حضرت آیتالله خامنهای پس از اطلاع از دستور بنیصدر مبنی بر عدم حضور تیپ ۲ لشکر زرهی اهواز در عملیات سوسنگرد، در نامهای خطاب به فرمانده آن لشکر، دستور دادند که طبق تصمیم قبلی، تیپ ۲ در عملیاتی که منجر به آزادسازی سوسنگرد شد، به موقع وارد شود.
جانباز شهید «مهدی قنبری» در فرازی از وصیتنامه خود با بیان اینکه تنها دلخوشیام دوستان شهیدم و شهدایی هستند که نام و یاد آنها را به هر صورت ممکن سعی میکردم زنده نگه دارم، تأکید کرده است: آه خدایا چه حالی کردم از بودن و نفس کشیدن در کنار شهدا! خدایا به حق این شهدا، من را مدیون و شرمنده این شهدا از دنیا مبر.
شهیده «فاطمه سادات ساداتی» در یکی از دستنوشتههای خود تأکید کرده است: «من به حضرت فاطمه (س) قول دادم که همیشه چادر روی سرم باشد و اگر او را روی زمین انداختم مرا حلال کند».
سردار شهید «محمود باقری» در فرازی از وصیتنامه خود تأکید کرده است: «عزیزان من! همواره پیرو فرمان رهبر باشید؛ که خیر دنیا و آخرت در این است و رمز عاقبتبهخیری نیز همین است».
نهم شهریور سال ۱۳۶۴، سه نوجوان رزمنده بهنامهای «علی سراج»، «مجتبی سعیدی» و «احمد مختاری» با یکدیگر عهدنامهای امضا میکنند مبنی بر اینکه اگر هر کدام از آنها به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند، از خدا بخواهد که ازگناهان دو تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند دو تن دیگر را شفاعت نماید.
شهید «رحمتالله انصاری جوینی» خطاب به شهید «فرهاد بجنوردی» دستخطی را بهعنوان یادگاری از خود بهجای گذاشته و در آن از آرزوی خود برای شناساندن اسلام سخن گفته است.
شهید «مجید زادبود» در فرازی از وصیتنامه خود آورده است: از خداوند میخواهم که سستی و تزلزل را از ما بگیرد تا در این راه و در این آزمایش [شهادت] بتوانم سرفراز بیرون بیایم.
شهید آیتالله «مهدی شاهآبادی» مجاهد دوران نهضت انقلاب اسلامی و خدمتگزاری خستگیناپذیر روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، دستنوشتهای را خطاب به رزمندگان اسلام مرقوم فرموده است.
سردار شهید «بهروز مرادی» خالق تابلوی معروف خرمشهر است؛ همان تابلویی که پس از آزادی این شهر، روی آن نوشته شده بود: «به خرمشهر خوش آمدید. جمعیت ۳۶ میلیون نفر»؛ او علاوه بر کارهای هنری، مرد جنگیدن هم بود و برای همین به این رزمنده همهفن حریف، لقب «شکارچی تانک» را داده بودند؛ بر این اساس پس از ماجرای شکست حصر آبادان، فرمانده وقت سپاه این شهر با اهدای لوحی، به پاس مجاهدتهای این شهید والامقام، از وی تقدیر و تشکر کرده است.
مراسم ازدواج سردار شهید «غلامعلی پیچک»، ۲۶ مهر سال ۱۳۶۰ برگزار شد؛ اما او تنها ۲ ماه بعد، یعنی ۲۲ آذر، سوی معبود خویش پر کشید و آسمانی شد.
سردار سرلشکر پاسدار «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران هشت سال دفاع مقدس با صدور پیامی به تاریخ یازدهم شهریور سال ۱۳۶۴، خطاب به خانواده سردار شهید عباس کریمی، تأکید کرد: و توای خانواده عزیز که پسرت را برای این کار تقدیم کردی، و توای خواهر عزیز، همسر باوفای کریمی دلیر، محکم باش که در گمنامی عشق نهفته است؛ که در ظاهرسازیهای دروغین قطرهای از آن هم یافت نمیشود؛ و توای فرزند عزیز و خوب عباس که سیمای تو را از تلویزیون دیدم، با همان نشاط باید اسلحه پدرت را بر دوش بگیری.
