین، اشکش را بادست می‌گرفت و به سر و صورتش می‌مالید. حالا، دوباره میان کوچه دست‌ها بالا می‌رفتند و پایین می‌آمدند. میان آتش فتنه، ققنوس گلستان متولد شد.
کد خبر: ۶۸۵۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۲۸

شرحی بر یک دیدار؛

از خاکریز تا معراج

حالا یاد شهدا دوباره ما سه نفر را کنار هم قرار داد تا ساعتی کنار هم باشیم و حض معنوی از فضا و مکان و یاد شهدا ببریم. عکسی به یادگار بیندازیم و آسمان دیده و دل را شست‌وشو دهیم. این اتفاق مبارک در حالی رقم خورد که من و عباس و من و علی بار‌ها همدیگر را دیده‌ایم، اما هیچگاه سه نفرمان دور هم جمع نشده بودیم.
کد خبر: ۶۸۲۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۵

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

کام عطشان

کربلا غوغای محشر بود. اسب‌ها شیهه می‌کشیدند و در میان آواز جنگ و طبل و شیپور پیروزی، صدای ناله‌ی زن‌ها و کودکان بلند شده بود‌؛ و شاید! ارباب بی‌کفن با زبان بدن و عملش به طفلان می‌گفت؛ شد کشته سقا، با کام عطشان.
کد خبر: ۶۷۹۱۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۸

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

رقیه جان گریه نکن

شباهت‌های بسیاری بین حضرت رقیه (س) و مادر است، صورت کبود، قامت خمیده، ضرب سیلی و تازیانه، همه گواه شباهت‌های تو و حضرت مادر است؛ شاید وقتی گوشواره از گوش‌ات کشیدند یاد کوچه‌های مدینه در ذهن زینب کبری (س) تداعی شده بود.
کد خبر: ۶۷۷۸۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۱

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

عاقبت‌بخیر شدن با حفظ حرمت‌ها

لشکریان کوفه مانع شدند و حر جلودار بود، آقای تشنه لب فرمودند مادرت به عزایت بگرید، چه می‌خواهی؟ حر گفت اگر کسی از اعراب نام مادرم را می‌برد از او نمی‌گذشتم، اما چه کنم که نمی‌توانم نام مادر تو را جز به نیکی ببرم. مامورم تو را به کوفه ببرم.
کد خبر: ۶۷۷۶۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۰

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

این زمین کربلاست

گرما بی‌تابی می‌کند و بچه‌ها بی‌تاب‌تر از دشت نینوا درون محمل‌ها نشسته بودند، خواهر جلو آمد و پرسید؛ حسین جان! اینجا کجاست؟ مولا نگاهی به آسمان دواند و چشم روی زمین گرداند. آنگاه! نه تلخ و نه غمگین گفت این زمین کربلا است.
کد خبر: ۶۷۷۴۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۹

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

یاری نیست

از بالای دارالعماره سمت مدینه را نگاه می‌کرد، آن نامرد به طعنه گفت‌ مسلم، چشم به راه کسی هستی؟ چرا چشمهایت خیس است؟ نکند والی کوفه نشدی گریه می‌کنی؟ با چشمهایی خیس و لبی خونین گفت گریه‌ام برای آن آقایی است که به کوفه دعوتش کردید و با تیغ منتظرش نشستید.
کد خبر: ۶۷۷۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۸

یادداشت/ ابوالقاسم محمدزاده

تایید ارزش‌های اسلامی

روز بیست و چهارم ذی‌الحجه، روز مباهله است و روز نزول آیه تطهیر. روز مهر تایید الهی بر ارزش‌ها و فضیلت‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام و جایگاه راستین آنان و شناخت اسلام راستین.
کد خبر: ۶۷۵۹۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۱۱

یاران خراسانی ۱۱۳؛

جاودانگی خدمه واحد آتشبار ۱۰۶ در شلمچه

«محمد سرمدی» بعد از گذراندن یک دوره کوتاه آموزشی، به‌عنوان راننده جیپ که توپ ۱۰۶ بر روی آن سوار بود مشغول به خدمت شد و سرانجام ۲۰ دی ۱۳۶۵ در عملیات «کربلای ۵» در حالی که در مقابل پاتک بعثی‌ها مقاومت می‌کرد در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.
کد خبر: ۶۷۳۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۹

