به گزارش دفاع پرس از مازندران، احمد دواتگر رزمنده و از اساتید دو واحد درسی آشنایی با مبانی علوم و معارف دفاع مقدس متن یادداشتی به دفتر خبرگزاری دفاع مقدس مازندران را به مناسبت سی و ششمین سالروز بزرگداشت هفته دفاع مقدس به دفتر خبرگزاری دفاع مقدس مازندران، ارسال کرد که در ادامه می آید:
هنوز چند صباحی از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نگذشته بود که گروه های جدایی طلب در کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، گنبد و ترکمن صحرا و ... با شعار جدایی و یا به عبارتی، تجزیه ایران مثل، قارچ های سمی سر از خاک درآوردند، این در حالی بود که قدرت های بزرگ و در راس آنها آمریکا،همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی کوشیدند تا نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران را ساقط نمایند.
بچه های مکتبی و انقلابی سپاه به عنوان حافظ این انقلاب یک پایشان مشغول درگیری در کردستان بود و پای دیگرشان در مناطقی که گروه های ضد انقلاب سرگرم فتنه انگیزی بودند،ارتش نیز از آن انسجام و هماهنگی لازم از درون برخوردار نبوده است، اما نیروهای انقلابی در آن تلاش داشتند تا فضای حاکم در ارتش را با ساختارهای موجود در انقلاب وفق دهند، این در حالی بود که دولت بازرگان خدمت سربازی را به نصف کاهش داده و از سوی دیگر رسما اعلان نمود: ایران هیچ احتیاجی به این همه نیرو در ارتش ندارد، هرکسی که بخواهد؛ می تواند از ارتش خارج شود.
بازرگان رفت و بنی صدر به عنوان رئیس جمهور انتخاب گردید، رئیس جمهوری که از ابتدای کار خود تسویه با نیروهای انقلابی خصوصا سپاه پاسدران انقلاب اسلامی را دنبال نمود و عملا با اعضای سازمان مجاهدین خلق که به تعبیر مردم منافقین لقب گرفته بودند؛ دست بیعت داد.
همزمان گروهای مخالف با نظام شعار انحلال ارتش را در دستور کار خود قرار دادند، اگر چه امام مانع از اجرا شدن این فتنه ی بزرگ گردید، اما این شعار انحرافی در تابستان گرم ۵۹ ضربه ی روحی شدیدی به نیروهای داخل ارتش وارد نمود.
در چنین اوضاع و احوالی بود که جنگ به ما تحمیل شد، جنگی که از قبل ایران هیچگونه آمادگی برای دفاع از خود نداشته است.
مشکلات جنگ داخلی کم بود، این بار جنگی تمام عیار توسط دشمنی خیره سر به نمایندگی از تمامی قدرت های بزرگ و کشورهای مرتجع عربی به ما تحمیل شد.
جنگ آغاز شد، در همان اولین روز این جنگ یک عده افراد عافیت طلب و مصلحت اندیش بچه هایشان را به بهانه های مختلف مثل: تحصیل در خارج از کشور و روانهی آن سوی مرزها نمودند تا خدای ناکرده، بوی باروت و صدای آژیر خطر روح رومانتیک آنها را پژمرده نکند، اما بودند کسانی که همزمان با شروع جنگ درس و تحصیل در خارج از کشور را رها کردند و حضور در صحنه های خون و شهادت را به ماندن در خارج از کشور ترجیح دادند.
در کنار این فراری از کشور، یک عده جوان خوش غیرت، با شجاعت و مرام، جان و مال و خانواده خود را رها کردند و در کنار اندک نیروهای مخلص و بی ادعای ارتش در مقابل دشمن ایستادند.
کیست که نداند، روزها و ماه های اولیه این جنگ انسجام چندانی میان نیروهایی که در مقابل دشمن قرار داشتند، وجود نداشته است، اما هر چه از زمان این جنگ خانمانسوز سپری می شد، وحدت و یکپارچگی بیشتری میان سپاه، بسیج، ارتش و ...به چشم می خورد. عامل این وحدت و هماهنگی کسی نبود جز، امام خمینی (ره) . همان آقا روح اللهی که همه چیز آنها، محسوب می شد.
اسم این مدافعان از کشور و نظام شده بود رزمندگان اسلام، آنها کاری کردند کارستان که دنیا را به تعجب وا داشته بود، آن هم در اوج مظلومیت و کمترین امکانات نظامی، در حالیکه دشمن تا دندان مسلح بود، اما مشکلات اقتصادی،سیاسی و نظامی نیز نتوانست خللی در عزم پولادین رزمندگان اسلام در دفاع از ناموس، آب و خاک، عزت، شرف نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران ایجاد نماید، به همین دلیل، تحریم های فلج کننده نیز، در مقابل همت و فدارکاری آنها به زانو درآمده بود.
