به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس به نقل از مشرق، پایگاه خبری "پانوراما الشرق الاوسط" در مقالهای توصیفی - تحلیلی، به بررسی موازنههای قدرت سوریه در معادلات منطقهای پرداخته است که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
حاضران در سالن صف بستهاند. همه دیدهها به لاوروف وزیر خارجه سوریه و هیئت عربی سوریه دوخته شده است. لاوروف با سردی یک مهندس صحبت می کند که معادلاتی را برای این بنا در هم تنیده است، وی سه بار از حق وتو برای سوریه استفاده کرده و هم پیمانی است که در طول سه سال جنگ اعلام شده علیه سوریه در کنار این کشور ایستاده است.
در تاریخ ۲۲ مارس سال ۲۰۱۳ باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا گفت: من مطمئن هستم که بشار اسد سقوط خواهد کرد. این موضوع فقط به زمان نیاز دارد. اما تنها چند روز گذشته هیئت دیپلماتیک آمریکایی در یکی از سالنهای کنفرانس ژنو ۲ گفت: ما باید عاقلانه عمل کنیم، ما تاکید کرده بودیم که اسد طی دو ماه سقوط خواهد کرد، اما موازنههای قدرت نظامی در عرصه میدانی به نفع دولت سوریه است، ما بنا به دلایل مختلف که شما هم میدانید، نمیخواهیم وارد عرصه نظامی شویم.
از سوی دیگر مشخص است که اجتماعات و کنفرانسهایی از نوع ژنو۲ که در مونترو برگزار شد، ارزش زیادی ندارد، بلکه از تفاهمها و موازنه هایی است که قبل از برگزاری این نشست تعیین شده است و به واقعیت ها و حقایقی اشاره دارد که بعدها آشکار خواهد شد. در اینجا لازم است از برخی از دستاوردهای اوضاع کنونی که اتفاق افتاده و برخی دیگر که در مورد آن توافق شده است، صحبت شود.
دستاوردهایی که سوریه به نفع خود محقق کرده است:
الف: پیروزی سوریه به نظام تک قطبی جهان پایان داد
لاوروف یک سال قبل گفت که چهره جهانی در آینده بستگی به نحوه پایان بحران سوریه دارد، برای توضیح بیشتر در این چهره باید اوضاع معکوس روند کنونی را شناخت. اگر امروز آمریکا در سوریه پیروز شده بود و دست برتر را از آن خود کرده بود و کشورهای بهار عربی را به نفع خود مصادره کرده بود، آیا باز هم حاضر می شد پای میز مذاکرات ژنو۲ بیاید؟ در این شرایط چه صحنههایی را شاهد بودیم؟
غرب چاقوی خود را آماده کرده بود تا منطقه ای را به دلخواه خود تجزیه کند و از آن برای خود کسب روزی کند و تمامیت آن را از بین ببرد، این روند در موضوع فلسطین و قومیت عربی و اسلام ناب محمدی و مسیحیت شرقی ورود پیدا کرده و در هر نوع طایفه ای در این منطقه دخالت کرده تا حالت تراژیک از اختلافات مذهبی و فرقه ای و دینی و نژادی را ایجاد کند و رژیمهای عربی را به روی باز و گشاده با رژیم صهیونیستی وادار کند و هر گونه فرهنگ مقاومت را از بین برده و منطقه را در دورانی آمریکایی وارد کند که باراک اوباما پیشتر در دانشگاه قاهره یا در ترکیه به آن اشاره کرده بود. نظریه پرداز این رویکرد برنارد لوئیس و هنری لوی و قرضاوی و بشاره و دیگران هستند. تمام این اتفاقات فقط و فقط با براندازی سوریه امکان تحقق دارد.
اما سوریه با پایداری و پیروزی خود تمامی این منطق توسعه طلبانه و استعماری غرب را به شکست کشاند و در ادامه منطق وابستگی و ارتجاع عربی را نیز به همین روز گرفتار کرد. سوریه تنها به براندازی این منطق افراط و تفریطی و مزدور بسنده نکرد، بلکه سامانه های کاملی از موازنه های مختل قدرت در روابط بین الملل را ساقط کرد که دست کم از ربع قرن پیش در منطقه سایه انداخته بود.
سامانه ای که به آمریکا اجازه یکه تازی در جهان را می داد و تمامیت ارضی کشورها را از بین می برد و مانند یمن و پاکستان و عراق و افغانستان و سومالی و مصر و سودان و لیبی و ... آنها را به اشغال می کشاند، رژیمی که حقوق بشر را در تمامی دنیا هدف قرار داده بود و زندان های علنی و مخفیانه در جهان مانند ابو غریب و گوانتانامو ایجاد کرده بود و زندانهایی را نیز در کشورهای هم پیمان و مزدور خود در جهان داشت.