شهید «محمد خیاط تهرانچی» در فرازی از وصیتنامه خود آورده است: همه باید زیر لوای اسلام قرار بگیریم تا بتوانیم پرچم لاالهالاالله را در تمام جهان به اهتزاز در بیاوریم و زمینه را برای حکومت و انقلاب مهدی موعود (ع) آماده کنیم.
شهید سید علی محسنی که برادرش در آلمان تحصیل میکرد، در یکی از نامههای خود به وی، به زیبایی ضرورت تربیت متخصصین مومن برای پیشرفت جمهوری اسلامی ایران که امید همه مسلمین جهان است را تبیین کرده و در این رابطه توصیههایی را به وی داشته و در بخشی از آن تأکید کرده است: سعی کن که با جدیت کامل درس بخوانی که این کشور که فعلاً امید همه مسلمین دنیا شده است، به علم و افراد متخصص مؤمن بسیار احتیاج دارد.
شهید احمد بابایی در دستنوشتهای خطاب به دختر خود، نوشته است: مریم جان: دوستت دارم، ولی باید بر حسب وظیفه اسلامی و انسانی تمامی فرزندان امّت اسلامی بهویژه آندسته از کودکان مناطق جنگی جنوب و غرب کشور را که بر اثر تجاوز نیروهای بعثی از خانه و کاشانه خود آواره شدهاند را نیز همانند تو دوست داشته باشم.
شهید علی تجلایی قبل از آغاز جنگ تحمیلی برای مدتی همراه با چند تن دیگر به افغانستان اعزام شد و بهمدت چهار ماه تمام به آموزش فرماندهان افغانی پرداخت و در همین راستا، یکی از فعالان جبهه آزادیبخش انقلاب اسلامی افغانستان به شمار میرفت، تا اینکه او با آغاز جنگ تحمیلی هشتساله به کشور بازگشت و سرانجام اسفند سال ۱۳۶۳ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید «حسین حاجعلیاکبری» متولد سال ۱۳۳۱ در تهران بود که سال ۱۳۵۹ در جبهه غرب به شهادت رسید؛ مجاهدی که سوابق بسیاری زیادی در مبارزه علیه رژیم پهلوی دارد و همچنین سالها در لبنان و در کنار مبارزان فلسطینی و لبنانی علیه صهیونیستها و متحدانشان جنگیده است. او در فرازی از وصیتنامه خود تأکید کرده است: از ملت شهیدپرور ایران میخواهم که امام امت را تنها نگذارند و پیشقدم و پشتیبان این ولایتفقیه باشند.
حضرت امام خمینی (ره) ۱۲ تیر سال ۱۳۶۰ با صدور حکمی، شهید «سید موسی نامجوی» را بهعنوان مشاور خود منصوب کردند و از این شهید والامقام خواستند تا هر هفته با بررسی کاملی، با کمال وقت، رویدادهای داخلی ادارات مختلف ارتش را برای ایشان ارسال کند.
امیر سرتیپ «موسی نامجوی» در حالی که سرپرستی دانشگاه افسری ارتش را برعهده داشت، بههمراه سه افسر ارتشی دیگر، سال ۱۳۵۸ در رفتاری بسیجیگونه، از گرفتن حق مقام ماهیانه خود امتناع ورزیده است که بر اساس سند زیر، اسامی آنها جهت امور پرسنلی ارسال شده است.
دکتر «ایاد سراج» روانپزشک فلسطینی و عضو کمیسیون بینالملل حقوق شهروندی و برنده جایزه پزشکان مدافع حقوق بشر، در یادداشتی به علت سالها مقاومت و مبارزه مجاهدان فلسطینی پرداخته است.
کلاس آموزش نظامی در موسسه اطلاعات با عنوان «اتحاد شمشیر و قلم» در دی سال ۱۳۵۸ مصادف با سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی ایران برگزار شد.