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

بیانی احساسی از سری که نبود

نتوانستم از این صحبت مادر بگذرم که می‌گفت؛ پدرم رفت، داغ به دلم گذاشت. مادرم رفت، پیرم کرد. محمد رفت، کمرم شکست، با غم رضا چه کنم؟ غم رضا مرا می‌کشد، الهی هیچ مادری داغ فرزند نبیند. خواستم برای وداع آخر صورت پسرم را ببوسم، اما نگذاشتند.
کد خبر: ۶۷۲۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۳/۲۱

یادداشت/ ابوالقاسم محمدزاده

«شهادت» پاداش مجاهدت‌های سید محرومان

سید جان! می‌دانم خسته شدی؛ از ما و از کج خلقی روزگار. حتما پاداش تلاش و خستگی‌هایت را به بهترین وجه ممکن با شهادت گرفتی، قطعا آغوش خیلی‌ها برایت باز است و مهیای استقبال از شما هستند.
کد خبر: ۶۶۸۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۳۱

یاران خراسانی ۱۰۹؛

رضا ستاره هشتم

 ترکشی به قلبش اصابت کرده بود. خواستم بلندش کنم که روی زمین نباشد. دلم نیامد. برای همین رو به قبله درازش کردم و با خودم گفتم؛ صاحبی داره و اربابی. تنها به او گفتم؛ سلام مرا به ارباب برسان. رضا دارچینی مراغه واقعا با اخلاص بود که ستاره شد و شد ستاره هشتم.
کد خبر: ۶۶۶۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۰

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

ماه رمضان فرصتی برای رسیدن به مقصد نهایی

رمضان ماه بیداری از غفلت‌ها بود برای رسیدن به مقصد نهایی که هدف خلقت است و غایت آفرینش.
کد خبر: ۶۶۰۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۱

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

«شهدا»؛ عاملان قرآن و پرچمداران بصیرت

شهدا در طول حیات دنیایی خود تنها به بیداری شب‌های قدر و قرآن به سر گرفتن اکتفا نکردند، بلکه همواره در زندگی احیا گرفتند و با بصیرت، به قرآن عمل کردند و در دانشگاه الهی، حق و باطل را تشخیص داده و راه روشن شهادت را به تأسی از سالار شهیدان برگزیدند.
کد خبر: ۶۵۸۹۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۲

یادداشت/ ابوالقاسم محمدزاده

«راهیان نور»؛ بسترساز فتح خرمشهرهای پیش رو

حرکت عظیم راهیان نور، غرور و اعتماد به نفس ملی را افزایش داده و همبستگی علایق و سلایق مختلف را ارتقا می‌دهد و سبب حیات و بالندگی جامعه برای فتح خرمشهرهای پیش رو می‌شود.
کد خبر: ۶۵۶۰۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۰

یاران خراسانی ۹۵؛

درد مشترک

درد و فراق محمدعلی اشکم را درآورده بود و در همان حال خوابم برد. در عالم خواب دیدم گلوله به پشت محمدعلی خورد و او روی زمین افتاد. انگار! آن شب من هم گلوله خورده بودم و تا صبح درد می‌کشیدم.
کد خبر: ۶۵۴۰۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۱۰

حضور حداکثری، اقتدار ملی/ دلنوشته

حکمت انگشت سبابه

خداوند عجب حکمتی در انگشت سبابه نهاده؛ گاهی پیشانی دشمن را هدف می‌گیرد و ماشه تفنگ را می‌چکاند و گاهی اندیشه تهاجمی‌اش را، تفکرات و نقشه‌هایش را هدف قرار می‌دهد.
کد خبر: ۶۵۳۵۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۰۸

دلنوشته/ ابوالقاسم محمدزاده

پیام بهمن؛ تقدیم گلواژه‌های شهادت، استقلال و آزادی

همدلان. هم‌نفسان عاشق‌پیشه، بهمن در دیار لاله‌ها در لفافه‌ای از مهر و محبت و طبقی از شهادت آمده است. آمده است که گلواژه‌هایی، چون شهادت، استقلال و آزادی را تقدیم کند. دست بگشاییم که تیغه‌های نور در رگه‌های ظلمت دویده و بیداری را رقم زده است و باغ معرفت و بصیرت، در انتظار مولود جدیدی است که از دروازه شرقی عبور کند و خورشید عزت و سربلندی بدمد.
کد خبر: ۶۴۹۰۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۵

پربیننده ها