ب: پایانی برای حاکمان آمریکایی کشورهای عربی
سوریه با صبر و پایداری و موفقیت خود در این عرصه به همه جهان کمک کرد تا رویایی را در سر بپرورانند که بر اساس آن حاکمان منطقه ای که با کشتی های جنگی و ناوهای هواپیما بر آمریکا به کشورها تحمیل می شوند، وجود خارجی نداشته باشد. این صبر و تحمل هجمه غیر مستقیم آمریکا تحت عنوان بهار عربی را متوقف کرد و باب گسترده ای را برای ایجاد تغییرات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بزرگ در منطقه ایجاد کرد که چهره آن را دیر یا زود تغییر خواهد داد.
پایداری سوریه هدفی حیاتی و ارزشمند برای تمامی جهان و منافع آن بود، به همین علت است که به عنوان مثال می بینیم که کشوری مثل روسیه سه بار از حق وتو در حمایت از پایداری سوریها استفاده می کند و هر گونه مشروعیت بین المللی برای حمله به این کشور را از بین می برد و انبارهای تسلیحاتی قوی و دقیق خود را برای تقویت این پیروزی و مشارکت در آن به روی سوریها باز می کند.
به همین علت است که میبینیم ایران خطوط تامین منابع برآورده شدن نیازهای اساسی سوری ها را با میلیاردها دلار بر عهده می گیرد و کالا با این کشور مبادله می کند. این دو کشور یعنی ایران و روسیه که از سیاست های آمریکا و وابستگان منطقه ای آن برای تسلیم کردن خودشان رنج میبرند، تمام این کمک ها را برای این به سوریه انجام میدهند که می دانند پیروزی سوری ها ارزش بسیار بالایی دارد که حتی در ارزیابی ها نمیگنجد.
ج: شکاف در ابزارهای منطقهای آمریکا:
درگیریهای سیاسی و میدانی سخت و سرنوشت ساز در سوریه و هم پیمانان آن نتایج مصیبت بار دیگری نیز برای غرب داشت که از جمله آنها فرسایش نیروها و سازمان های وابسته به آمریکا بود. این فرسایش تاثیرات دردناکی بر صاحبان پروژه های جنگی علیه سوریه مثل آل سعود و آل ثانی و اردوغان و برخی از سازمانهای بین المللی مانند اتحادیه عرب و برخی از موسسات رسانه ای مانند شبکه الجزیره داشت که ۸۴ درصد از مخاطبان خود را به نسبت دوره قبل از جنگ سوریه از دست داده است.
افرادی مانند یوسف القرضاوی و عزمی بشره نیز جزو این دسته از عناصر شکست خورده هستند. از دیگر آثار موفقیت سوری ها در این عرصه اختلال در سامانه بهار عربی بود که آمریکا و غرب به دنبال جایگزین کردن آن در منطقه بودند که اولین نتایج خود را در براندازی حزب عدلت و توسعه در مصر نشان داد.
د: چالشهای حیاتی برای رژیم صهیونیستی
همه می دانیم که در منطقه خاورمیانه رژیمی وجود دارد که از توجه بالایی از سوی غرب در طول دهه های اخیر بهرهمند بوده است، این رژیم مانند سرطان رشد کرده و جسم امت اسلام را آزرده و نیروی آن را تحلیل برده است. این رژیم با رژیم های مزدور و ترسو برای مهار ملت ها از در سازش وارد شده است. همه می دانیم که رژیم صهیونیستی همان رژیم جعلی و پلید در منطقه است که نقش اساسی در برنامه های غرب دارد و قدرت و مشروعیت خود را نیز از آنها دریافت می کند.
این رژیم در طول دهه های اخیر برای موسسان آن یعنی انگلیس و فرانسه و وارث استعماری دنیا یعنی آمریکا بسیار مفید بوده و توان بالای خود را در اجرای سیاستهای متعدد غربی شامل امنیتی ، نظامی و اقتصادی به نمایش گذاشته. این رژیم چماق بزرگ غرب برای ملت های منطقه بوده که در مصر و سوریه و عراق و تونس و لیبی و سودان وارد عمل شده است.
البته این رژیم امروز از مشکلات بسیار عمیق در معادلات نقش و وظایف خود در منطقه رنج می برد. درست است که این رژیم حملات هوایی را علیه سوریه یا غزه انجام می دهد، اما آیا تاسیس این رژیم تنها برای انجام این حملات هوایی بوده است؟ آیا این رژیم قادر است حملات گسترده علیه لبنان یا سوریه یا غزه ترتیب دهد؟ من یاد آوری می کنیم که هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا در نشست آیپک درتاریخ ۲۰۱۰/۰۳/۲۲ گفت که ادامه درگیریها و موقعیت کنونی به نفع منافع آمریکا نیست.
