به مناسبت سالگرد شهادت باکری؛
شب عملیات فتح المبین پس از حدود شش ساعت پیاده رویی، راه را گم کردیم. از مقابل یک نفر به سمت ما میآمد، با خودم گفتم حتما دشمن است. بلند گفتم: «تو کی هستی؟» گفت: «من باکری هستم. فورا نیروها را بیاور. نترسید همه نیروهای دشمن خواب هستند.»
کد خبر: ۲۸۰۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۲