امام این تحریم ها را موجب پیشرفت کشور می دانست و معتقد بود، تحریم ها باعث خواهد شد تا خودمان به حرکت درآمده و چیزی را که دشمن آن را برایمان محدود کرده است، تولید نمائیم، لذا شعار «+ما می توانیم» در مقابل بزدل هایی که معتقد بودند ما نمی توانیم، قرار گرفت .
دفاع ما به مدت ۸ سال با عزت به طول انجامید، بدون آنکه دشمن بتواند به هیچ یک از اهداف خود دست یابد با خاموشی غرش توپ ها بچه های باغیرت نیز به شهرهایشان برگشته بودند. از میان آن با غیرت ها، عده ای جانباز و یک عده هم آزاده لقب گرفته بودند، اما عده ای هم برنده این کارزار بودند و افتخار لقب شهید را کسب نمودند.
فضای شهرها با روح بچه رزمنده ها سازگاری نداشته است، فضای مسمومی که تنفس در آن به مراتب بدتر از فضای آلوده به گاز خردل و یا عامل اعصاب بوده است، اما چاره ای نبود،باید می ساختند و می سوختند. بعضی ها با دیده ترحم به آنها می نگریستند و بعضی ها دیکر نیز، آنها را طلبکار می دانستند،در حالی که چنین نبوده است، زیرا غالبشان معتقد بودند،نه از کسی طلبکارند و نه به کسی بدهکار که بخواهند طلبشان را وصول نمایند، اما به یک اصل ایمان داشتند و آن اینکه به نظام؛ رهبری؛ انقلاب؛ آرمان های شهدا تا ابد بدهکارند.
قوانین خاصی برایشان به تصویب رسید. قوانینی که خیلی از آنها تنها در حد شعار باقی ماند و به مرحله ی اجرا درنیامد، اما آحاد جامعه فکر می کردند و همه چیز برای آنها در نظر گرفته شده است. از ویلای شمال، قشم و کیش گرفته تا خانه و ماشین های میلیاردی برای خود و بچه هایشان، از سفرهای خارجی گرفته تا حضور در تماشای مسابقات جهانی به بهانه ی شاد بودن در خارج از کشور؛ از داشتن شرکت های بزرگ گرفته تا کارخانجاتی که نسل در نسلشان به واسطه ی داشتن آنها تامین می باشند؛ از تامین مایحتاج زندگی شان گرفته تا حل مشکلات بیماری خود و فرزندانشان و ...
در حالی که چنین نبوده است، مردم فکر می کردند و می کنند که قشر ایثارگر و رزمنده در رفاه زندگی می کنند، اما نمی دانند که در میان این قشر بی ادعا، هستند کسانی که در تامین مخارج دارو و درمان خود و خانواده هایشان مانده اند تا چه برسد به اینکه از پس فشار سنگین مخارج زندگی خود برآیند و پیش زن و فرزند خود شرمنده نباشند.....
سال ها از آن دوران گذشت؛ غالب آن بچه رزمنده ها روی عهدی که با امام (ره) و دوستان خود بسته بودند، ثابت قدم ماندند و همچنان دغدغه آنها همان دغدغه هایی است که در ابتدای انقلاب داشتند، حتی سنگینی فشار زندگی نیز نتوانست آنها را از مسیر خود منحرف نماید، تنها آزردگی خاطرشان حسرت روزهایی است که در گذشته ای نه چندان دور آن را تجربه کرده بودند، روزهایی که زد و بندهای سیاسی در این کشور محلی از اعراب نداشته و چپ و راست تنها یک هدف را دنبال می کردند اگر چه خودشان نه به چپ گرایش داشتند و نه به راست بلکه، تنها به آرمان هایی وفادار بودند که امام برایشان طرح کرده بود، روزهایی که استفاده از امکانات بیت المال به عنوان گناهی نابخشودنی شمرده می شد.
روزهایی که افراد برای گرفتن مسولیت در این کشور حاضر نبودند، هزینه های آنچنانی بکنند تا قدرت را در دست گیرند.
روزهایی که در آن افراد به هیچ قیمتی حاضر نبودند،برای آنکه پله های قدرت را کسب نمایند، دیگران را تخریب کنند، روزهایی که آمریکا و دشمنان قسم خورده این نظام مقدس، در نزد همه مردم و مسئولین به عنوان دشمن شمرده می شد و در نهایت،روزهایی که به توانمان ایمان داشتیم و می دانستیم که می توان در مقابل دشمن تا دندان مسلح با توکل بر خدا ایستادگی نمود.
روزهایی که ...
انتهای پیام/