نمی توان برای همیشه اوضاع را برای تمام طرفها به این صورت نگه داشت. بویژه اینکه پتانسیل های مردم شناختی و ایدئولوژیک و تکنولوژیک بالایی در منطقه وجود دارد که خشونت های بیشتر را نوید می دهد و اسرائیل را به عنوان یک دولت یهودی دموکراتیک تهدید می کند.
این رژیم در حال حاضر از مشکلات سرکوب و عدم پذیرش در مأمن اصلی خود رنج می برد که قدرت نظامی آن را به فرسایش کشانده و زمینه های حیاتی آن را در برابر دشمنانش که روز به روز قدرت خود را افزایش می دهند، از بین می برد. به همین علت است که امروز می بینیم که چالش های راهبردی تغییر در موازنه قدرت منطقه ای از رژیم صهیونیستی به ائتلاف مقاومت در حال شکل گیری است.
ه: ارتش عربی سوریه معادله ژنو ۱ را از بین برد
در سالروز شکست رژیمهای عربی در برابر دشمن اسرائیلی و ایجاد محور ارتجاع عربی در ۵ ژوئن سال ۱۹۶۷، فرماندهی ارتش سوریه و نیروهای مسلح این کشور در سال ۲۰۱۳ اعلام کردند که شهر القصیر را به صورت کامل پاکسازی کردهاند و ابزارهای دشمن و ارتجاع عربی در این شهر را از بین بردهاند. چیزی نگذشت که ارتش سوریه اعلام کرد که به سمت حمص و حلب و ریف دمشق در حال پیشروی است. در پی این اتفاق بود که فریادهای برخیها در هشدار نسبت به از بین رفتن پروژه غربی در منطقه و فروپاشی ابزارهای تروریستی آن آغاز شد.
جان کری وزیر خارجه آمریکا گفت که این کشور به همراه انگلیس تلاشهای خود را برای بالاترین حمایت از مخالفان سوریه متمرکز کرده است تا موازنه قدرت در سوریه را تغییر دهند. لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۳ گفت: باید موازنه بین نیروهای مسلح دولتی و مخالفان را بار دیگر ایجاد کرد، چرا که در هفتههای اخیر نیروهای بشار اسد پیروزیهایی را بویژه با حمایت ایران و حزبالله لبنان و سلاحهای روسیه محقق کردهاند.
وی تاکید کرد که درصورتی که موازنه قدرت در این کشور ایجاد نشود، کنفرانس سازش در ژنو برگزار نخواهد شد، چرا که مخالفان با حضور در این کنفرانس موافقت نخواهند کرد. فابیوس همچنین از غیر ممکن بودن نشستن دور میز مذاکرات بین یک طرف بسیار قوی و یک طرف ضعیف خبر داد، چرا که نتایج چنین مذاکراتی از پیش مشخص شده است.
قوانین ژنو۱ در مورد اوضاع میدانی و سیاسی و امنیتی و رسانهای سوریه به شدت از زمان اعلام آن در تاریخ ۳۰ ژوئن تاکنون دچار تغییر شده است، پاکسازی اراضی بیشتر از دمشق و حلب و حمص و دیر الزور و ادلب و درعا و کاهش محبوبیت مخالفان مسلح تا حد زیادی باعث شده ماهیت اصلی مخالفان و ارتباطات آنها آشکار شود و اهداف پشت پرده حامیان مالی و تسلیحاتی و نظریه پردازان آنها نیز روشن شود، به این ترتیب بود که درگیریهای بیسابقهای بین گروههای مسلح مخالف دولت ایجاد شد.
به این ترتیب دیگر کلیات مصوبات ژنو ۱ و تفسیر آمریکایی از برخی بندهای مبهم در این کنفرانس غیر قابل قبول است، بویژه بندی که در مورد دولت یا هیئت انتقالی با اختیارات کامل است. با وجود تمام این شاخص ها آنها مجبور به برپایی ژنو ۲ شدند، چرا که احتمال اختلالات بیشتر در موازنه های قدرت به نفع دولت سوریه بیشتر می شود.
دستاوردهای در حال تحقق برای دولت سوریه
الف: تغییرات دراماتیک در اوضاع مشرق زمین
یک سال پیش جان مک کین سناتور آمریکایی و صهیونیست افراطی آمریکا اعلام کرد که «خاورمیانه در صورت عدم تعهد واشنگتن به هم پیمانانش فرو پاشیده خواهد شد.» ما امروز می بینیم که اوضاع عراق بهبود پیدا کرده است، حال باید دید آثار این موضع گیری چیست؟ آیا کشورهای حاشیه خلیج فارس می تواند در صورت وجود جبهه ای شامل بغداد و دمشق و بیروت که با تهران و مسکو و پکن ائتلاف کرده اند، پابرجا باقی بمانند؟ آیا با این وجود این جبهه رژیم صهیونیستی می تواند به بقای خود ادامه دهند؟ اگر مصر هم بخواهد به این محور اضافه شود، آیا موازنه های منطقهای و جهانی تغییر پیدا نمی کند؟
هنگامی که سیاستمداران پشت میزهای مذاکره می نشینند، کارشناسان نظامی پشت سر آنها قرار می گیرند، آنها در کیف های خود نقشه ها و اطلاعات میدانی و ارزیابیهای خود از موازنه های قدرت را در دست دارند تا نمود هر کدام از این عناصر را در بندهای توافقات سیاسی قرار دهند. از هر بندی از توافقنامه های سیاسی بوی باروت یا بوی پیروزی و شکست به مشام میرسد و در هر بندی می توان رد پای نظامیان و سنگرهای آنها را و تانک ها تسلیحات و موشک های آنها را دید. کسانی فکر میکنند، ژنو ۲ برای فریب دادن الجربا و مالح و سیدا و طیفور و کیلو است، باید دیدگاه های خود را کاملا تغییر دهد، چرا که سناریویی با این حجم نمی تواند برای از بین بردن چند سوسک! استفاده شود.
ب: سوریه خط مقدم رویارویی با دشمن
«از زمان آغاز بحران ما منتظر لحظهای هستیم که دشمن واقعی ما سرش را از سنگر خارج کند تا در بحران دخالت کند. من میدانم که روحیه شما بالاست و برای مهار هر گونه بحران و حفاظت از کشور آمادگی دارید، اما از شما می خواهم که این روحیه بالا را به زیردستان و شهروندان سوریه نیزمنتقل کنید، ما از این برهه تاریخی سربلند بیرون خواهیم آورد. این سخنانی بود که بشار اسد رئیس جمهور سوریه در تشریح اوضاع کنونی این کشور مطرح کرده و گفت که دشمنان سوریه که در ماههای گذشته خود را پشت پرده هزاران چهره و صدها هزار تروریست و قاتل خود را مخفی کرده بودند، نشان دادند.
«این یک لحظه تاریخی است که ما با دشمن واقعی خود می جنگیم، اما هر دستی چاقو حمل کند و به سمت سینه ما نشانه برود را قطع میکنیم. ما تمامی امکانات راهبردی خود را در این معرکه قرن وارد می کنیم و تنها نتیجه ای که سوریه را راضی میکند پیروزی تاریخی است که چهره منطقه و جهان را دگرگون خواهد کرد و رهبری منطقه را برای امروز و آینده ایجاد می کند.»
ج: دولت سوریه به یک مرکز منطقهای تبدیل میشود
برخی از اتفاقات دو بار روی نمی دهد، چرا که اشتباه در آنها کشنده خواهد بود، مثل اینکه ضامن یک نارنجک را کشیده باشی تا شکل یک انفجار و تاثیرات آن بر بدن خود را مشاهده کنی. تو می توانی برده ای برای انجام این تجربه در نظر بگیری و برخی ابزارهای سالم ماندن و ایمن را در اختیار وی قرار دهی. در این صورت می شود به هدف مورد نظر رسید بدون اینکه دست کم خودت آسیب ببینی. این اتفاقی است که در سوریه رخ داده است، آمریکا می خواست اهدافی را در منطقه از طریق برخی مزدوران و خیانتکاران منطقه ای و اموال و فتواهای تحریک آمیز آنها برای خود محقق کند، اما از تحقق آن ناتوان بود، به همین علت از رژیم صهیونیستی کمک خواست تا این کار را انجام دهد.
اما اسرائیل در این کار ناکام ماند، بنابراین آمریکا خودش وارد عمل شد ولی عقب نشینی کرد، چرا که اشتباه آمریکا به معنی ایجاد دست کم یک جنگ منطقه ای است که منافع نظامی آمریکا و پایگاههای این کشور و همپیمانان آن را هدف قرار می دهد. تمامی این شاخص ها باعث شده است تا سوریه به محوریت آینده مشرق زمین تبدیل شود.
در این راستا "جان فاستر دالاس" وزیر خارجه دولت آیزنهاور رئیس جمهور اسبق آمریکا گفته است: سوریه جایگاه حاکمیتی در خاور دور دارد. این منطقه نقطه توازن در راهبردی جهانی است و کسی در این رابطه ریسک نمی کند و آن را به بازی نمی گیرد.
د: تغییر در منابع ثروت
از دهها سال پیش جزیرة العرب تولید نفت و گاز را به عنوان یک ثروت در انحصار مشرق عربی قرار داده است، این موضوع باعث ایفای نقش های متفاوت برای این منطقه و ایجاد سیاستهایی شده که حجم بالایی دارد و در راستای تخریب هوشیاری و مبارزه با جنبش های آزادیبخش و انتشار فرهنگ مصرف گرایی و تدین افراطی و تروریستی وارد عمل شده است.
رژیم های مزدور در این راستا به کمک محور غربی برای سرکوب آرمان های مردمی به آن کمک می کنند، این موضوع در بیشترین حد به منافع غرب کمک می کند و ملت عربی را از پیشرفت بازداشته و آن را در قالب ابتدایی و عقب مانده و غریزه ای بین آهن و آتش قرار داده است. اما امروز در سایه تغییرات بزرگ منابع ثروت بویژه با اکتشاف منابع نفتی و گازی در سوریه لبنان و مصر حاشیه امنیت بیشتری در برنامههای توسعه ای و نوآوری در این کشورها قابل ملاحظه است.
این ثروت ها تاثیرات زیادی در تقویت استقلال ملت ها و هویت و آزادی جنبش های آنها و طرح پروژه های آنهاست. بویژه اگر اندکی به عقب برگردیم و موفقیت برجسته این کشور در اختیار گرفتن کلید های مشرق زمین و سیطره این کشور بر عصب ارتباطی بین مشرق با اروپا را در نظر بگیریم، این موضوع ملموس تر است. از سوی دیگر این کشور می تواند حرف آخر را در انتقال نفت و گاز از مشرق زمین به مصرف کنندگان اروپایی و آمریکایی در نزدیکترین و بهترین راه ها بزند و آن را از سواحل دریای مدیترانه به صورت مستقیم به دست مصرف کنندگان برساند.
ما یقین داریم که جهان جدیدی در حال شکل گیری است که مرزهای آن به صورت کاملا شتابزده ای در حال ترسیم است، قبل از اینکه زلزله ای ایجاد شود که جغرافیا را تغییر داده و ناهمواری هایی را ایجاد کرده ودست ها را بالا برده و قله ها را به سقوط وادارد، مرحلهای از کش و قوس و ابقا و براندازی دولتها وجود دارد که با وجود آرامش در تغییرات، آثار عمیق و جدی بر منطقه می گذارد.
جنگ جهانی سوم عملا در تاریخ ۱۹۴۴/۶/۶ در نورماندی به پایان رسید، اما جهان باید تا سال ۱۹۴۵/۲/۱۱ منتظر میشد تا جمع رهبران جهان شامل استالین و چرچیل و روزولت شکل گیرد تا چهره جدید جهان و مناطق تحت نفوذ خود را مشخص کنند.
این عناصر تنها بعد از یک جنگ سخت و طولانی بود که صندلیهای خود را در میز مذاکرات یالتا رزرو کردند، شوروی سابق بعد از درگیریهای استالینگراد دور این میز نشستند و انگلیس و آمریکا نیز تجربه ای مشابه داشتند. آنها دور این میز سعی کردند برای باقیمانده قدرت های جهانی تصمیم بگیرند. امروز نیز کسانی که عزم سوریه در ترسیم چهره جدید منطقه ای به عنوان یک پیروز تردید داشتند، حجم بالای جانفشانی های آن را دیدند و عزم بالای این کشور را در ایجاد واقعیتهای جدید درک کردند.
به عنوان مثال روزنامه "میرور نیوز" انگلیس اعلام کرد که جنگنده های این کشور دو هواپیمای سوری از نوع سوخو را ردیابی کردهاند که در نزدیکی پایگاه انگلیس در قبرس اقدام به گشت زنی می کرد. این خبر را روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نیز به نقل از سخنگوی ارتش انگلیس اعلام کرد و گفت: «همه در لبه پرتگاه قرار داریم.» این چالشی آشکار برای انگلیس بود که در نفوذ به آسمان دریای مدیترانه و جزیره قبرس که بزرگترین پایگاه جاسوسی انگلیس در آن قرار دارد به وجود آید. این در حالی است که کشتی های جنگی و ناوهای آمریکایی در آن زمان در سواحل دریای مدیترانه حضور داشتند.